ماشین‌ها را انسان کنید، نه برعکس

  * سلام. ممنون که وقت امروز خود را در اختیار ما گذاشتید. در مورد هوش مصنوعی سوالات و دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد. شما چه چیزی را هوش مصنوعی می‌دانید؟تفاوتش با الگوریتم‌ها چیست؟

به‌نظر من تعریف اصطلاحات اهمیت فراوانی دارد. گاهی اوقات متخصصان بحث‌های فراوانی درباره استفاده از هوش مصنوعی در یک کسب‌وکار یا حوزه اقتصادی خاص می‌کنند؛ در صورتی که واقعا نمی‌توان ویژگی‌های هوش‌مصنوعی را در آن مشاهده کرد. به نظر من، ساده‌ترین تعریف، تصمیم‌گیری و اقدامات کامپیوترها به شکلی هوشمندانه است. کامپیوترها می‌توانند براساس مدل‌های تصمیم‌گیری و تحلیل‌های خود، به چنین اقداماتی دست بزنند. زمانی هم که بحث یادگیری ماشینی می‌شود، کامپیوترها با بررسی آمارها و اتفاقات جدید، به پیش‌بینی آینده می‌پردازند. بر این اساس، به نظر من، هوش مصنوعی چارچوبی مشخص از آمار و داده‌ها است (هر چند ماهیت آن برای بسیاری از مردم مبهم است).

  می‌توانید در مورد فعالیت‌هایتان در «مرکز فناوری هوش مصنوعی برای بشریت» توضیحاتی ارائه دهید؟ چه عواملی باعث شد که چنین مرکزی را در دانشگاه ملی سنگاپور ایجاد کنید؟

ما در دانشگاه ملی سنگاپور بر این باور هستیم که فناوری‌های هوش مصنوعی باید براساس همکاری‌ها و تعاملات انسانی توسعه یابند. هدف پژوهش‌های ما هم بررسی و رسیدن به دیدگاه‌هایی در مورد توانایی هوش مصنوعی در تصمیم‌گیری‌های انسان‌محور و افزایش خلاقیت، شادی و خدمت‌رسانی به انسان و هویت او است. با اینکه این تعریف ممکن است اندکی مبهم به‌نظر برسد، اعتقاد داریم که هوش مصنوعی باید ماهیتی انسانی داشته باشد و در خدمت جامعه توسعه یابد. به عبارت دیگر، توسعه هوش مصنوعی در هر سازمان و جامعه‌ای باید مبتنی بر دغدغه‌های انسانی باشد. ما و همکارانمان در مرکز فناوری‌های هوش مصنوعی، چندان نگران خطرات این پدیده برای بشریت نیستیم؛ چراکه تمام داستان‌های ترسناکی را که در این باره نقل می‌شود دست‌‌کم تا چند دهه آینده کمرنگ می‌دانیم. هدف ما آن است که راهی برای استفاده از هوش مصنوعی و اتوماسیون در مسیر بهروزی، کارآیی و بهبود عملکرد انسان و کاربران پیدا کنیم. بنابراین باید به بهترین نقطه تعادل رسید که ضمن تحقق مزایای مالی کسب‌وکارها مانند افزایش فروش، به تقویت هویت انسانی و حرکت در راستای ارزش‌های اجتماعی هم کمک کرده باشیم.

تغییر نگاه به هوش مصنوعی را به‌ویژه در جهان غرب می‌توان مشاهده کرد. شرکت‌های بزرگ فناوری جهان در دره سیلیکون و همچنین دانشگاه‌های این کشورها به تدریج توجه بیشتری به استفاده از هوش مصنوعی در راستای اخلاقیات دارند. این مساله در آسیا همچنان در مراحل ابتدایی خود است و استفاده غالب از هوش مصنوعی در راستای اهداف مالی کسب‌وکارها است. دانشگاه ملی سنگاپور این افتخار را دارد که ضمن توجه به‌صورت‌های سود و زیان کسب‌وکارها، استفاده از هوش مصنوعی در خدمت جامعه بشری را هم مورد توجه جدی قرار دهد.

