هوش استراتژیک
آیا هوش مصنوعی ارزش سرمایهگذاری دارد؟
این فقط درباره سرمایهگذاری در شرکتهای فناوری یا وارد کردن پول خود به زمین بورس نیست. بلکه فراتر از این است؛ این درباره حضور در چیزی بنیادین و متحولکننده است. اما همانطور که هر سکهای دو رو دارد، این بازار پررونق نیز خطرات خودش را به همراه دارد.
در دنیای مالی، افزودن هوش مصنوعی به استراتژی سرمایهگذاری میتواند تغییرات بزرگی به همراه داشته باشد. دستاوردهای بالقوهای وجود دارد، اما چالشهایی نیز هستند که با آنها باید مقابله کرد. یافتن تعادل مناسب برای دستیابی به بازدهی مطلوب مسئلهای است که باید به آن توجه کرد.
هوش مصنوعی، در چند سال گذشته ثابت کرده است که گزینه مناسبی برای سرمایهگذاری است. با پیشرفت و ادغام این فناوری در صنایع مختلف، قابلیت سرمایهگذاری در آن بیشتر هم شده است. سهام بسیاری از شرکتهای فناوری پیشرو در هوش مصنوعی از بسیاری از شرکتهای دیگر بهتر عمل کردهاند و این پتانسیل رشد قابل توجه سرمایهگذاریهای مرتبط با هوش مصنوعی را نشان میدهد. از نمونه شرکتهای موفق در زمینه هوش مصنوعی، شرکت Nvidia است که در سال 2023 توجه جهانی را به خاطر تراشههای هوش مصنوعیاش به خود جلب کرد و نقطه عطف مهمی را در صنعت هوش مصنوعی رقم زد. این شرکت به لطف پردازندههای گرافیکی قدرتمند خود که بسیاری از کاربردهای امروزی هوش مصنوعی را ممکن میکند، رشد چشمگیری در درآمد داشته است. با این حال سرمایهگذاری در هوش مصنوعی نیاز به ارائه تصویری متوازن از پتانسیلها و چالشهای سرمایهگذاری در آن دارد.
صنعت هوش مصنوعی تحولاتی عظیم را آغاز کرده و تنها متخصصان فناوری نیستند که به آن توجه میکنند؛ بلکه سرمایهگذاران هم به این سوال فکر میکنند: «آیا باید در هوش مصنوعی سرمایهگذاری کنم؟»
برای گرفتن تصمیم درست بهتر است ابتدا ظرفیت رشد آن و بستری را که وجود دارد ارزیابی کرد. سپس چالشها را هم دید.
هوش مصنوعی دیگر چیزی در فیلمهای علمی-تخیلی نیست؛ بلکه واقعیتی است که آمده و بسیاری از صنایع را دگرگون کرده است. شرکتهای پیشرو در فناوری با تشخیص پتانسیل تحولآفرین هوش مصنوعی، بهشدت روی آن سرمایهگذاری کردهاند. این سرمایهگذاریها با نگاه کوتاهمدت نبودهاند، بلکه نشاندهنده تعهد بلندمدت به نوآوری بودهاند. هوش مصنوعی با افزایش کارایی و معرفی فرصتهای تجاری جدید، به درآمد قابل توجه و رشد درآمد خالص برای بسیاری از شرکتها منجر شده است. هوش مصنوعی با ارائه برنامههای کاربردی جدید به پیشبرد رشد شرکت و عملکرد بازار کمک میکند و آن را به یک گزینه جذاب برای سرمایهگذاری تبدیل کرده است. بهبود بهرهوری و کاهش هزینهها در صنایع مختلف، افزایش دقت در تصمیمگیری از طریق تحلیل دادهها، ایجاد فرصتهای نوآوری در بخشهای مختلف مانند سلامت، مالی، حملونقل و آموزش از مزایای بالقوه استفاده از هوش مصنوعی هستند. هوش مصنوعی علاوه بر رشد اقتصادی، رقابتپذیری جهانی و بهبود کیفیت محصولات، در توسعه پایدار و نوآوری اجتماعی نیز پتانسیل بالقوه دارد. بسیاری از شرکتهای پیشرو در این فناوری به بررسی اینکه چگونه هوش مصنوعی میتواند به حل چالشهای اجتماعی و محیط زیستی کمک کند پرداختهاند یا آن را در برنامههای تحقیق و توسعه خود گنجاندهاند. امکان استفاده از این فناوری در زمینههای اجتماعی مانند بهبود کیفیت خدمات شهری یا بهداشت عمومی از سوی بسیاری از شرکتهای فناوری مطالعه و به کار گرفته شدهاند.
