رناد چمپیون، مدیر اجرایی موسسه ایم (AIM) تشریح میکند
درک فرصتهای هوش مصنوعی برای کسبوکار
روز شما بخیر آقای چمپیون. ممنون که زمانی را برای صحبت با ما اختصاص دادید. اجازه دهید این مصاحبه را با نگاهی اجمالی به برنامههای روزانه شما بهعنوان مدیر اجرایی حوزه هوش مصنوعی و روباتیک آغاز کنیم.
من معمولا ۶ صبح بیدار میشوم و روزم را با بوسیدن فرزندانم آغاز میکنم؛ چیزی که منبع انرژی قابل توجهی برای من است. پیش از کار، ورزش میکنم، میدوم، دوچرخهسواری میکنم یا به شنا میپردازم. این ورزشهای صبحگاهی، مرا برای مسابقاتی که دستکم سالی دو بار در آنها شرکت میکنم، آماده میکند. در این خلال، زمانی را هم صرف رسانههای دیجیتال مختلف میکنم تا در فضای عمومی کسبوکار خودمان باقی بمانم. روباتیک و هوش مصنوعی چنین اثرگذاری وسیعی در جهان دارد که مایلم تمام اتفاقاتی را که در گوشهوکنار جهان از خود بر جای میگذارد، دنبال کنم. من عملا معتادی شدهام که نمیخواهم هیچ خبر و اطلاعاتی را در حوزه کاری خودم از دست بدهم. اگر هم در سفر برای ملاقات کارآفرینان جوان و پژوهشگران برجسته حوزه هوش مصنوعی نباشم، برنامه کاری فشردهای از جلسات مختلف حضوری یا ویدئوکنفرانسی دارم. این حجم بالای تعاملهای روزانه، یک منبع واقعی الهام گرفتن برای من است. من عاشق تبادل دیدگاهها هستم تا بتوانم درک بهتری از جهان به دست آورم، مردم را به چالش بکشم و توسط آنها به چالش کشیده شوم.من معمولا براساس سه اصل کلی کار میکنم: اثرگذاری (دوست دارم با افرادی کار کنم که هم شخصیت و هم حرفهای بودن آنها را تحسین میکنم)، لذت و نیاز به احساس مفید بودن برای اجتماع.
پیش از آنکه بهعنوان یک مدیر اجرایی در حوزه هوش مصنوعی مشغول به کار شوید، در بازار سرمایهگذاری فعالیت داشتید و حتی شرکت سرمایهگذاری خود را هم تاسیس کرده بودید. این تغییر حوزه کاری، برای شما چطور بود؟
من بهعنوان یک مهندس هوش مصنوعی، در فرانسه تحصیل کردم و حتی در ۱۰ سالی که در حوزه سرمایهگذاری فعالیت داشتم، با استفاده از الگوریتمهای هوشمصنوعی اقدام به تصمیمگیری میکردیم. علاوه بر آن، در حوزه سرمایهگذاریهای بینالمللی، سرمایهگذاری و ریسکپذیری را آموختم. طی ۱۰ سال پس از آن، سرمایهگذاری در هوشمصنوعی را آغاز کردم و دو حوزه تخصصی من، در کنار هم قرار گرفتند. در این مسیر، عملا اثرات فناوریها را از جنبههای اخلاقی، اجتماعی-اقتصادی و کسبوکارها تجربه کردم. بنابراین، میخواهم بگویم که فعالیت من بهعنوان مدیر اجرایی موسسه ایم، یک اتفاق طبیعی و دنباله کارهایی بود که طی ۲۰ سال پیش از آن، انجام داده بودم.
