رهبر نوآوری به مثابه‌ قهرمان و حامی: کلاینتون کریستنسن، استاد دانشکده بازرگانی هاروارد و نویسنده کتاب «راه‌حل نوآوران»، می‌گوید که یک برنامه نوآوری برای برخاستن از زمین و بالغ شدن، نیاز دارد که یک رهبر ارشد شخصا از آن دفاع کند. مدیران ارشد شرکتی که همواره به دنبال ایجاد امواج جدید و رشد اخلالگر هستند، سه وظیفه دارند:

اول- وظیفه میان‌مدت: مدیر شخصا باید رابطه بین دو جایگاه رشد اخلالگر و کسب‌وکار اصلی را تعیین کند، تا بتوان قضاوت کرد که کدام منابع و فرآیندهای شرکت باید برای کسب‌وکار جدید تخصیص داده شود و کدام نباید.

دوم- وظیفه بلندمدت: خلق فرآیندهای جدید که ما آن‌را «محرک رشد اخلالگر» می‌نامیم، به‌طور موثری می‌تواند رشد کسب‌وکارهای موفق را تضمین کند.

سوم- وظیفه دائم: دریابید که چه زمانی شرایط عمومی درحال تغییر است و دیگران را نیز برای تشخیص نشانه‌های آن آموزش دهید.تا زمانی‌که فرآیندهای لازم برای مدیریت صحیح نوآوری اخلالگر متمرکز شوند، نظارت شخصی یک مدیر اجرایی، یکی از مهم‌ترین ارکانی است که کسب‌وکارهای اخلالگر را به موفقیت می‌رساند.

۱: میانجی‌گری در مناقشه بین نوآوری و کسب و کار اصلی: وظیفه یک رهبر، به استثنای زمانی که در حال ساخت شرکت از نقطه صفر است، مدیریت برنامه نوآوری‌های اخلالگر است، درحالی‌که کارآیی کسب وکار اصلی سازمان نیز پیشرفت دارد. میانجی‌گری در میان تنش طبیعی بین این دو کاملا می‌تواند یک چالش باشد، اما ناگزیرید از آن عبور کنید. در چنین شرایطی برخی از مدیران بدون‌شک احساس تهدید می‌کنند. در نهایت، کسی در گروه مدیران می‌گوید: «کارکنان بخش نوآوری در حال انجام کاری هستند که پر هزینه و پرریسک است و ما باید این پروژه را متوقف کنیم.» اگر شما مسوول تصمیم‌گیری هستید، باید بدانید که چگونه و چه زمانی به عقب بازگردید، تا توانایی شرکت در نوآوری در هنگام ریسک را مدیریت کنید.

۲: سوخت رسانی به موتور رشد اخلالگر : مستقل از نوع کسب‌و‌کار، مدیران ارشد باید فرآیندی ایجاد کنند که مستمرا نوآوری را پرورش دهد. شکل‌گیری محرک رشد اخلالگر به اهداف منحصربه‌فرد شما بستگی دارد. ممکن است شما هدایت واحد تحقیق و توسعه محصول و بررسی فناوری‌هایی را عهده‌دار باشید که می‌تواند آینده کسب‌وکار را تحت‌تاثیر قرار دهد یا شاید مدیر سرمایه‌گذاری شرکتی باشید که سعی دارد با شرکت‌های قوی‌تر رقابت کند. در هر صورت، شما باید به‌طور مداوم سوخت این موتور را تامین کنید. برای درک بهتر، موتور رشد اخلالگر را به‌ مثابه اکوسیستمی کاری در نظر بگیرید که شامل اهداف استراتژیک، تخصیص بودجه، انگیزه، پشتیبانی اجرایی، استعدادیابی، رهبری مناسب و مدیریت فرآیند است. اگر تیم نوآوری شما پشتیبانی مدیرعامل و یک بودجه صحیح و همچنین در خلاقیت و انگیزه‌ها  آزادی مناسبی داشته باشد، احتمال مشارکت تیم و نتایج موفقیت‌آمیز بسیار بیشتر خواهد بود. اگر موتور رشد شما معیوب است، استعداد‌ها شما را ترک می‌کنند و تلاش‌های نوآورانه شما از بین می‌رود.