با این حال، سرمایهگذاری در هوش مصنوعی با محدودیتها و چالشهایی نیز مواجه است. تحقیق و توسعه و اجرای فناوری هوش مصنوعی هزینههای اولیه بالایی دارد. همچنین برای توسعه و استفاده بهینه از این فناوری نیاز به تخصص و دانش فنی وجود دارد و گاهی مشکلات مربوط به حفظ حریم خصوصی و مسائل اخلاقی به وجود میآید که ممکن است اعتماد عمومی را تحت تاثیر قرار دهد. بهعلاوه هوش مصنوعی با همه پیشرفتهایش هنوز در حال توسعه است و برخی از کاربردهای آن میتواند ریسکهای غیرقابل پیشبینی داشته باشد. به عنوان مثال، احتمال تغییرات سریع در بازار و رقابت فشرده وجود دارد که میتواند به کاهش بازدهی سرمایهگذاری در این فناوری منجر شود. این موضوع را هم باید در نظر گرفت که برای مقایسه بازدهی سرمایهگذاری در هوش مصنوعی با سایر بازارها توجه به بازدهی بلندمدت از اهمیت بسیاری برخوردار است. به عبارت دیگر مشاهده تاثیر این فناوری بر تحول کسبوکارها نیاز به دیدگاه بلندمدت در سرمایهگذاری دارد.
اما به جز اینها، سرمایهگذاری در هوش مصنوعی به عوامل متعددی وابسته است که تعیین میکند آیا این نوع سرمایهگذاری در یک کشور ارزشمند خواهد بود یا خیر. شاید بتوان عوامل زیر را از مهمترین دلایل تفاوت ارزش سرمایهگذاری در هوش مصنوعی در میان کشورها برشمرد.
سطح زیرساختهای فناوری و اینترنت: کشورهایی که از زیرساختهای قوی فناوری و اینترنت بهرهمند هستند، میتوانند بهتر از هوش مصنوعی استفاده کنند. اینترنت پرسرعت، ظرفیت پردازش داده بالا و دسترسی به سیستمهای رایانش ابری پایههای اصلی پیشرفت هوش مصنوعی هستند. در کشورهایی که زیرساختها ضعیف است، ممکن است پیادهسازی هوش مصنوعی به هزینه بالاتری نیاز داشته باشد.
دسترسی به دادههای باکیفیت: هوش مصنوعی به حجم عظیمی از دادههای کیفی برای یادگیری نیاز دارد. کشورهایی که زیرساختهای مناسب برای گردآوری و پردازش دادههای دقیق و جامع دارند، میتوانند از مزایای هوش مصنوعی بهره بیشتری ببرند. در حالی که در برخی کشورها، به دلیل کمبود داده یا قوانین محدودکننده، دسترسی به دادهها دشوار است.
سطح مهارت و منابع انسانی متخصص: برای توسعه و پیادهسازی هوش مصنوعی، نیاز به متخصصانی در زمینههای یادگیری ماشین، علوم داده و برنامهنویسی است. کشورهایی با نیروی کار ماهر و تحصیلکرده، مزیت بزرگی دارند. در مقابل، در کشورهایی که این تخصصها به اندازه کافی وجود ندارد، سرمایهگذاری در هوش مصنوعی میتواند پرهزینهتر و کمتر اثربخش باشد.
قوانین و مقررات: در برخی کشورها، قوانین مربوط به حفاظت از دادهها و حریم خصوصی ممکن است محدودیتهایی در پیادهسازی هوش مصنوعی ایجاد کند. کشورهایی که مقررات کارآمد، بازتر و سازگارتری با فناوری دارند، فضای بهتری برای نوآوری و سرمایهگذاری فراهم میکنند. اما در کشورهایی که مقررات سختگیرانهای دارند، ممکن است توسعه هوش مصنوعی با مشکلات بیشتری روبهرو شود.
بودجه و حمایتهای دولتی: کشورهای توسعهیافته معمولاً برنامهها و بودجههای حمایتی برای پژوهشهای هوش مصنوعی دارند که این حمایتها ریسک سرمایهگذاری را کاهش میدهد. کشورهایی که از سیاستها و بودجههای حمایتی در این زمینه برخوردار نیستند، ممکن است نتوانند انگیزه لازم را برای سرمایهگذاری خصوصی در این فناوری فراهم کنند.
تقاضای بازار و آمادگی برای پذیرش فناوری: در کشورهایی که کسبوکارها و صنایع محلی آمادگی پذیرش و پیادهسازی فناوریهای جدید را دارند، سرمایهگذاری در هوش مصنوعی میتواند بازدهی بیشتری داشته باشد. در مقابل، در کشورهایی که فرهنگ فناوریپذیری پایینتر است یا تقاضای بازار برای این فناوری کم است، ممکن است سرمایهگذاری در هوش مصنوعی با چالش بیشتری روبهرو شود.