   شما به تازگی کتابی درباره رهبری سازمانی توسط الگوریتم‌ها نوشته‌اید (Leadership by Algorithm). در این کتاب به بحث درباره نقش هوش مصنوعی در جامعه و مسائلی مانند عدالت پرداخته‌اید. همچنین در یکی از فصول این سوال را مطرح کرده‌اید که «چه کسی در عصر هوش مصنوعی هدایت می‌کند و چه کسی پیروی؟» ممکن است اندکی این موضوع را باز کنید؟

امروزه هوش مصنوعی در جهان کسب‌وکار به‌طور خاص و در جامعه به‌طور عام تبدیل به یک قهرمان شده است. این موضوع از جهاتی جای تعجب ندارد. ما هر روز در اخبار، رسانه‌های اجتماعی و پژوهش‌های جدید شاهد کاربرد شگفت‌انگیز هوش مصنوعی در انجام وظایف دشوار و چالش‌های کسب‌وکارها هستیم. دستاوردهایی که هوش مصنوعی در سطح کسب‌وکارها داشته‌، این امید را در ما ایجاد کرده که آن را بتوان در سطوح بالاتر سازمانی و اجتماعی به کار گرفت. اما هر چقدر که این پدیده توسعه بیشتری پیدا می‌کند، خطر تسلط آن بر جامعه بیشتر می‌شود. کامپیوترها و ماشین‌ها در تصمیم‌گیری سرعت بیشتر، تناقض کمتر و دقت بیشتری نسبت به انسان‌ها دارند و خطر جایگزینی آنها با بسیاری از انسان‌ها احساس می‌شود. ممکن است مشاغل بسیاری از دست رفته و ماشین‌ها جایگزین شاغلان شوند. این نگرانی بیش از همیشه دیده می‌شود. اما واقعیت آن است که کسب‌وکارها قطعا برای کاهش هزینه‌هایشان بخشی از کارکنان خود را با ماشین جایگزین خواهند کرد. از طرفی باید به این مزیت توجه کرد که کامپیوترها و ماشین‌ها اغلب، بخش‌های تکراری و روتین فعالیت‌ها را بر عهده گرفته و ظرفیت‌های انسانی را بر توجه بیشتر بر بخش‌های پیچیده‌تر و خلاقانه‌تر مشاغل آزاد می‌کنند. همین موضوع باعث می‌شود که ضمن از دست رفتن بسیاری از مشاغل ساده، شاهد ظهور مشاغل پیشرفته‌تر و تخصصی‌تر باشیم. با این توضیح، لازم است کسب‌وکارها و شرکت‌های مختلف ضمن توجه به مزایای اقتصادی هوش مصنوعی به غنی‌سازی مشاغل و آموزش کارکنان خود هم توجه کنند. به این صورت می‌توانند سازمانی خلاق و نوآور داشته باشند و هوش مصنوعی هم مانند یک همکار و شریک اقتصادی برای آنها باشد. البته من رخ دادن این اتفاق را در آینده نزدیک پیش‌بینی نمی‌کنم و شرکت‌ها فرصت دارند به‌طور تدریجی روی آن سرمایه‌گذاری کنند.

مساله دیگری که کمتر از آن صحبت می‌شود، این است که الگوریتم‌ها در حال هدایت و رهبری ما هستند؛ چراکه اطلاعات ما را دریافت کرده و با خواندن و پردازش آنها جهان درک ما از جهان پیرامون را تغییر می‌دهند. به‌عنوان مثال، در مستندی با نام مخمصه اجتماعی (The Social Dilemma) که در نتفلیکس پخش شد، به این موضوع پرداخته شد که امروزه به‌دلیل احاطه الگوریتم‌ها بر رسانه‌های اجتماعی و اینترنت، افراد هر موضوعی را سرچ نمی‌کنند. استفاده الگوریتم‌ها از اطلاعات شخصی ما باعث شده تا مانند چراغ‌های سبز و قرمز راهنمایی و رانندگی باشند که رفتار ما را تعیین می‌کنند. مدیرانی که در کلاس‌های درس من حضور دارند، اغلب از این موضوع نگران هستند و معتقدند که شاید ما نباید الگوریتم‌ها را توسعه دهیم. اما واقعیت آن است که هم‌اکنون هم آنها بر ما و جامعه تسلط پیدا کرده و رفتارهای ما را شکل می‌دهند.

