کارآفرینی برای همه- بخش سی و هشتم
سرویس وب و برآورده شدن آرزوی بزوس
استارتآپهایی مثل پینترست و اینستاگرام و حتی شرکتهای بزرگ برای پیشبرد عملیات خود به AWS وابستهاند. مثلا نتفلیکس از آن برای استریم کردن فیلمهای خود برای مشتریان استفاده میکند. این سرویس در معرفی مفهوم همهگیر رایانش ابری نقش مهمی داشت. بخشهای مختلف دولت آمریکا، مثل ناسا و CIA نیز مشتریان برجسته AWS هستند. با اینکه آمازون عملکرد مالی AWS و سودآوری آن را مخفی نگه داشته، اما تحلیلگران مورگان استنلی ارزیابی میکنند که در سال ۲۰۱۲ این سرویس به تنهایی ۲/ ۲ میلیارد دلار درآمدزایی داشته است. ظهور سرویسهای وب آمازون چند پرسش واضح به دنبال داشت. چگونه یک خردهفروشی آنلاین، بذر این کسبوکار کاملا غیرمرتبط را کاشت؟
چگونه این محصول به چیزی کاملا متفاوت تبدیل شد و به فروش زیرساختهای تکنولوژی پیشرفته روی آورد؟ برخی کارشناسان میگفتند کسبوکار خردهفروشی آمازون کاملا فصلی شده بود و در ماههای منتهی به تعطیلات سال نو به اوج فعالیت میرسید. همین موضوع باعث شد بزوس تصمیم بگیرد ظرفیت خالی کامپیوترهای خود را در زمانهای بیسر و صداتر، اجاره دهد. اما افراد داخل آمازون، به شدت این توضیح را رد میکنند، چون نیازمند آن است که آمازون هر چند وقت یک بار سرورهای خود را از نو راهاندازی کند.
روی آوردن به این سرویسهای زیرساختی در سال ۲۰۰۳ جدی شد. درحالیکه سیستمهای داخلی آمازون به اجزای انفرادی کوچکتر و بادوامتری تقسیم شده بودند، پرسنل فنی شرکت هنوز مثل گذشته سازماندهی یک تیم واحد را داشتند و در یک دفتر جداگانه در نزدیکی ساختمان سیاتل فعالیت میکردند. این گروه، بهطور دقیقی کنترل میکرد که چه کسی میتواند به سرورهای آمازون دسترسی داشته باشد و تیمهای مختلف درون شرکت برای امتحان کردن پروژههای جدید، باید منابع تازه را درخواست میکردند. این فرآیند روند بسیار کندی داشت و خیلی از مدیران پروژه را خسته کرده بود. آنها برای امتحان کردن پروژهها آزادی عمل میخواستند. بزوس هم به ستوه آمده بود و تامین منابع کامپیوتری به یک تنگنای جدید تبدیل شده بود. شرایط به حدی حاد شد که مدیران پروژه نامهای شش صفحهای به تیم مدیریت ارشد نوشتند و اذعان کردند که دیگر نمیتوانند پروژههای خود را تست کنند.
این موضوع بزوس را عصبانی کرد. همزمان، او شیفته کتابی به نام «آفرینش» نوشته استیو گرند شد. گرند در این کتاب نوشته که رویکردش برای ایجاد یک زندگی هوشمند، تمرکز بر طراحی واحدهای سازنده کامپیوتری ساده است و بعد باید نشست و دید که چه رفتارهای حیرتانگیزی پیش میآید. این کتاب با اینکه سنگین و پرچالش بود، موضوع گفتوگوی مدیران آمازون قرار گرفت و به شکل دادن مباحثی در مورد مشکلات زیرساختهای شرکت کمک کرد. اگر آمازون میخواست خلاقیت را در میان توسعهدهندگان خود ترویج دهد، نباید حدسیاتی بر مبنای الگوهای گذشته را امتحان میکرد، بلکه باید زیرساختهای خودش را به اجزای کوچکتر و سادهتر تقسیم میکرد و به توسعهدهندگان امکان میداد با انعطاف هر چه تمامتر دسترسی آزادانه به آنها داشته باشند. همانطور که بزوس در آن زمان گفته بود، «توسعهدهندگان کیمیاگرند و وظیفه ما این است که هر کاری میتوانیم انجام دهیم تا به کیمیاگری خود برسند.»