موسسه ایم، یک موسسه چندوجهی است که به دنبال درک فرصتها و کاربردهای هوش مصنوعی است. فکر میکنید چه چیزی باعث میشود تا تحقیقات شما و همکارانتان در این موسسه، عالی، منحصربهفرد و موفق شوند؟
بله. هدف بلندپروازانه ما در موسسه این است که فرصتها و کارکردهای هوش مصنوعی را در مدیریت سازمانها، صنایع و اکوسیستمهای کسبوکار، بهطور کامل درک کنیم. پیشبینیهای مختلفی در مورد آینده هوش مصنوعی وجود دارد. با این حال، مطالعات تجربی کافی در این زمینه انجام نشده است. بنابراین، هدف اولیه ما این است که از مطالعات تجربی و میدانی در مورد شیوه ارزشآفرینی هوش مصنوعی برای کسبوکارها حمایت کنیم. شیوه فعالیت ما بهعنوان گروه خاصی از پژوهشگران علوم اجتماعی که مشکلات واقعی کسبوکارها را با نگاهی چندبعدی بررسی میکنیم، بسیار منحصربهفرد است. تنها چند ماه از تاسیس این موسسه گذشته اما تاکنون ۲۰ پژوهشگر با پسزمینههای مختلف دور هم جمع شدهایم و به سرعت هم در حال بزرگتر شدن هستیم. ما همچنین میتوانیم روی مشارکت «کمیته علمی» خود حساب باز کنیم که شامل تعداد زیادی از دانشگاههای معتبر دنیا از دانشگاه دولتی فلوریدا تا دانشگاه استنفورد و کالیفرنیایجنوبی میشود.
شما یک موسسه بنیانگذاری کردهاید تا در شناخت اثرات هوش مصنوعی بر مدیریت و هدایت مدیریت برای بهرهمندی از بیشترین پتانسیلها و فرصتهای آن فعالیت کنید. در حال حاضر روی چه برنامهای متمرکز هستید و مخاطبان و شرکای شما باید انتظار چه چیزی را داشته باشند؟
ما در حوزه پژوهشی، در حال انجام چندین پروژه برای مجلات معتبر علمی دانشگاهی هستیم. در کنار آن، پروژههای جدید بسیاری در دست داریم که روی تعامل انسان و ماشین، اثر ابزارهای هوشمند بر زنجیرههای تامین و عملیات تولید، مدلهای جدید کسبوکار نشات گرفته از بسترهای دیجیتال یا طراحی و بهبود مراودات انسانی با نسلهای جدید هوش مصنوعی کار میکنند. در همین زمان، مجموعه مختلفی از گردهماییها و کارگاههای آموزشی برگزار میکنیم که کارشناسان برجسته جهان در آنها به اثرات هوش مصنوعی بر کار و ارزشآفرینی میپردازند. سخنرانیهای عمومیتری هم برای جوامع محلی برگزار میشود تا مردم عادی هم از فناوریهای پشت هوش مصنوعی مطلع شوند. علاوه بر این حوزهها، ما در حوزه آموزشی هم بسیار فعال هستیم و دورههای آموزشی حضوری و آنلاین مختلفی برای مدیران، کارشناسان و دانشجویان برگزار میکنیم.
نقش هوش مصنوعی در محیط کاری و مدیریت امروز تا چه اندازه پررنگ است؟ سازمانها و شرکتها چگونه میتوانند اثرات این پدیده را مدیریت کرده و بیشترین بهره را از آن به دست آورند؟
هوش مصنوعی، روباتیک، بلاکچین و چندین فناوری جدید دیگر، تاکنون نیز باعث تحولات قابل توجهی در محیط کار شدهاند. ما در محل کار خود، از موبایلهای هوشمندی استفاده میکنیم که مجهز به هوش مصنوعی هستند؛ به لطف اینترنت و دوربینهای هوشمند، با همکاران خود در نقاط مختلف جهان به شکلی تعامل میکنیم که گویا در اتاق و کنار ما حضور دارند؛ روباتها بیش از ۳۰ سال است که کارخانههای ما را تغییر میدهند؛ روباتهای چت (در تلگرام و سایر رسانههای مجازی) شیوه ارتباط ما با مشتریانمان را تغییر دادهاند و... هیچکدام از این تغییرات قابل توقف نیستند و شرکتها هیچ حق انتخابی ندارند. آنها مجبور هستند که خود را با این تغییرات انطباق دهند و به دنبال درک کامل این تحولات بوده و راههایی برای بهترین بهرهبرداری اقتصادی و البته انسانی از فناوریهای نوین باشند. بنابراین، این وظیفه تمام مدیران سازمان است تا از خود بپرسند چگونه میتوانند وظایف خود را بهصورت کارآتر و اثربخشتری انجام دهند. چنین وظیفهای تنها به مدیرعامل یا مدیر فناوری یک سازمان محدود نمیشود و تمام مدیران باید برای بهترین استفاده از آن بکوشند. اما برای آنکه بتوانند چنین کاری کنند، باید به آنها درباره فناوریهای روز، متدولوژیهای طراحی، چابکی و... آموزش داد. شرکتها باید روی هوش مصنوعی سرمایهگذاری کنند؛ اما این سرمایهگذاری باید روی نیروی انسانی هم صورت بگیرد تا بتوانند بیشترین نفع را از این فناوریها ببرند.
