ملاحظات استراتژی سادهسازی
نخست آنکه بیشتر سود هر صنعت به سادهسازهای آن صنعت میرسد. واقعیت آن است که این رقم را بهطور دقیق بررسی نکردهایم، اما همین که میزان سود کسبوکارهای سادهساز بالاتر از میانگین صنعت است، سهم آنها از بازارهای جدید بیشتر است و گاهی که چند دهه به سلطه خود بر بازار ادامه میدهند، نشان از آن دارد که در رأس هرم کسبوکارها قرار میگیرند. چنین شرکتهایی با آنکه انگشتشمارند، بیشتر منافع اقتصادی بازار را به خود اختصاص میدهند. برای هر کس که علاقه به سودآوری دارد، سادهسازی میتواند استراتژیاش باشد.
با این حال، در هر کسبوکار باید به بررسی پتانسیلهای آن برای سادهسازی پرداخت. گاه یک کسبوکار یا صنعت خاص، پتانسیل لازم را برای پیادهسازی استراتژیهای سادهسازی ندارد و در این حالت میتوان به فکر حوزه فعالیت جدیدی بود. از طرف دیگر، ممکن است کسبوکار شما در خطر رقبایی سادهساز باشد. در این حالت بهتر است به فکر یک استراتژی تقابلی یا خروج به موقع از بازار بود. اما ملاحظه دوم، فقط به مسائل اقتصادی و مالی توجه ندارد. وضعیت را میتوان از نگاه مشتری و انسانیت هم دید. ما از زمان کشف سنگ چخماق، همواره در حال بهبود فناوریها و دانش خود بوده و بر محیطزیستمان اثر گذاشتهایم. این فناوریها زندگی را برای همه آسانتر کرده است. استراتژیهای سادهسازی نیز میتوانند با ارائه محصولات بهتر و کاربردیتر یا خدمات و محصولات ارزانقیمتتر زندگی بیشتر مردم را غنی کنند. بدون چنین اقداماتی، ممکن است چنان اسیر پژوهشها و بهبود فناوری شویم که فراموش کنیم هدف اصلی، کسب سود و منافع مالی برای عدهای انگشتشمار نیست؛ بلکه افزایش رفاه برای اکثریت جامعه است.
هر چند جایگزینهایی برای استراتژیهای سادهسازی وجود دارد و آنها را در شماره هفته گذشته بررسی کردیم (پیچیدهسازی مشابه صنایع لوکس و اکتشافها و اختراعهای انحصاری)، نمیتوان از آنها برای افزایش رفاه بشریت بهره برد. اغلب این جایگزینها صرفا در خدمت منافع مالی صاحبان آنها است و حتی گاهی در تناقض با منافع کلی جامعه قرار میگیرند.
لذت و توجیه اصلی استراتژیهای سادهسازی این است که کارآفرینان و تیمهایشان میدانند علاوه بر حمله به ساختارهای بازار، در حال خدمت به بشریت نیز هستند. تصور کنید یکباره شرکتی اقدام به تولید یک گوشی هوشمند 50 دلاری کند. چنین محصولی میتواند زندگی روستاییان آفریقا را هم دگرگون سازد. همچنین توجه کردهاید که هوش مصنوعی زندگی تمام ما و به ویژه فرزندانمان را تغییر داده است؟ محاسبات کوانتوم یا جهش علمی بعدی در فناوریهای اینترنت چطور؟
فارغ از آنکه آینده چگونه رقم خورد، میتوان مطمئن بود که شرکتهای سادهساز در بطن آن قرار دارند. آنها هستند که تغییرات مطلوبی در میزان مقبولیت، قیمت و کیفیت محصولات و خدمات ایجاد میکنند.
جدا از این دو موضوع، اگر شما هم با توجه به پتانسیلهای کسبوکار خود، قصد بهکارگیری یکی از استراتژیهای سادهسازی را دارید، باید به موارد زیر توجه کنید:
• سادهسازی نه یکگلوله جادویی و نه فرمولی قطعی برای موفقیت است.
• شما باید به ایدههایی تحولآفرین برسید.
• پس از آن باید محصولات یا خدماتی به شدت سادهتر و ارزانتر ارائه کنید یا به حدی کیفیت و کارآیی را بالاتر ببرید که مشتریانتان مشتاقانه هزینه بالاتر نسبت به محصولات و خدمات مشابه رقبا را پرداخت کنند.
• علاوه بر آن، محصول یا خدمت مدنظر شما باید چنان ساده باشد که بتواند جهانی شود. چنین محصول یا خدمتی باید بتواند به مرور و در آیندهای نه چندان دور، از تمام موانع جغرافیایی و فرهنگی عبور کند. امروزه، هرگونه تاخیر در جهانیسازی یک محصول یا خدمت ساده به شدت خطرناک میشود.
• سیستم کسبوکار نیز باید به شکلی بازطراحی شود که هم محصول و هم شرکت در مرکز یک شبکه جدید قرار بگیرند. مشتریان، تامینکنندگان و سایر بازیگران مهم (مانند نمایندگیها) باید بخشی از این سیستم باشند و در حلقههایی متحدالمرکز پیرامون محصول و شرکت مادر قرار بگیرند (همانطور که سیارههای منظومه شمسی دور خورشید میگردند).
• در اقدامی مشابه، باید مانع از ورود رقبا به سیستم شد. آنها میتوانند وارد حوزهها و بازارهایی شوند که کسبوکار شما قصد رقابت در آنها را ندارد، اما نباید اجازه به چالش کشیدن سلطه شما بر بازار هدفتان را داشته باشند.
• محصول یا خدمت سادهسازی باید پیش از آنکه رقبا فرصت تقلید پیدا کنند، بینالمللی شود.
• سادهسازی، اقدامی خلاقانه و ذهنی و در عین حال، به شدت عملی است. ترکیب این جنبه دشوار است.
هنوز عوامل اقتصادی و روانشناختی مشتریان به نفع کسبوکارهای سادهساز است. یک شرکت کوچک و نسبتا جدید (که متعهد به یکی از استراتژیهای سادهسازی بوده و خود را با صنعتش وفق داده باشد)، میتواند منافع اقتصادی فراوانی به دست آورد.
چنین شرکتهایی بیش از رقبای غیرسادهساز در راستای منافع اجتماعی هم گام خواهند برداشت. در نهایت، با آنکه سادهسازی خلاقانه بسیار دشوار است، محدودیتی در تعداد محصولات جهانی ساده نمیتوان متصور شد.
nikoueimahdi@gmail.com