۳: بررسی فرصت‌ها و تهدیدها: برای افزودن ارزش به روند نوآوری، شما باید از منحنی رشد جلوتر باشید و نگاهی به روند بازار داشته باشید. برای جلوگیری از تهدید، شما باید جامع فکر کنید. در طول زمان، تحولات جدید، در طیف گسترده‌ای می‌تواند شما را تحت‌تاثیر قرار دهد. اگر توانایی فکر خود را پرورش دهید و به آنچه که در خارج از بازار شما اتفاق می‌افتد توجه کنید، به احتمال زیاد ذهنی با رویکرد باز خواهید داشت و هنگامی که همکاران، کاری را که در ابتدا بی‌اهمیت به نظر می‌رسد به شما ارائه می‌کنند، واکنش بهتری خواهید داشت و برای موج بعدی نوآوری آماده خواهید بود.

رهبر به مثابه جست‌وجوگر: براد اسمیت، مدیرعامل شرکت «اینتویت»، بر اهمیت رهبر کنجکاو و پیگیر تاکید می‌کند:

«بهترین رهبران نیازی به پاسخگویی ندارند. آنها همیشه سوالات درست می‌پرسند. من سه سوال دارم که همیشه در هنگام ملاقات با تیم‌ها می‌پرسم:

۱. چه ویژگی مثبتی شما را بیش از همه متعجب کرد و عامل آن چه بود؟ ۲. چه ویژگی منفی شما را بیش از همه متعجب کرد و عامل آن چه بود؟ ۳. چه موانعی در راه تلاش برای دستیابی به چیزی که می‌خواهید وجود دارد؟ دو مورد اول در مورد شگفتی‌هایی است که اغلب به پیشرفت‌ منجر می‌شود، مورد سوم، به ما کمک می‌کند تا درک کنیم چطور می‌توانیم تیم را موفق‌ترکنیم.»ایجاد شرکت‌های نوآورانه کاری مشکل است زیرا یک فرآیند غیرمعمول است. به همین دلیل است که استارت‌آپ‌ها، بسیاری از نوآوری‌های امروز را ایجاد می‌کنند. اما مدیران برای درک عملکرد موفق نوآوری در یک سازمان باید بدانند که نوآوری نیازمند نوعی مدیریت مستمر است که بسیار متفاوت از کسب‌و‌کار معمول است.

رهبر به مثابه یک ریسک‌پذیر چابک: اریک ریس، نویسنده کتاب «استارت‌آپ ناب»، بر ارزش بازخورد پیوسته تاکید دارد. «فعالیت بنیادی ما در یک استارت‌آپ، این است که ایده‌ها را به محصولات تبدیل کنیم، چگونگی پاسخ مشتریان را بررسی کنیم و سپس به این درک برسیم که آیا باید تغییر رویه دهیم یا وضعیت فعلی را پایدار کنیم. تمام فرآیندهای استارت‌آپی برای موفقیت باید آماده و تجهیز شوند تا حلقه بازخورد را تسریع کنند.»

مهم‌ترین هدف از نوآوری، کسب مزیت رقابتی، با افزایش سرعت و اثربخشی است که شرکت شما یاد می‌گیرد و به آن عمل می‌کند. نوآوری یعنی آزمایش و در ابتدای کار اغلب با شکست همراه است. این روند تکرار شونده در سطوح مختلف عمل می‌کند.به گفته ریس، رهبر باید توانایی سازمان را در سرعت یادگیری از بازار تقویت کند و یک سازمان پویا باید بداند چه زمانی بهتر است ثابت‌قدم باشد و چه زمانی برای اصلاح مسیر اقدام کند.

*تهیه شده موسسه معنا