راهنمایی برای رهبران سازمانی (بخش نخست)
وقتی شغل، بیش از حد نیاز میشود
اقتصاد آمریکا پس از بحران مالی بزرگ سال ۲۰۰۸، بالاخره در مسیر پیشرفت قرار گرفته و در این شرایط، صنایع آن نقش مهمی در اقتصاد ایفا میکنند. صنایع آمریکا علاوه بر آنکه ۱۰ درصد از تولید ناخالص اقتصادی این کشور را تامین میکنند، ۸ درصد از اشتغالزایی را هم بر عهده دارند. اما مهمتر از همه، آن است که این بخش، ضریب تکاثر قابلتوجهی هم دارد؛ به این معنی که هر یک دلار ارزشافزوده این بخش اقتصادی، ۸۹ / ۱ دلار ارزش افزوده دیگر در سایر بخشهای اقتصادی به دنبال دارد و با ایجاد هر شغل صنعتی، ۵ / ۲ شغل وابسته دیگر هم ایجاد میشود. در هر صورت، مساله امروز صنایع آمریکا، آن است که تعداد مشاغل در حال پیشی گرفتن از تعداد متقاضیان شغل است. در سالهای گذشته، پیدا کردن کارکنان مناسب برای تولیدکنندگان آمریکایی همواره یک چالش بزرگ بوده و این مساله به تدریج ابعاد جدیتری به خود میگیرد.
در زمان انجام این پژوهش یعنی ماه آگوست ۲۰۱۸، حدود ۵۰۸ هزار فرصت شغلی در بخش صنایع آمریکا وجود داشت؛ رقمی که یک رکورد در دوره ۲۰ ساله گذشته به شمار میرود. هر چند افزایش تعداد مشاغل و فرصتهای شغلی، یک نشانه خوب برای اقتصاد آمریکا است و تصویر روشنی از احیا، پس از بحران مالی سال ۲۰۰۸ را نشان میدهد، اما پیدا کردن نیروی کار بااستعداد و دارای مهارتهای متناسب، به سادگی امکانپذیر نیست. آنطور که یکی از مدیران بخش صنعتی آمریکا میگوید، «همزمان با بهبود نسبی شرایط اقتصادی، ما داوطلبان کافی برای کار نداریم که دارای مهارتهای مورد نیاز و اخلاق حرفهای باشند. این مساله باعث شده تا بسیاری از سفارشهای بازار را نتوانیم قبول کنیم و فرصتهای مالی مختلفی را از دست بدهیم.» ۵۱ درصد از مدیران صنایع، عنوان کردهاند که با توجه به شرایط موجود و پیدا نشدن نیروی کار کافی و دارای مهارتهای متناسب، مهمترین چالش ۳ سال آینده، «حفظ یا افزایش سطح تولید برای تامین نیازهای مشتریان» خواهد بود.
کمبود نیروی کار ماهر
بررسیها حاکی از آن است که پس از سال ۲۰۰۸ تاکنون، هیچ زمان فرصتهای شغلی بدون متصدی آمریکا به میزان کنونی آن نبوده است. این مساله در سالهای پیشرو تشدید هم خواهد شد؛ بهطوری که شغلهای بدون متصدی آمریکا از ۲ میلیون کنونی به ۴ / ۲ میلیون مورد تا سال ۲۰۲۸ خواهد رسید. البته بسیاری از فعالان بازار اعتقاد دارند وضعیت از این برآورد هم وخیمتر خواهد بود. (نمودار۱)
اما شرکتهایی که با شدیدترین وضعیت کمبود نیروی کار مواجه هستند، عبارتند از حوزههای نیازمند به استعدادهای دیجیتال، کارگران تولید ماهر و مدیران عملیاتی. در این حوزه، یافتن نیروی کار مناسب، تا سه برابر سختتر از حوزههای دیگر است و به مرور زمان هم سختتر میشود. حتی در حال حاضر هم بسیاری از مواقع، چند ماه فاصله زمانی بین از دست رفتن نیروهای کاری ارزشمند یک سازمان و یافتن نیروی جایگزین برای او وجود دارد. طبیعی است که در این چند ماه، بسیاری از سفارشهای مشتریان را نمیتوان قبول کرد.
