عادتهای عجیب نویسندگان: کنوتهامسون
چرت مداوم در پیری
زندگیاش سرشار از سختی بود. در کودکی به این دلیل که شرایط خانوادگی خوبی نداشت اکثر اوقات در گرسنگی و تنهایی به سر میبرد و این مساله بعدها نیز کم و بیش در آثارش انعکاس پیدا کرد. عادت داشت برای گذران زندگی شغلهای زیادی را امتحان کند. از شاگردی کفاشی و زغالفروشی و آموزگاری گرفته تا شیرفروشی، کارگری در مزرعه و بلیتفروشی تراموا شغلهایی بودند که تجربه کرد. با همه سختیهایی که در زندگی تحمل کرد، بسیار شوخطبع بود. یکی دیگر از عادتهایش این بود که با نزدیکانش مدام شوخی میکرد و حتی کتابهای طنز هم نوشت. تلاش میکرد روحیهاش را حفظ کند و اجازه ندهد مشکلات زندگی بر او پیروز شوند. علاوه بر نویسندگی شاعر هم بود و احوالات روحیاش را در قالب شعر انعکاس میداد. در نامهای نوشته است: بخش بزرگی از آنچه من نوشتهام شبها به ذهنم رسیده است. چند ساعتی خوابیده و بیدار شدهام. در آن حالت فکرم باز و سخت تاثیرپذیر است. همیشه کنار بسترم مداد و کاغذ دارم. هرگاه حس کنم فکری درونم در غلیان است بدون روشن کردن چراغ بیدرنگ آن را در تاریکی به قلم میآورم. این عادتم شده است. صبح برای خواندن نوشتهام مشکلی ندارم.
در کتاب عادات و آداب روزانه بزرگان نوشته میسن کری که با ترجمه حسن کامشاد منتشر شده آمده است که هامس پا به سن که گذاشت خوابش سبکتر شد و اغلب بیشتر روز درحال نیمه چرت بود. برای جبران این بیحسی هر الهامی را که در ذهنش جرقه میزد، بلافاصله روی تکهای کاغذ یادداشت میکرد بعد این باریکههای کاغذ را روی میز میچید و با زیر و رو کردن آنها سرنخهایی برای داستان یا شخصیتهای داستانیاش بهدست میآورد.