هلدینگداری اثربخش در بنگاههای اقتصادی
ساختارهای مبتنی بر هلدینگ، که معمولا به شکلهای تخصصی ایجاد میشوند، در کنار محاسن خاصی که دارند، از پیچیدگی بالایی در طراحی و مهندسی برخوردارند که هرگونه نقصی در آن میتواند باعث کاهش منافع فوق و حتی اختلال در عملکرد شرکتهای زیرمجموعه شود. یکی از این پیچیدگیها، مساله سیاستگذاری و همسوسازی حرکت شرکتهای زیرمجموعه با هلدینگ و حتی با سطح بالاتر یعنی سهامدار است. این چرخه سیاستگذاری که از سهامدار تا هلدینگ و از هلدینگ تا شرکتهای زیرمجموعه و در نهایت تا بخشهای عملیاتی این شرکتها ادامه مییابد، در صورت وجود هرگونه نقص یا تناقضی مجموعه هلدینگ را دچار اختلال میکند. در حقیقت از بالاترین سطح-که مالکان قرار دارند-تا پایینترین سطح- که از سطوح عملیاتی شرکتهای زیرمجموعه تشکیل میشود- سیاستها و استراتژیها انتقال یافته و از هر سطح به سطح پایینتر، باید یک درجه به جنبه اجرایی و عملیاتی نزدیکتر شوند. نکته مهم این است که این انتقال از هر طبقه به طبقه پایینتر در حقیقت با ایجاد تغییراتی در راستای اجرایی شدن سیاستها اتفاق میافتد. به عبارت دیگر، در بالاترین سطح، یعنی هلدینگ یا حتی سطح مالکانه، سیاستهایی کلنگرانه وجود دارد که اگر انتقال بین سطوح به درستی اتفاق بیفتد، در سطح آخر- یعنی سطح عملیاتی- باید برنامههای عملیاتی، رویدادهایی دقیقا در راستای همان سیاستها را رقم بزند. از سوی دیگر، براساس همین ساختار، هلدینگ باید بتواند عملکرد پایینترین سطوح خود را کنترل کرده و از تطبیق آن با سیاستهای کلان خود اطمینان حاصل کند. روشها و پروتکلهای راهبری شرکتی، راهکارهایی هستند که میتوانند این مشکل را حل کرده و تمام ابعاد شرکتهای زیرمجموعه یک هلدینگ را در راستای سیاستهای هلدینگ مهار کنند. به همین جهت است که میتوان راهبری شرکتی را مهمترین وظیفه یا کارکرد هلدینگ، یا مهمترین راهکار برای اثربخشی یک هلدینگ قلمداد کرد. راهبری شرکتی نوعی مهندسی دقیق جریان سیاستگذاری، تصمیمگیری و اجرا، در تمام شرکتها بهخصوص هلدینگها است که میتواند از انحراف بخشهای مختلف عملیاتی نسبت به تصمیمات و سیاستهای بالادستی جلوگیری کند. بدیهی است هلدینگهایی که از سطح مناسبی از این روشها بهره میبرند، از چابکی و شتاب بسیار بیشتری برخوردار بوده و میتوانند در شرایط پیچیده و محیطهای متغیر، واکنشهای بسیار دقیقتری داشته باشند و به قدرت بسیار بالاتری برای شکار فرصتها و مقابله با تهدیدها دست پیدا کنند. به همین جهت میتوان مهمترین راه هلدینگداری اثربخش را، اجرای راهکارهای راهبری شرکتی و مهندسی ساختار هلدینگ بر اساس آن قلمداد کرد. این موضوع میتواند یکی از زیرساختهای مهم برای رقابتپذیری در تولید را فراهم آورد؛ چراکه بهرهوری و قدرت مانور مجموعه هلدینگ و شرکتهای زیرمجموعه را در محیط رقابتی افزایش داده و میتواند در سرعت و شتاب رقابتی بنگاه تاثیر بسزایی داشته باشد. به همین جهت میتوان راهبری شرکتی را نوعی پیشنیاز مهم، برای رقابتپذیری تولید که در سیاستهای اقتصاد مقاومتی نیز بر آن تصریح شده، به شمار آورد.
ارسال نظر