اثر کمبود مهارت بر صنایع
براساس پژوهش صورت گرفته، برآورد میشود که تا سال ۲۰۲۸، صنایع آمریکا شاهد رشد ۵ / ۱ درصدی در تعداد استخدامهای جدید خود باشند. این رقم به معنای آن است که هر سال، باید ۹۶ / ۱ میلیون نیروی کار جدید جذب صنایع آمریکا شوند تا بتوان کالاهای مورد نیاز مشتریان را تولید کرد و به افزایش تقاضای آنها واکنش مناسب نشان داد. اما مهارتهای ناکافی و رسیدن بخشی از کارکنان کنونی به سن بازنشستگی، وضعیت را وخیم خواهد کرد و براساس آنچه پیش از این گفته شد، تعداد شغلهای بدون متصدی صنایع آمریکا بهرقم بالقوه ۴ / ۲ میلیون مورد خواهد رسید. با این شکاف شغلی، تولیدات و درآمدهای صنعتی آمریکا به خطر خواهد افتاد و برآورد افزایش درآمدهای ۴۵۴ میلیارد دلاری صنایع آمریکا به خطر خواهد افتاد.
تغییر در نوع مهارتهای مورد نیاز صنایع امروز، یکی از عوامل افزایش شغلهای بدون متصدی است. با این حال، در آمریکا، نزدیک شدن متولدان دوره پس از جنگ جهانی دوم (دورهای که زادوولد آمریکا چند برابر شد) به دوران بازنشستگی و رونق نسبی اقتصاد آمریکا، شرایط را وخیمتر از پیشبینیهای سه سال قبل کرده است. با این حال، اکثر فعالان بازار معتقدند تغییر مهارتهای مورد نیاز، مهمترین عامل به وجود آمدن شرایط حال حاضر است. به عبارت دیگر، در پی معرفی فناوریهای پیشرفته به بازار و ماشینی شدن بسیاری از فعالیتها، متقاضیان کار باید مهارتهای جدیدی به دست بیاورند. در این میان، والدین نیز نگرش چندان مثبتی به کار کردن فرزندانشان در صنایع ندارند.
شاید جای تعجب نباشد که بین تمام مشکلاتی که صنایع آمریکا با آنها دست و پنجه نرم میکنند، تغییر مهارتهای مورد نیاز، مهمترین عامل به شمار میرود؛ هر چه باشد، خود فعالان و مدیران صنایع هم بر این باور هستند که در میانه انقلاب صنعتی چهارم قرار دارند که لازمه انجام کارها، استفاده از فناوریهای پیشرفته است. نیمی از مدیران شرکت کرده در این پژوهش، عنوان کردند که آنها هماکنون نیز از فناوریهایی مانند روباتها، کوباتها (روباتهای همیار انسان)، یادگیری ماشینی و هوش مصنوعی استفاده میکنند. در این میان، همکاری انسان و ماشین و اطلاعات و بینشی که اینترنت اشیا فراهم میکند، باعث شده تا مهارتهای مورد نیاز کارکنان به سرعت در حال تحول و تکامل باشد و به این دلیل است که صنایع هم نمیتوانند نیروی کار مناسب خود را به راحتی پیدا کنند. (نمودار۲)
نقش دیجیتال بر تغییر مهارتها
اکنون سال ۲۰۲۵ است. گردباد دیجیتالی به پایان رسیده و اکنون مدیران صنایع میتوانند وعدههای انقلاب صنعتی چهارم را بهطور ملموس ببینند. فناوریهای دیجیتال همکار مهندسان شدهاند و زمان خود را صرف ایجاد مدلهای مجازی از محصولات تولیدی شرکت میکنند. همکاری مهندسان و همتایان دیجیتال خود باعث شده تا شرکتها بتوانند با استفاده از دادههای آنی و فناوریهای پیشرفته، به سرعت نیازهای مشتریان خود را پیشبینی کرده و در جهت تامین آن حرکت کنند. مهارتهای مورد نیاز این نسل جدید از مهندسان، شامل توانایی فعالیت در چارچوبهای تولیدی و همکاری با مشتریان و شرکای بازار به شیوههایی است که مهندسان پیشین، نیازی به آنها نداشتند.
