روزمرگی یک مدیر موفق
از زمان اعلام قرنطینه نیویورک، او و همسرش در خانه شان در کوهستان کت اسکیلز زندگی میکنند. خودش میگوید: «این خانه را خریدیم که به کوه نزدیک باشیم و کارهایی که دوست داریم انجام دهیم. اینجا وسط ناکجا آباد است. احساس میکنیم خیلی خوش شانسیم که در این شرایط میتوانیم از شهر دور باشیم.» در دوران کرونا، او حدود ساعت ۶ بیدار میشود و نیم ساعت ورزش میکند. سپس صبحانه میخورد. ساعت ۷، او را میبینید که همزمان با صبحانه، در حال پاسخ به ایمیلهای کاری است. یک تماس کاری را پاسخ میدهد. سپس با همکارانش صحبت میکند تا یکدیگر را در جریان امور قرار دهند. او میگوید: «این بخش از شغلم اصلا تغییر نکرده. همه مان از قبل به جلسات تلفنی در ساعتهای غیرمعمول عادت داشتیم چون هر یک از ما در یک گوشه دنیاست و ساعاتمان با هم فرق دارد.» پس از پاسخدهی به ایمیلهای بیشتر، با همسرش به یک پیاده روی بیست دقیقهای میرود و با هم درباره روزی که در پیش دارند صحبت میکنند. سپس به خانه میآیند و او برای جلسات ویدئویی با اعضای تیمش آماده میشود. آنها در این گفتوگو درباره کار صحبت نمیکنند. فقط میگویند که روز قبل را چطور گذراندهاند و چه نگرانیهایی دارند. او میگوید: «خوشحالم که چند ماه اخیر را با هم در ارتباط ماندیم. حالا بیش از پیش به آنها احساس نزدیکی میکنم. ما واقعا هوای همدیگر را داریم. و این تماسها بخش مهمی از آن است.»
سپس یک تماس تلفنی با لندن دارد. او میگوید: «میتوانستیم این کار را از طریق ایمیل انجام دهیم اما این روزها ارتباط انسانی از طریق ویدئو یا تماس صوتی را ترجیح میدهم و تلاش میکنم بیشتر از این طریقها با همکاران در ارتباط باشم.» بعد نوبت تماس تصویری با تیم مدیریت بانک در ایالات متحده است. او میگوید: «چند هفته طول کشید تا آداب و رسوم تماس تصویری را یاد بگیریم. اینکه کی حرف بزنیم، کی ساکت باشیم و سرمان به کارهای دیگر گرم نباشد چون بی ادبی است.» بقیه روز او نیز کماکان به همین منوال پیش میرود، ایمیل و تماس و پیاده روی. قبل از کرونا نیز او یک روتین مشخص داشت: هر روز ساعت ۵ صبح از خواب بیدار میشد و ۸ تا ۱۰ روز از ماه را در سفرهای کاری میگذراند. او حین کار برای دویچه بانک، به بیش از ۶۰ کشور جهان سفر کرده و در دبی و لندن نیز زندگی کرده. کار تیم او، تامین مالی پروژههای زیرساختی در بازارهای نوظهور است.
او هر روز زود از خواب بیدار میشود که ورزش کند و معمولا وقتش را آزاد میکند برای یک راند دیگر ورزش در عصر. او در مصاحبهای که در اکتبر ۲۰۱۸ با بیزنس اینسایدر انجام داد در این رابطه گفت: «وقتی زود از خواب بیدار میشوم که شنا یا دوچرخه سواری کنم، مجبورم یک ساعت کمتر بخوابم اما این کارها به من انرژیای میدهد که اگر بیشتر میخوابیدم، این انرژی را نداشتم. فکر کنم هیچ کس دوست ندارد ساعت ۵ صبح از خواب بیدار شود اما وقتی این به یک عادت تبدیل شود، برایتان آسانتر میشود.»
وقتی پیرز به کشورهای مختلف جهان سفر میکرد یک روز معمولی در زندگی اش به این شکل بود: او هر کجای دنیا که باشد، زود از خواب بیدار میشود. چه در سفر و چه در خانه اش در نیویورک. او که یک ورزشکار قابل است، دوست دارد قبل از اینکه بقیه از خواب بیدار شوند، ورزشش را انجام داده باشد. او آنقدر سفر میکند که خودش میگوید گاهی وقتی از خواب بیدار میشود چند ثانیه طول میکشد تا یادش بیاید الان کجاست. در پاییز سال ۲۰۱۸، او عازم ساحل عاج در آفریقا بود. پس از یک پرواز ۱۵ ساعته به مقصد رسید. وقتی خوابید و بیدار شد، از اتاقش بیرون آمد. با اینکه نیم ساعت دیرتر از همیشه بیدار شده بود، اما لابی هتل هنوز خالی بود. معمولا وقتی در سفر است، دوست دارد صبحها در خیابانهای شهر جدید، بدود تا سیر و سیاحتی در آنجا کرده باشد. او هتل را بر اساس کیفیت تجهیزات ورزشی اش انتخاب میکند. حدود ساعت ۷:۳۰، در حال صبحانه خوردن با مشتری اش بود تا با هم برای جلسهای که همان روز پیش رو داشتند، استراتژی بریزند.
ساعت ۸:۳۰، او و مشتریانش منتظر ماشینشان بودند تا آنها را به اولین جلسه برساند. معمولا وقتی در سفر است از تاکسیهای محلی استفاده میکند، اما میگوید در ساحل عاج، نمیشود روی تاکسیهای محلی حساب کرد و ممکن است دیر به مقصد برسی. هنوز «اوبر» در آنجا راه نیفتاده. برای همین، یکی از ماشینهای هتل را کرایه کردند که آنها را به جلسات ببرد. اولین جلسه ساعت ۹ برگزار شد و همکارش از دبی نیز به آنها پیوست. او معتقد است که جلسات حضوری بسیار مهمند: «در بعضی جاهای دنیا، هیچ جایگزینی برای ملاقاتهای حضوری، وجود ندارد.»بعد از آخرین جلسه، ساعت هفت، باید بین شام خوردن و ورزش نیم ساعته یکی را انتخاب میکرد. او ورزش را انتخاب کرد تا بتواند راحت تر در هواپیما بخوابد. ساعت ۱۰، او در فرودگاه بود. «با اینکه زیاد سفر میکنم و با وجودی که وقت زیادی در فرودگاهها هدر میرود، اما هنوز عاشق فرودگاهها هستم. مردم مشتاقانه منتظر دوستان و اقوامشان هستند یا هیجان زده از سفر به یک جای جدید. انرژی فرودگاهها همیشه مثبت است.»