سطح رقابت بینالمللی و موقعیت کشور در زنجیره تامین جهانی: کشورهای پیشرو در فناوری و تولید، به دلیل رقابت شدید بینالمللی، تمایل بیشتری به سرمایهگذاری در هوش مصنوعی دارند تا در سطح جهانی رقابتپذیر بمانند. اما در کشورهایی که وابستگی به فناوریهای خارجی بالاست، ممکن است سرمایهگذاری در هوش مصنوعی اولویت کمتری داشته باشد.
با در نظر گرفتن این عوامل، تا حد زیادی مشخص میشود که سرمایهگذاری در هوش مصنوعی میتواند در برخی کشورها با بازدهی بالایی همراه باشد، در حالی که در برخی دیگر ممکن است اینگونه نباشد. بنابراین بستر و فضای جامعهای که در آن هوش مصنوعی بتواند حداکثر بازده و کارایی خود را نشان دهد، اهمیت دارد.
این بستر یا اکوسیستم مساعد اهمیت بیشتری پیدا میکند وقتی که میبینیم فناوریها ابتدا از مرحله آزمایشی شروع میشوند و به مرور با پذیرش بیشتر وارد مرحله مقیاس سرمایهگذاری میشوند. هر چقدر این اکوسیستم یا بستر مساعدتر باشد، اعتماد و آمادگی کاربران برای استفاده از فناوریهای هوش مصنوعی بیشتر خواهد بود. سرمایهگذاران و صاحبان کسبوکار باید در این زمینه استراتژیهای فناوری را با ظرفیتهای داخلی و شرایط محیطی بسنجند تا بتوانند موفقیت فناوریها را در الگوی کسبوکارهای خود ارزیابی کنند. در واقع سطوح سرمایهگذاری مناسب نهتنها بر اساس محدودیت بودجهای، بلکه بر اساس فضای محیطی و نااطمینانیهایی که کسبوکارها با آنها مواجه میشود، تعیین میشوند. در مجموع در شرایطی که بستر مناسب برای سرمایهگذاری بلندمدت و استعدادها و توانمندیهای نیروی متخصص به اندازه کافی در این زمینه وجود دارد، آزمایشها و پذیرش فناوری برای کسبوکارهای آینده با سرعت بیشتری صورت میگیرد و بهطور بالقوه میتوانند از رقبای خود پیشی بگیرند.
در نهایت برای پاسخ به این پرسش که «آیا باید در هوش مصنوعی سرمایهگذاری کنم؟» باید توجه کرد که سرمایهگذاری در هوش مصنوعی طی سالهای آینده شتاب بیشتری میگیرد که این به معنای فرصتهای بیشتر برای سرمایهگذاران است. با این حال، ارزیابی ریسکهای مرتبط با سرمایهگذاری در هوش مصنوعی بسیار مهم است. درست است که سهام مرتبط با هوش مصنوعی به دلیل سرعت پیشرفت و کاربردهای وسیع آن پتانسیل زیادی دارند، اما بسته به محیط بهکارگیری و شرایط اکوسیستمی، ریسکها متغیر و میزان سود نیز متفاوت است. حتی برای سرمایهگذاری در کشورهایی که صنایع پیشرو در بهکارگیری هوش مصنوعی در آنها توسعه یافتهاند، باز هم ارزیابی ریسکها و سودهای مرتبط با سرمایهگذاری در سهام هوش مصنوعی در هر استراتژی هوش مصنوعی اهمیت دارد. معمولاً سود بالا با ریسک همراه است، اما با ارزیابی دقیق میتوان از نوسانات سهام شرکتها به نفع خود استفاده کرد. بهتر است سرمایهگذاریها در چندین شرکت فناوری مختلف تقسیم شود تا میزان ریسک نیز کاهش یابد. همچنین در صورت وجود صندوقهای سرمایهگذاری مشترک (ETF) بهتر است از آنها استفاده شود تا تنوعبخشی در سبد سرمایهگذاری لحاظ شود. هشدار مهم دیگری که در این زمینه مطرح میشود این است که ارزیابیها برای سرمایهگذاری بهخصوص برای شرکتهای نوپا با دقت بیشتری بررسی شود. برای مثال، وقتی موتور جستوجوی بینگ به عنوان رقیب گوگل معرفی شد، با وجود سرمایهگذاری هنگفت مایکروسافت، نتوانست گوگل را از جایگاه برتر خارج کند. بنابراین، حتی اگر شرکتی فناوری هوش مصنوعی نویدبخشی داشته باشد، موفقیت آن تضمینشده نیست. اگر درک مناسبی از ارزیابی ریسک و پاداش وجود نداشته باشد این احتمال وجود دارد که حتی اصل سرمایه هم از دست برود.