  شما در یکی از وبینارهای خود عنوان کردید که باید به درون‌گرایی بپردازیم. در عصر هوش مصنوعی، چه آموزش‌ها و توجهاتی در این زمینه لازم است؟

همان‌طور که عنوان شد، رشد فناوری‌های هوش مصنوعی باعث شده است که اکنون بتوان بسیاری از کارهای یدی را به ماشین‌ها سپرد. در این مرحله، تلاش‌ها به دنبال جایگزینی ماشین‌ها با مغز انسان است و اگر چنین شود، عملا انسان منسوخ می‌شود. از طرفی همه‌گیری کرونا باعث شد که شرکت‌های بسیاری مجبور به دورکاری شوند و روند استفاده از فناوری‌های دیجیتال سرعت بیشتری بگیرد. در این شرایط، انتظار می‌رود که هر کدام از کارکنان مانند یک کدنویس و متخصص کامپیوتر بتوانند کارها را از دور کنترل کنند.

در نظام آموزشی هم توجه به علوم کامپیوتری و ریاضی نسبت به حوزه‌های علوم انسانی افزایش یافته است. به نظر من، به جای آنکه در تلاش برای شبیه شدن به ماشین‌ها باشیم، باید با درون‌نگری و شهود بیشتر، به‌دنبال خلاقیت و آینده‌نگری باشیم. ما به جای آنکه در خدمت ماشین‌ها قرار بگیریم، باید از آنها برای افزایش رفاه عمومی و حرکت در راستای ارزش‌های اجتماعی و اخلاقی خود استفاده کنیم.

  بحث‌های زیادی پیرامون تفاوت مدیریت و رهبری صورت می‌گیرد. به‌عنوان سوال آخر، می‌توانید این موضوع را توضیح بدهید؟ این مساله چه اهمیتی در کاربرد هوش مصنوعی در شرکت‌ها دارد؟

اغلب از این موضوع صحبت می‌شود که شرکت‌های جهان امروز از وفور مدیران و کمبود رهبران رنج می‌برند. به‌طور کلی، مدیریت به معنای حفظ وضع موجود و بهبود مولفه‌های کمی و مالی مانند صورت‌های سود و زیان است. در طرف دیگر، رهبران سازمان‌ها در محیط‌های پرتلاطم و درحال تغییر ایفای وظیفه می‌کنند و خلاقیت، آینده‌نگری، حرکت در راستای ارزش‌های اجتماعی، ایجاد یک فرهنگ سازمانی غنی و انگیزش کارکنان نقش دارند. مدیریت در عمر ۱۰۰ ساله خود بهبود خاصی را تجربه نکرده و همچنان به‌دنبال افزایش بهره‌وری و کارآیی عملیات کسب‌وکارها است. در این بین، خلاقیت و بسیاری از ارزش‌های اخلاقی و اجتماعی فدا خواهند شد. حتی دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی هم توجه بیشتری به مدیریت و جنبه‌های فنی کار دارد. این وضعیت می‌تواند به بهای از دست رفتن مهارت‌های رهبری انسان تمام شود.

در دوران هوش مصنوعی و همه‌گیری کرونا، توجه به مدیران حتی بیش از پیش شده است. اما ما باید چه در دانشگاه‌ها و چه در جامعه به‌دنبال تربیت رهبرانی برای شرکت‌ها و سازمان‌های مختلف باشیم که با تعیین اهداف والا برای کارکنان، به آنها انگیزه‌ای انسانی و اخلاقی داده و حرکت به سمت جامعه‌ای بهتر را امکان‌پذیر سازند. البته چنین نگرشی حتی از نظر معیارهای کمی و مادی هم به نفع شرکت‌ها خواهد بود و دست‌کم انگیزه و سلامت کارکنان و مشتریان باعث می‌شود که موفقیتی بلندمدت در انتظار آنها باشد؛ ضمن آنکه مسوولیت‌های اجتماعی هم به خوبی انجام خواهد شد و شرکت‌ها دین خود را به تمام ذی‌نفعانشان خواهند پرداخت.