شرکتها نیازمند سبک مدیریتی درون به بیرون
ما در دورههای آموزشی شرکت مشاوره مککینزی برای رهبران سازمانی از گوشه و کنار جهان، فرآیندهای مدیریت و رهبری سازمانی را به دو بخش اصلی تقسیم کردهایم. بخش نخست، بر جنبههای روانشناختی، احساسی و انسانی مدیریت و هدایت خود متمرکز است. نام این دوره آموزشی را «از خودتان شروع کنید» گذاشتهایم. بخش دیگر آموزشهای ما به هدایت تیمهای کار و ایجاد سازمانها اختصاص دارد که آن را «فراتر از خویش رفتن» نامیدهایم. در بخش نخست فرآیندها به مدیران عامل و رهبران سازمانی کمک میکنیم که ابتدا جنبههای انسانی شخصیت خود را پرورش دهند و چنین ویژگیهایی را در خود پررنگ کنند. آنها میآموزند که چگونه به ندای درون خود گوش دهند، چگونه بر موانع شخصی خود غلبه کنند و چطور با کنار گذاشتن تعصبها و سوگیریهایشان، ذهنی بازتر داشته باشند. آیا برای شما هم همین اهداف شخصی وجود دارد؟ آیا میخواهید به چنین دستاوردهای فردی برسید؟ چه فرضیاتی دارید (از جمله درباره خودتان) که مانع از حرکت رو به جلویتان شده است؟
برای رسیدن به چنین دستاوردهایی نیاز است که قادر به ارزیابی شرایط مختلف بدون دخالت سوگیریها و ترجیحات شخصی خود باشید. با این توانایی قادر خواهید بود به صحبتهای ذینفعان مختلف خود به درستی گوش دهید، نظرات آنها را درک کنید، نیازهایشان را بشناسید و توصیههایشان را بهتر بشنوید. فردی که به چنین تواناییها و ذهنِ گستردهای میرسد، خودآگاهی و خودکاوی عمیقتری خواهد داشت که برای او مانند قطبنمایی درونی عمل میکند و قادر به ارزیابی دیدگاههای متناقض و یافتن اعتماد به نفس و تابآوری بیشتر برای اتخاذ تصمیمات درست خواهد بود. تمام اینها در حالی است که به سبکی انسانیتر از مدیریت و رهبری سازمانی دست مییابد. در دورههای آموزشی مککینزی، شش ویژگی انسانی را برای بخش نخست آموزشها شناسایی کردهایم: فروتنی، اعتماد به نفس، ازخودگذشتگی، شکنندگی، تابآوری و انطباقپذیری. اینها ویژگیهای شخصی مدیران و رهبران سازمانی انسانمحور هستند که قابل پرورش و قابل توسعه هستند. در طول این کتاب نیز تلاش خواهیم کرد پیشنهادها و روشهایی برای پرورش هر یک از آنها به شما ارائه کنیم.
اما در بخش دوم آموزشهای توسعه رهبری سازمانی، زمان تیمسازی و استفاده از قابلیتهای درونی برای هدایت سازمانهاست. در این زمان است که میتوانید از طریق رویاپردازی، خودآگاهی عمیق و ویژگیهای انسانی کسبشده در بخش نخست آموزشها، پتانسیلهای افراد را هم شکوفا کنید و تغییرات مثبتی در سازمان خود پدید آورید. به عبارت دیگر، زمانی که رهبران سازمانی به این درک رسیده باشند که خودِ درونیشان را چگونه هدایت کنند، آماده هدایت افراد، تیمها و سیستمهای کاری از درون به بیرون خواهند بود.
آن دسته از رهبران سازمانی که به خوبی این سبک مدیریتی درون به بیرون را فراگرفته باشند، شش ویژگی خاص در رفتارشان با دیگران دیده میشود: قادر به القای حس هدفمندی در دیگران خواهند بود. الهامبخش و جسارتبخش خواهند بود. قادر به توانمندسازی افراد هستند. دیگران را به حقیقتگویی تشویق میکنند. دیگران را مشتاق به یادگیری جسورانه میکنند و در نهایت، حس همدلی را برمیانگیزند.
البته تاکید ما بر جنبههای انسانی مدیریت سازمانها به هیچ وجه به معنای آن نیست که رهبران سازمانی را تشویق به رها کردن مهارتهای سخت، فنی و تحلیلیشان بکنیم. چالش اصلی ایجاد توازنی بین این مهارتهای سخت با مهارتهای نرم انسانی است. مسأله را مانند سبک بازی یک تنیسباز حرفهای ببینید که بر تمام ضربههای پایهای بازی مسلط شده است (فورهند، بکهند و سرویس) و اکنون زمان توازن بین این ضربهها و ایجاد هماهنگی بین دانش فنی با تابآوری، سرسختی روانی و درک نقاط قوت و ضعف حریف رسیده است. بازیکنی که فقط از نظر فنی عالی باشد و مهارتهای نرم بخش دوم را نیاموخته باشد، به ندرت تبدیل به بازیکنی بزرگ برای پیروزی در تورنمنتها میشود. بدتر از آن بازیکنی است که فقط یک مدل ضربه را یاد گرفته باشد و بخواهد آن را در هر شرایطی استفاده کند.
بخش زیادی از کار مدیریتی، یافتن توازن بین جنبههای مختلف درونی و بیرونی، مهارتهای سخت و نرم و البته منافع گاه متناقض ذینفعان است. باور داریم که سبک مدیریتی درون به بیرون، از طریق باز کردن ذهن، توانایی این گونه توازنبخشیهایی را نیز افزایش میدهد.
برگرفته از کتاب: مسیر رهبری سازمانی
نوشته جمعی از شرکای ارشد شرکت مشاوره مککینزی