توضیحات پرفروش‌ترین نویسنده زن جهان درباره زندگی خصوصی‌اش

به گزارش «ایبنا» دانیل استیل زمانی که تنها ۱۹ سال داشت توانست یک ماشین تحریر دست دوم آلمانی برای خود دست‌وپا کند و قدم به دنیای نویسندگی بگذارد. این نویسنده پرکار ۷۱ ساله که پرفروش‌ترین نویسنده زنده جهان نیز است این روزها صد و هفتاد و چهارمین کتاب خود را هم با همان ماشین تحریر دست دوم به پایان رسانده است. آثار او به‌طور مداوم در فهرست پرفروش‌های نیویورک‌تایمز قرار گرفته‌ و بیش از ۸۰۰ میلیون نسخه از آنها به فروش رفته‌اند. او به قدری پرکار است که به سختی می‌تواند طرح آخرین رمانش را که در تاریخ ۲۰ نوامبر منتشر شده به خاطر آورد. استیل در جدیدترین مصاحبه خود با مجله رفینری ۲۹ درباره شادی‌ها، چالش‌های بزرگ کردن ۹ فرزند، رموز موفقیت و حرفه نویسندگی‌اش صحبت کرده و چهره‌ای متفاوت از خود را نشان مخاطبانش داده است.

او می‌گوید: «من حالا خیلی زیاد کار می‌کنم تا پایان روز همچنان در حال نوشتن هستم. تا دیروقت بیدار می‌مانم به‌طور متوسط شب‌ها فقط ۴ ساعت می‌خوابم و ناراحت می‌شوم که می‌بینم بچه‌هایم دیگر هرکدام به سویی رفته‌اند؛ بنابراین بیشتر و بیشتر کار می‌کنم چیز دیگری در زندگی ندارم و تنها نوشتن مرا خوشحال و مشغول نگه می‌دارد. کسل نیستم. افسرده نیستم. به همه کارهایم می‌رسم اما تنها کاری را که خوب بلد نیستم این است که بنشینم و کمی استراحت کنم.» این نویسنده می‌افزاید: «وقتی که کتابی را تمام می‌کنم دیگر رفته است. هرگز آن را دوباره نمی‌خوانم. اوایل کارم با نقدهایی چنان مهیب روبه‌رو می‌شدم که بعدها یاد گرفتم دیگر به آنها اعتنا نکنم. آنها فقط ناراحتم می‌کردند؛ اما چند سال پیش یکی از خوانندگانم به من گفت نقدهای خوبی از کتاب‌های شما می‌خوانم. این حرف واقعا شگفت‌زده‌ام کرد.»

استیل درباره رابطه فرزندانش با رمان‌هایش می‌گوید: «بیشترشان هرگز کتاب‌های مرا نخوانده‌اند و درباره آن‌چه می‌نویسم مطلقا نظری ندارند. هرگز نمی‌خواستم زمانی که آنها کوچک‌تر بودند به‌عنوان یک ستاره شناخته شوم. نمی‌خواستم موفقیت من روی زندگی آنها تاثیر بگذارد. اصلا درباره نوشتن در خانه ما صحبت نمی‌شد. در خانه شغل اصلی من پختن غذا و رساندن بچه‌ها با ماشین به جاهای مختلف بود. در واقع خودم هم خیلی خجالتی بودم و دلم نمی‌خواست مردم درباره‌ام هیاهو کنند و آنها نمی‌دانستند که من نویسنده‌ام تا زمانی که به دانشگاه رفتند و دیدند که دوستان‌شان کتاب‌های مرا می‌خوانند.»