پارادایم در حال تکامل شبکههای ارزش جهانی در کشاورزی
بهعنوان سوال اول بفرمایید یکپارچگی در زنجیرههای ارزش جهانی بر تغییرات مزیت نسبی کشورهای در حال توسعه در تجارت جهانی کشاورزی چه تاثیری دارد؟
میزان مشارکت کشورهای در حال توسعه در زنجیرههای ارزش جهانی (GVC) با استفاده از دادههای پایگاه داده تجارت (OECD-WTO ) نسخه نوامبر ۲۰۲۱ با محاسبه ارزش افزوده داخلی (DVA)، ارزش افزوده خارجی (FVA) و شاخصهای مزیت نسبی (RCA) نشان میدهد که ارزش افزوده خارجی در صادرات ناخالص کالاهای کشاورزی کشورهای در حال توسعه عامل مهمی در تقویت موقعیت صادراتی آنها بوده و با افزایش پیچیدگی محصول، اهمیت ادغام در زنجیرههای ارزش جهانی افزایش مییابد. ارزش افزوده خارجی در تولیدات کشاورزی، در اکثر کشورهای در حال توسعه تاثیر قابلتوجهی در شکلگیری مزیت نسبی ندارد.
یکی از مهمترین روندهای اقتصاد مدرن جهان، تکه تکه شدن بینالمللی فرآیندهای تولید و توسعه زنجیرههای ارزش افزوده جهانی است. تجارت بینالملل به طور فزایندهای بر مبادله اجزا و کالاهای واسطهای متمرکز شده است که چند برابر بیشتر از محصولات نهایی از مرزهای کشور عبور میکنند. بیش از ۷۰درصد صادرات و واردات جهان در حال حاضر محصولاتی هستند که بخشی از زنجیرههای ارزش جهانی هستند و اکثریت قریب به اتفاق آن از تولید منشأ میگیرد. زنجیرههای ارزش افزوده جهانی در بخش کشاورزی نیز پدید آمدهاند. البته توسعه آنها در دهه ۱۹۹۰ با پیشرفت در آزادسازی تجارت جهانی کشاورزی صورت گرفت. این روند پس از اجرای «دور اروگوئه » (در آخرین دور از مذاکرات تجاری چند جانبه که سال ۱۹۹۳ در اروگوئه برگزار شد) آغاز شد.
این تحول اقتصادی و سیاسی در بخش کشاورزی کشورهای اروپای مرکزی، آسیا و آمریکای لاتین، بینالمللی شدن فزاینده فعالیتهای شرکتهای بینالمللی فعال در بخش کشاورزی، بهویژه تولیدکنندگان مواد غذایی را به همراه داشت. این مساله نشان داد فرصتهای رشد صادرات در کشورهای کمتر توسعهیافته، علاوه بر بخش خدمات در اقتصادهای در حال توسعه، عمدتا به پتانسیل کشاورزی بستگی دارد. شکاف توسعهای در بخشهای صنعتی و خدمات به این معناست که کشاورزی تنها بخشی است که میتواند با موفقیت با صادرات کشورهای توسعهیافته اقتصادی رقابت کند.
به اعتقاد کارشناسان محدودیتهای فرصتهای صادراتی کشاورزی مربوط به عدمادغام با شبکههای تولید جهانی است. به نظر میرسد در این عرصه نیازمند سیاستگذاریهای بالقوه در کشاورزی هستیم. نگاه شما به این موضوع چیست؟
توسعه صنعت و بخش خدمات مستلزم سرمایهگذاری بیشتر است و مهمتر از آن، اغلب با تجمیع تخصص نامطلوب در صنایع کارگر بر همراه است. از سوی دیگر، ادغام در زنجیرههای ارزش جهانی عامل مهمی در بهبود رقابتپذیری آنها در بازارهای محصولات کشاورزی است. هر چه سهم ارزش افزوده خارجی در صادرات ناخالص بیشتر باشد، ادغام با شبکههای تولید و توزیع تحت کنترل شرکتهای بینالمللی قویتر است. از سویی ادغام در زنجیرههای ارزش افزوده جهانی عامل مهمی در دستیابی به مزیت نسبی در تجارت و بهبود رقابت صادراتی هم محسوب میشود و از آنجا که واحدهای درگیر در زنجیرههای ارزش افزوده جهانی با بهرهوری نیروی کار بالاتر و تمایل بیشتر به صادرات مشخص میشوند، افزایش سهم ارزش افزوده خارجی در صادرات ناخالص میتواند بر موقعیت صادراتی آنها تاثیر مثبت بگذارد.
بنابراین تاثیر یکپارچگی در زنجیرههای ارزش جهانی بر تغییرات مزیت نسبی کشورهای در حال توسعه بهویژه در تجارت جهانی کشاورزی به یاری ادغام در شبکههای تولید جهانی به رشد فرصتهای صادراتی کشورهای در حال توسعه در بخش کشاورزی کمک میکند. حتی افزایش سهم ارزش افزوده خارجی در صادرات ناخالص، مزیت نسبی کشورهای در حال توسعه را در صادرات محصولات کشاورزی جهان بهبود میبخشد. اهمیت ارزش افزوده خارجی در صادرات ناخالص در ایجاد مزیت نسبی با افزایش درجه فرآوری محصولات و شدت سرمایه آنها بیشتر میشود. اقتصاددانان توسعه توافق دارند که تکه تکه شدن تولید بینالمللی اغلب به نفع کشورهای در حال توسعه است.