مثال بالا، یکی از سناریوهای آینده صنایع است. چند سالی است که تغییرات گسترده در صنایع جهان آغاز شده و این تغییرات تا یک دهه پیشرو به متحول کردن صنایع ادامه خواهند داد. در این لحظه و با آنکه تنها در مراحل اولیه گردباد دیجیتال هستیم، به نظر میرسد بین مهارتهای موجود بازار و مهارتهای مورد نیاز، شکاف قابلتوجهی به وجود آمده است. اکنون مدرک دانشگاهی داشتن برای نیروی کار، مساله نیست؛ بلکه او باید بتواند ماشینها را برای انجام کارهای روزانه برنامهریزی کند. بهطور روزافزونی، کارفرمایان به دنبال کارکنانی میگردند که بتوانند ماشینهای کاملا خودکار را برنامهریزی کرده یا با نرمافزارها و ابزارهای کمکی مهندسی، برای تولید همکاری کنند. در حقیقت، مدیران صنایع اعلام کردهاند که در پی موج خودکارسازی و ماشینی شدن فعالیتها نیاز به ۵ مجموعه مهارت دارند که مهمتر از تمام مهارتهای موجود در بازار هم هستند: مهارتهای مرتبط با فناوری / کامپیوتر، مهارتهای دیجیتال، مهارتهای برنامهریزی روباتها / ماشینها، کار کردن با ابزارها و فناوری و مهارتهای تفکر انتقادی.
گسترش مهارتهای «نرم» در محیط کاری دیجیتال
یکی از پنج مهارت اولیه مورد نیاز، یعنی تفکر انتقادی به مساله مهارتهای «انسانی» در تحول فناوری بازمیگردد. با توجه به آنکه فناوریها میتوانند بسیاری از کارهای دستی و تکراری امروزی را بر عهده بگیرند، جا برای مهارتهایی باز میشود که مختص انسان است و اصطلاحا مهارتهای «نرم» نامیده میشوند. براساس پژوهش اخیر مجمع جهانی اقتصاد، مهارتهای انسانی مانند تفکر انتقادی، خلاقیت و اصالت، توجه به جزئیات، مهارت حل مساله و مدیریت افراد در سالهای پیشرو اهمیت بیشتری پیدا میکنند و شرکتها نیاز خواهند داشت تا نیروهای بیشتری با این مهارتها را جذب کنند. شرکتها نیاز به کارکنانی دارند که علاوه بر داشتن این مهارتها، بتوانند با الزامات دیجیتال و کار کردن در کنار ماشینها هم کنار بیایند.
در بخش صنایع، این مساله، توانایی حل مساله را برجسته میکند. متقاضیان کار در صنایع، باید بتوانند مشکلات کیفیتی ناشی از واگذاری کارها به ماشینها را شناسایی کرده و به سرعت راهحلهایی برای اصلاح وضعیت ارائه کنند. این نوع مهارت در صنایع بهطور روزافزونی مورد نیاز خواهد بود. یک پژوهش تازه، حاکی از آن است که سازمانها شروع به تعریف جایگاههایی برای انسانها در حلقههای اصلاحی کار کردهاند. آنها در این حلقهها به بازنگری در ساختارهای کار، آموزش کارکنان و بازطراحی سازمان برای استفاده از فناوریها به منظور بهبود فرآیندها میپردازند.
هدف از بهکارگیری فناوریهای دیجیتال، تنها حذف کارهای روتین و کاهش هزینهها نیست، بلکه هدف آن است که برای مشتریان هم ارزش بیشتری ایجاد شده و کارهای مفیدی برای آنها انجام شود. ایجاد رابطه همکاری بین انسان و ماشین و قرار دادن آنها در یک گروه کاری، یکی از مهمترین راهکارها برای رسیدن به این ارزشآفرینی است.
در هر صورت، با توجه به آنکه نیروهای کار موجود در بازار، به سرعت خود را با تحولات دیجیتال و فناوریهای پیشرفته همگام نمیکنند و هنوز هم بسیاری به دنبال کسب مهارتهای تاریخ گذشته هستند، کسبوکارهای آیندهنگر نمیتوانند به راحتی به اهداف بلندپروازانه خود دست یابند. آنها به دنبال ماشینیکردن فعالیتها، ارزشآفرینی بیشتر برای مشتریان و بهبود فرآیندهایشان هستند اما برای رسیدن به این هدف، نیاز دارند که نیروهای کار دارای مهارتهای نوین خود را به خوبی جذب کرده و آنها را بتوانند حفظ کنند؛ کاری که انجام آن با توجه به افزایش رقابت بین کارفرمایان و کمبود نیروی کار دارای مهارت متناسب، به راحتی انجامشدنی نیست.
ارسال نظر