حرکت در مسیر ریسکهای سرمایهگذاری در هوش مصنوعی چالشهای خاص خود را دارد. سرعت تغییرات فناوری ممکن است باعث شود که دستاوردهای امروز، فردا منسوخ شوند. علاوه بر این شرکتها ممکن است به دلیل رقابت شدید یا فشارهای نظارتی نتوانند از مهارتهای فناوری خود به سودآوری پایدار دست یابند. این به معنای دوری از سرمایهگذاری در هوش مصنوعی نیست، بلکه به این معنی است که نیاز به درک واقعبینانه از این ریسکها و تاثیر آنها بر استراتژی سرمایهگذاری وجود دارد و تنوعبخشی به سبد سرمایهگذاری یکی از راهکارهای کاهش ریسک مطرحشده است.
بیتردید سرمایهگذاری با نوسانات بازار یا همان تغییرات کوتاهمدتی که باعث میشوند قیمتها در دورههای زمانی کوتاه بهطور غیرقابل پیشبینی بالا و پایین بروند، همراه است. در حوزه نوآورانهای مانند هوش مصنوعی که تغییرات زیاد و گاه شدید است، این بالا و پایینها بیشتر به چشم میآید، اما نباید سرمایهگذاران بلندمدتی را که به آینده ماشینهای هوشمند باور دارند دلسرد کند.
کلید کار، درک افق زمانی است. اگر برنامه برای بازنشستگی در 30 سال آینده است، نوسانات گاه به گاه بازار سهام تاثیر زیادی بر سرمایهگذاری نخواهد داشت. اما اگر هدف نزدیکتر باشد، مثلاً جمع کردن پول برای پیشپرداخت خرید خانه، شاید قرار دادن تمام سرمایه خود در هوش مصنوعی ایده درستی نباشد.
ملاحظات اخلاقی در سرمایهگذاری در هوش مصنوعی
گاهی در دنیای سرمایهگذاری، ملاحظات اخلاقی کمتر در نظر گرفته میشوند. سرمایهگذاری در هوش مصنوعی هم ممکن است این جنبهها را کمرنگ کند، ولی با توجه به رشد سریع این حوزه، نادیده گرفتن مسائل اخلاقی میتواند پیامدهای جدی به همراه داشته باشد. یکی از نگرانیهای اصلی در این زمینه، حریم خصوصی است. با گسترش هوش مصنوعی در زندگی روزمره پرسشهایی مطرح میشود؛ از جمله اینکه دادههای شخصی ما چگونه استفاده میشود و چه کسانی به آنها دسترسی دارند.
تبعیض در هوش مصنوعی نیز از مسائل جدی است. الگوریتمها از دادههایی که به آنها داده میشود یاد میگیرند و اگر این دادهها با تعصبات یا پیشداوریهایی همراه باشند، نتیجه کار نیز همینگونه خواهد بود. به عنوان مثال، نرمافزار تشخیص چهره ممکن است برای برخی اقوام کارایی کمتری داشته باشد، اگر مجموعه دادههای آموزشی آن به اندازه کافی متنوع نباشد.
مقررات: شمشیر دولبه
روزهای طلایی رشد آزاد فناوری با مقررات سختگیرانه دولتها ممکن است به سر بیایند. برقراری تعادل بین سودآوری و اخلاق میتواند نوسانات سهام مرتبط با هوش مصنوعی را افزایش دهد. با این حال برای سرمایهگذارانی که به این تحولات آگاهانه ورود میکنند، بازدهی بالایی میتواند به همراه داشته باشد.
شفافیت: کلید اعتماد به فناوری
در عصری که انتشار اخبار جعلی بسیار رایج شده، شفافیت نقش اساسی در حفظ اعتماد مشتریان دارد. آیا میتوانیم متوجه شویم چرا یک الگوریتم به تصمیم خاصی رسیده است؟ آیا امکان پرسش از نتایج آن وجود دارد؟ در اینجا شفافیت فقط به روشن کردن فرآیند کار الگوریتمها محدود نمیشود؛ بلکه مسئولیتپذیری در قبال هرگونه خطا یا اشتباه را نیز شامل میشود. اگر مشکلی در سیستم هوش مصنوعی پیش بیاید، مسئولیت بر عهده کیست؛ توسعهدهندگان؟ کاربران؟
در این زمینه هوش مصنوعی اخلاقمدار ظهور یافته است که جزئیات مربوط به آن مدام به روز میشود و مطالعات در این حوزه به آن توجه کردهاند. در نهایت در پاسخ به این پرسش که آیا هوش مصنوعی ارزش سرمایهگذاری دارد؟، باید گفت بله، اگرچه سرمایهگذاری در هوش مصنوعی میتواند با ریسک و نوسان همراه باشد، اما اگر ارزیابی درستی از موقعیت و شرکتها صورت بگیرد در بلندمدت میتواند سود خوبی به همراه داشته باشد.