در مارس ۲۰۰۶، آمازون «سرویس ذخیرهسازی ساده» (Simple Storage Service) را معرفی کرد که به وبسایتها و توسعهدهندگان دیگر امکان میداد فایلهای کامپیوتری مثل عکس، سند یا پروفایلهای افرادی را که بازی ویدئویی میکنند در سرورهای آمازون ذخیره کنند. سرویس ذخیرهسازی ساده یا به اختصار S۳ چندان مورد توجه قرار نگرفت و مثل حصاری که بخشی از آن ساخته نشده، ناتمام رها شد. اما چند ماه بعد، سرور EC۲) Elastic Computer Cloud) بهعنوان بخشی مرکزی از سرویس وب آمازون راهاندازی شد و به توسعهدهندگان امکان داد برنامههای خودشان را در کامپیوترهای آمازون اجرا کنند. به گفته یکی از مدیران زیرساخت، آمازون اولین سرورهای خود را در ساحل شرقی آمریکا برای مشتریان راهاندازی کرد که با استقبال زیادی مواجه شد. یکی از دلایلی که استارتآپها به سرعت از این سرور استقبال کردند، مدل کسبوکار آن بود. بزوس سرویسهای وب را مشابه تاسیسات برق میدانست که به مشتریان امکان میداد به اندازه مصرفشان پول بپردازند و هر زمان بخواهند میتوانستند مصرف خود را کم یا زیاد کنند.
بزوس میخواست سرویس وب آمازون یک تاسیسات با قیمتهای تخفیفی باشد، حتی اگر به قیمت از دست دادن پول در کوتاهمدت تمام شود. ویلم ون بیلجون که از مهندسهای پروژه EC۲ بود، قیمت ۱۵ سنت در هر ساعت را پیشنهاد داد؛ نرخی که از نظر او به شرکت امکان میداد در ارائه این سرویس، به نقطه سر به سر برسد. بزوس در یکی از جلسات مدیریتی، خودسرانه این نرخ را به ۱۰ سنت تعدیل کرد و به انتقادات توجه نکرد. او معتقد بود شرکتش یک مزیت طبیعی در ساختار هزینهای دارد و میتواند در کسبوکارهایی که حاشیه سود پایین دارند، دوام بیاورد. از نظر او شرکتهایی مثل IBM، مایکروسافت و گوگل ممکن است در ورود به چنین بازارهایی دچار تردید شوند، چون حاشیه سود کلی آنها به شدت تحتتاثیر قرار میگیرد. بیل میلر، مدیر ارشد سرمایهگذاری و یکی از سهامداران اصلی آمازون، در آن زمان از بزوس در مورد چشمانداز سودآوری سرویس وب پرسوجو کرد.
پیشبینی بزوس، نتیجه مثبت در بلندمدت بود. سرویس وب آمازون بیشترین اثرگذاری را بر وجهه خود این شرکت داشت. AWS قلمرو آمازون را بهعنوان فروشگاه همه چیز وسعت بخشید و قفسههای این شرکت را با محصولات ناهماهنگی مثل ترابایتهای ذخیرهسازی پر کرد. این سرویس آمازون را به یک هدف پیچیده برای والمارت و دیگر خردهفروشهای رقیب تبدیل کرد و جذابیت تازهای برای گروههای مهندسان که میخواستند جالبترین مشکلات دنیا را حل کنند، ایجاد کرد. سرانجام، بعد از چند سال شکست و درگیریهای داخلی، آمازون به آن شرکت تکنولوژی که بزوس همیشه تصورش را داشت، تبدیل شد.
ارسال نظر