این به دلیل این واقعیت است که تولید کالاها در سطح جهانی مشترک است، در حالی که وظایف در زنجیره تامین بین کشورها بر اساس مزیت نسبی آنها پراکنده میشود که مهمترین اثر آن ارتقای تجارت بین کشورهاست. تکه تکه شدن تولید به تشدید تجارت قطعات و ظهور واسطههای تجاری-مالی کمک میکند. این پدیده منجر به ایجاد زنجیرههای ارزش افزوده جهانی میشود. بهصورتی که ارزش افزوده داخلی با ارزش افزوده خارجی ترکیب شده و محصولات حاصل از این فرآیند صادر میشود و به عنوان نهاده کالاهای نهایی تولید شده در سایر کشورها استفاده میشود یا به عنوان محصولات نهایی به فروش میرسد. به هر روی در سالهای اخیر، اصطلاح «زنجیرههای ارزش جهانی» اغلب در ادبیات اقتصادی با عبارت «شبکههای ارزش جهانی» جایگزین شده است. این اصطلاح، در ابتدا توسط محققان دانشگاه منچستر پیشنهاد شد.
آنها خاطرنشان کردند که یک ضعف اساسی در زنجیره ارزش تولید و توزیع ناشی از عمودی و خطی بودن آنهاست و این فرآیندها را میتوان به عنوان یک ساختار شبکهای بهتر توضیح داد که در آن پیوندها میتوانند افقی، مورب و بهویژه عمودی باشند و ساختارهای اقتصادی پیچیده، چند بعدی و چند لایه را ایجاد کنند. از این منظر، شبکههای تولید در سراسر جهان به عنوان پیوندهای سازمانیافته جهانی منبعث از کارکردها، عملکردها و عملیات به هم پیوسته توسط شرکتها و موسسات غیرشرکتی تعریف میشوند که از طریق آن کالاها و خدمات تولید و توزیع میشوند. چنین شبکههایی نه تنها شرکتها (یا بخشهایی از شرکتها) را در ساختارهایی که مرزهای سازمانی سنتی را محو میکنند، ادغام میکنند، بلکه اقتصادهای منطقهای و ملی را به شیوههایی ادغام میکنند که پیامدهای ژرف و بسیار زیادی برای بازده اقتصادی آنها دارد.
زنجیرههای ارزش جهانی در بخش کشاورزی شامل چه مواردی است؟
زنجیرههای ارزش جهانی در بخش کشاورزی؛ عمدتا به عنوان پیوندی بین تولیدکنندگان و مصرفکنندگان در نظر گرفته میشود و به منظور حصول اطمینان از سطوح کافی درآمد برای اولی و امنیت غذایی برای دومی، فعالیتهای دولتها نیز رصد میشود. با این حال، به دلیل مشکلات در دستیابی به دادههای تجربی در مورد تاثیر سیاستها بر سایر ذینفعان و ذی مدخلان زنجیره ارزش، اغلب در تحقیقات برخی از این پیوندها نادیده گرفته میشوند. نهادهایی که نقش آنها را نباید در تحقیقات ایجاد زنجیرههای ارزش در کشاورزی نادیده گرفت، گروهی را تشکیل میدهند که عمدتا متشکل از تامینکنندگان مواد خام، تولیدکنندگان مواد غذایی و بازرگانان است.
با این حال، دیگرانی که در این فرآیندها دخیل هستند نیز مهمند و عبارتند از زارعان خرده پا، مالکان زمین، اجارهداران اراضی، شرکتهای بذر، اسپرم و ژرم پلاست، بانکها، بروکری محلی، تولیدکنندگان مواد غذایی فرآوری شده، خردهفروشان، گروههای زیستمحیطی و ابعاد گستردهتر شرکتهای تجاری مواد غذایی، تا مصرفکنندگان نهایی، یعنی خانوارها. شایان ذکر است که تمرکز فزاینده در تجارت مواد غذایی، تولیدکنندگان و فرآوردههای کشاورزی را از مصرفکنندگان دورتر میکند، زیرا آنها نیز به طور فزایندهای ناشناس میشوند، زیرا ضرایب تماسها و روابط مستقیم بین خریداران و فروشندگان به طور فزایندهای در حال افزایش است که متاسفانه کیفیت غذا را کاهش میدهد، بنابراین امروزه سیستمهای مدیریت کیفیت برای عملکرد صحیح زنجیره غذایی ضروری تشخیص داده شدهاند.
