شیرین‌جون شرمنده‌ام!

 او می‌خواست دوستانش با آخرین لبخند، به یادش بیاورند.»  «ملبورن»، «بوسیدن روی ماه» و «جدایی نادر از سیمین» از دیگر فیلم‌هایی است که یزدان‌بخش به عنوان بازیگر در آنها ایفای نقش کرده بود. درگذشت این بازیگر واکنش‌های زیادی در بین اهالی سینما داشت؛ ازجمله محسن امیریوسفی کارگردان «آشغال‌های دوست‌داشتنی» برای درگذشت او که به «خاله شیرین» معروف بود یادداشتی نوشت و از اینکه او نتوانست نسخه اصلی این فیلم را روی پرده سینما ببیند ابراز تاسف کرد. 

امیریوسفی نوشته است: «سال ۱۳۹۱ وقتی از بیمارستان مرخص شدم، شیرین‌جون یزدان‌بخش بهم خندید و گفت: آخه مرد به این بزرگی به خاطر گرفتن یه پروانه ساخت سکته می‌کنه؟! این جمله انگیزشی برای شروع سریع فیلم‌برداری «آشغال‌های دوست‌داشتنی» کافی بود. چند وقت بعد، سر صحنه فیلم‌برداری در ساعت دو صبح و بعد از یک سکانس طولانی، خسته و کوفته برگشت و بهم نگاه کرد و گفت: تو رو خدا تو فیلم بعدیت آدم بیار! همه خندیدند و من فکر کردم متلک گفت ولی وقتی تو مونیتور دیدم شیرین جون جلوی چهارتا قاب عکس خالی و بدون حضور هیچ بازیگری، همزمان احساسات مادری، همسری، خواهری را چقدر خوب اجرا کرده فهمیدم چه فشاری را تحمل می‌کنه.

یک بار هم گفت: من مادر چه خانواده عجیب‌وغریبی هستم که همه مُردند ولی هنوز با هم دعوا دارند! یه پسرم مهاجرت کرده، یکی هم شهید شده، برادرم رو هم اعدام کردند و شوهرم هم شاه‌دوسته! ولی من چی‌ام؟! من هم خواستم یک نکته با ژست کارگردانانه بگویم که فرصت نداد و گفت: من فقط مادر این خونواده‌ام و باید حواسم به همه‌شون باشه!  مادرم وقتی فیلم را در خانه دید گفت: آخی این خانم چقدر شبیه مادربزرگته! ولی من هیچ‌وقت این راز را به شیرین جون نگفته بودم.

 بعد که فیلم توقیف شد، تماس گرفت و گفت مادرجون تو جشنواره فجر هم نمی‌ذارند بره؟ گفتم حتی نگذاشتند هیات انتخاب فیلم را ببیند! و این ماجرای توقیف و ثبت‌نام اعتراضی در جشنواره شش سال طول کشید ولی شیرین جون هر چند ماه یک بار تماس می‌گرفت و می‌گفت: مادرجون غصه نخوریا، یه‌وقت دوباره سکته می‌کنی! بالاخره اکران می‌شه! چند بار ‌خواستم فیلم را نشانش بدهم که می‌گفت: روی پرده سینما می‌بینم! و نمی‌دانست با همین چند کلمه انگیزشی شش سال به من امید داد که پیگیر اکرانش باشم. یک بار هم گفت: راستش رو بگو، [آقای] کیارستمی واقعا از بازیم خوشش اومد؟

گفتم: بله گفتند بازیت خیلی عالی بود، ولی نگفتم که گفت: بازیش اونقدر عالیه که هیچ‌وقت دیده نمی‌شه! سال ۹۷ هم وقتی بالاخره فیلم‌مان در بدترین زمان یعنی آخر بهمن ماه اکران شد در سالن جلوی جمعیت با خنده گفت: والا چیزی از این فیلم یادم نیست، چون شش سال گذشته! سال ۹۸ هم با هیجان زنگ زد و گفت: واقعا یه نسخه دیگه هم از این فیلم‌مون ساخته بودی؟! راسته که [آقای] بهروز وثوقی توش بازی کرده؟ گفتم: آره، این نسخه طولانی‌تره و تدوینش هم فرق می‌کنه. اسمش رو هم گذاشتم «آشغال‌های دوست داشتنی اصل». گفت: خوبه، مثل گز کرمانی اصل! ولی مادرجون غصه نخوری که اکرانش نکردند یةوقت دوباره سکته می‌کنی!

گفتم: شیرین جون کسی این نسخه رو ندیده ولی شما ببینش که چطور جلوی بهروز وثوقی بازی کردی. گفت: واه، آبروم جلوی آقای وثوقی میره! ولی ایشالا این رو هم روی پرده سینما می‌بینم! گفتم: فکر نکنم اینا خیلی عصبانی‌تر شدند! گفت: اگه توئی که پوستشون رو می‌کنی و با سماجت اکرانش می‌کنی! ولی شیرین جون، من بعد از شش سال نتوانستم «آشغال‌های دوست داشتنی اصل» را از توقیف در بیاورم و اکرانش کنم و شما هم هیچ‌وقت نتوانستی این نسخه با بازی آقای بهروز وثوقی را روی پرده سینما ببینی! باور کن همه تلاشم را کردم. شرمنده‌ام، روحت شاد مادربزرگ!»