به نظر شما، برخی از چالشهایی که سازمانها و سیاستگذاران امروز در درک کاربردهای هوش مصنوعی با آن مواجه هستند، چیست؟ شما چگونه در موسسه ایم به این چالشها پاسخ میدهید؟
این واقعیت وجود دارد که برخی از مشاغل از بین میروند و شغلهای جدیدی هم ایجاد میشود. اما به نظر من، به جای آنکه به تعداد شغلهای از بین رفته یا تعداد شغلهای پدید آمده توجه کنیم، باید به کل ساختار استخدام و بهکارگیری نیروی انسانی توجه کنیم و ببینیم که چه تاثیری از هوش مصنوعی میپذیرند: بیشتر شغلها از بین نخواهند رفت و تغییر و تحول خواهند یافت. ما برای درک و آموزش این مسائل به مدیران، پژوهشگرانی را در سازمانهای مختلف مستقر کردهایم تا از نزدیک بهکارگیری هوش مصنوعی و سایر فناوریها را مطالعه کنند. در همین زمان، ابزارهای نوین فناوری به من کمک میکند تا بتوانیم دادههای مرتبط با کاربران نهایی را دریافت کرده و با درک اثرات فناوری بر تجربیات آنها، دانش خود را افزایش دهیم. ما با جمعآوری مجموع این دانشها است که میتوانیم روندها و تحولات بازار کار را شناسایی کنیم: چه مهارتهای جدیدی برای حفظ نیروی کار متاثر از هوش مصنوعی نیاز است؟ چه شغلهای جدیدی در حال ظهور هستند و شرکتها چگونه باید فرآیندهای استخدامی و منابع انسانی خود را با شرایط جدید انطباق دهند؟
بهعنوان سوال آخر، چه مسائلی در ابعاد اخلاقی، قانونی و اجتماعی-اقتصادی مرتبط با روباتیک و هوش مصنوعی آموختهاید؟ به نظر شما چگونه میتوان با توجه به مسائل اخلاقی، به پیشرفت پایداری در فناوری دست یافت؟
من طی ۲۰ سالی که در حال سرمایهگذاری روی هوش مصنوعی و روباتیک هستم، متقاعد شدهام که هوش مصنوعی فقط بُعد اقتصادی ندارد و در حقیقت، پدیدهای اجتماعی است که فرصت بازگرداندن انسان به مرکز توجهها را دارد. در خودروسازیها روبات با انسان در حال همکاری است. روباتها میتوانند از افراد سالخورده، پرستاری کنند. محققان و مهندسان یا مدیران محصول، میتوانند روباتها و فناوریهای هوش مصنوعی را برای حل مسائل انسانی به کار گیرند. اما در هر صورت، این فناوریها جایگزین انسان نمیشوند و بهعنوان همکار انسان خواهند بود. از این رو، برای پایداری آن نیاز است تا ابعاد اخلاقی، قانونی، اجتماعی و فرهنگی آنها مورد توجه قرار گیرد.
ارسال نظر