پس با توجه به گفتههای شما مهمترین مساله در عملکرد زنجیرههای ارزش در بازار کالاهای کشاورزی، مبنای شکلگیری روابط بین شرکتکنندگان مختلف در زنجیره است. در این خصوص چه شرکتهایی محکوم به فنا هستند؟
در این رقابت، شرکتهایی که کمتر درگیر زنجیرههای ارزش جهانی هستند اهمیت خود را در بازار از دست میدهند و سود کمتری به دست میآورند که به معنای ظرفیت سرمایهگذاری کمتر است. در نتیجه، عملکرد بلندمدت آنها در بازار جهانی در خطر است. از این روی، برای بهبود چشمانداز عملیاتی، کارآفرینان غیرسوپراستار از کشورهای توسعهیافته با تامینکنندگان کشورهای در حال توسعه همکاری میکنند. از منظر تاریخی، در دهه 1960، موسسه ملی تحقیقات کشاورزی فرانسه (INRA) به همراه مرکز تحقیقات بینالمللی کشاورزی برای توسعه (CIRAD) مفهوم عملیاتی از زنجیره کالاهای کشاورزی را توسعه دادند.
این اصطلاح برای توصیف فرآیندهای مشخصکننده تولید و توزیع کالاهای کشاورزی ایجاد شد و شامل اجزایی مانند نهادهها و محصولات، هزینهها، قیمتها و ارزش افزوده بود که مفهوم مورد نظر را میساخت. امروزه توسعه این مفهوم به سمت توسعه رقابتپذیری شرکتها تکامل یافته است. شرکتهایی که در زنجیرههای ارزش جهانی در بازار محصولات کشاورزی فعالیت میکنند باید فعالیتهای اساسی نظیر لجستیک و بازاریابی و همچنین فعالیتهای حمایتی در زمینه استفاده از زیرساختها، منابع و فناوریهای شرکت را تجزیه و تحلیل کنند. به مرور زمان توسعه بیشتر مفاهیم توصیف شده، مجموعه عناصر و فرآیندهای موجود در زنجیره کالاهای جهانی کالاهای کشاورزی را گسترش داد.
آیا پیشنهاد علمی برای توسعه بینالمللی تولید، تجارت و توزیع و همچنین شبکههای صادرات محصولات کشاورزی بین کشورهای مختلف وجود دارد؟
گرفی (1994) سه مولفه را بر اساس« توسعه بینالمللی تولید، تجارت و توزیع و همچنین شبکههای صادرات محصولات کشاورزی بین کشورهای مختلف» پیشنهاد کرد. پژوهشگران بعدی دیدگاههای گوناگون و روابط آنها بین ابعاد توصیفشده را توسعه دادند و آنها را با جنبههای جدیدی تکمیل کردند. آنها نشان دادند که چگونه مشارکت در زنجیرههای ارزش کشاورزی جهانی ماهیت تولید کشاورزی را در سراسر جهان تغییر داده است و در آن مراحل مختلف فرآیند تولید در کشورهای مختلف واقع شده است. نتایج بهدستآمده نشان داد که با مشارکت کشورها در زنجیرههای ارزش جهانی کشاورزی، آنها اقتصاد خود را متحول کردند. این تحول مستقیما از بخش کشاورزی به بخش خدمات منتقل میشود و بخش تولید را جهش میبخشد. این نتیجه با استفاده از دادههای ورودی- خروجی چند منطقهای برای 183 کشور حاصل شد.
بر این اساس، میتوان به این نتیجه رسید که آزادسازی تجارت از طریق زنجیرههای ارزش جهانی کشاورزی به حمایت از تحول ساختاری اقتصادهای کشاورزی مدرن کمک کرد و به عنوان محرک اصلی رشد اقتصادی پایدار شناخته شده است. مطالعات سال (2018) نیاز به تقویت و ارتقای بهتر یکپارچگی منطقهای را برجسته کرد و اثبات شد که با آن دستیابی به مزایای رشد زنجیرههای ارزش جهانی ذاتی است. در نتیجه کار زنجیرهها از یکسو شتاب در رشد اقتصادی و از سوی دیگر بهبود امنیت غذایی است و نشاندهنده رابطه قوی بین مشارکت یک منطقه یا سهم یک بخش در زنجیرههای ارزش جهانی و موقعیت آن در شبکههای تجارت بینالمللی است. هر چه پیوندهای تجاری یا اشکال همکاری بیشتر باشد، موقعیت تجاری یک کشور یا بخش قویتر است.
تجارت در زنجیرههای ارزش جهانی با سطح عمیق تخصص موردنیاز برای دستیابی به بهرهوری بالا یا تجارت درون شرکتی در شرکتهای چند ملیتی مشخص میشود که جایگزینی آن میتواند دشوار باشد. مزیتی که از مشارکت در زنجیرههای ارزش جهانی حاصل میشود، استفاده از مزیتهای نسبی همکاران است. علاوه بر این، زنجیرهای از واحدهای تولیدی به هم پیوسته، واقع در نقاط مختلف جهان، در هر مرحله از کل فرآیند تولید، ارزش افزوده ایجاد میکند. بنابراین، زنجیرههای ارزش جهانی ساختارهای مهمی در فرآیند تجارت و سرمایهگذاری جهانی هستند که بر توسعه اقتصادی این کشور تاثیرگذار هستند.