منافع متصور از اکوسیستمهای کسبوکار
حالا سوال اینجا است که کدامیک از این روشهای سازماندهی استراتژیک یا شیوههای بهرهگیری از فرصتهای محیطی میتواند بیشترین فرصتهای محیطی را برای ما فراهم آورد. بهصورت کلی میتوان گفت در محیط کسبوکار دگرگون و پر تغییر که البته از خاصیتهای شکلپذیری نیز برخوردار است، گونه سازماندهی اکوسیستم کسبوکار میتواند بسیار مفید باشد. به این حالت که در مقالههای قبلی هم به آن اشارهشده، استراتژی “شکلدهی بازار” گفته میشود.
اکوسیستم کسبوکار ازآنجا در این فضا به کار میآید که هنوز قواعد و استانداردهای بازار در چنین محیطی شکل نگرفته است و بهترین روش برای ایجاد آنها در قالب اکوسیستمهای کسبوکار است.
برای بهرهگیری از استراتژی شکلدهی بازار، باید با دیگران همکاری کنیم چون معمولا یک بنگاه مستقل نمیتواند به تنهائی محیط را برای خلق ارزشهای پیشنهادی جدید شکل دهد و باید ریسک این موضوع را با دیگران تقسیم کند، از منابع مشترک بهره گیرد و بازار جدیدی را قبل از آنکه دیگران به آن فکر کرده باشند طرحریزی نماید.
اکوسیستمهای کسبوکار سه منفعت عمده را برای بنگاههای اقتصادی فراهم میآورند. ایجاد امکان سریع رسیدن به مقیاس تولید یا ارائه خدمت بسیار زیاد، انعطافپذیری که در اثر آن ایجاد میشود و تابآوری که با اکوسیستمهای کسبوکار ایجاد میشود.
اکوسیستم کسبوکار امکان دسترسی سریع به منابع را فراهم میسازد که برخورداری از آنها برای یک بنگاه به تنهائی بسیار پرهزینه زمانبر است. این مدل، شرایط استفاده از رویکردهای نوآوری باز را برای سازمانها فراهم میکند که خلاقیت سازمانی و فرایندهای تحقیق و توسعه آنها را متحول میسازد و به دلیل ماژولار بودنش بسیار سریعتر از دیگرگونهها رشد میکند. با اکوسیستمهای کسبوکار میتوان سرمایههای سازمانی غیر نقدی مانند سرمایه ارتباطی را بهسرعت و میزان زیاد فراهم کرد؛ مثلا میتوان رهبر بازار حملونقل درونشهری بود بدون آنکه حتی از یک اتومبیل برای این کار استفاده کنیم.
و مزیت دیگر و بسیار مهم اکوسیستمهای کسبوکار در آن است که ضمن آنکه پلتفرم آنها بسیار منعطف و قابلتغییر است اما به دلیل مشارکتهای زیاد در آن و مراقبتهایی که بنگاههای مختلف از آن میکنند از تابآوری بسیار زیادی برخوردار است؛ اما بهکارگیری این استراتژی الزامات و ویژگیهای خاصی را هم در بطن خود دارد که در مقاله گذشته به مقداری از آنها اشاره کردیم و در این مطلب نیز آن را بیشتر واکاوی میکنیم:
پراکندگی جغرافیایی در اکوسیستمهای جدید
تنوع جغرافیایی شرکتکنندگان مشارکتهای عصر دیجیتال شامل بازیکنان مختلفی از مکانهای مختلف است، به این معنی که مشارکتها اغلب از راه دور و در بطن موانع جغرافیایی، زبانی و فرهنگی رخ میدهد. تجزیهوتحلیل پژوهشگران نشان داد که حدود 90٪ از اکوسیستمها شامل عناصری از بیش از پنج کشور است و حدود 77٪ از اکوسیستمها شامل بازیگرانی از بازارهای توسعهیافته و نوظهور هستند. این پراکندگی جغرافیایی تهدید و البته فرصتهای زیادی را برای شرکتها ایجاد میکند؛ مثلا یکی از ضروریات مشارکت در اکوسیستمها به اشتراکگذاری اطلاعات در حجم وسیع میان مشارکتکنندگان در اکوسیستم است، اما قوانین و مقررات کشورهای مختلف درباره این نوع تبادلات متفاوت است و آن را با چالشهای جدی مواجه میکند و ازاینرو باید قراردادهای بسیار محکم در این حوزه میان اجزای اکوسیستم ایجاد گردد.
تمرکز فرا صنعتی
بسیاری از اکوسیستمها برای بهرهگیری از قابلیتها و فرصتهای ناشی از صنایع دیگر تشکیلشدهاند. پژوهشها نشان میدهد که هشتادوسه درصد از اکوسیستمهای دیجیتال شامل شرکایی از بیش از سه صنعت و پنجاهدرصد دربرگیرنده بیش از پنج حوزه صنعتی است؛ مثلا امروزه اکوسیستمهای حوزه صنایع خانگی شامل تولیدکنندگان تجهیزات الکترونیکی است، ابزار دقیق و حسگرها، دوربینها، نرمافزارها و راهحلهای هوش مصنوعی خواهد بود. همکاری میان صنایع مختلف ممکن است به معنای کار با شرکتهایی باشد که پارادایمهای استراتژیک متفاوتی دارند، فرهنگسازمانی در آنها بسیار متفاوت است و انتظارات ایشان از برون داد، ارزشآفرینی و بازدهی اکوسیستم باهم متفاوت است؛ مثلا گروههایی از آنها انتظار بازدهی کوتاهمدت دارند و برخی دیگر بر منفعت بیشتر در بلندمدت متمرکز هستند و عدم توازنهای کیفی، کمی، قیمتی و زمانی بسیار زیادی بین آنها وجود دارد سرعت برخی از آنها در فرایندهای مهمی همچون تحقیق و توسعه زیاد است و برخی دیگر کم، بعضی از آنها از سطح بالایی از انطباقپذیری و انعطافپذیری برخوردارند و دیگرانی از آنها در این قابلیتها ضعیف هستند در این میان نقش مهم ارکستری تور اکوسیستم میبایست بر توازن بخشی میان آنها تمرکز کند.
ساختار تعاملی منعطفتر
بهجای مشارکتهای تجاری بلندمدت پیرامون یک موضوع مشترک (جویت ونچر یا اتحاد استراتژیک)، در مشارکتهای اکوسیستمی ساختارهای بسیار منعطفتری موردنیاز است؛ مانند ارتباطات مبتنی بر قرارداد، مشارکتهای بر بستر پلتفرم و سهامداری بسیار خرد در سرمایهگذاری خطرپذیر که ازجمله تعاملات نوظهور ناشی از اکوسیستم و پلتفرمها هستند. این نوع رویکردها اطمینان بیشتری از انعطافپذیری اکوسیستم در برابر تغییرات محیطی میتواند واکنش سریعتر و بهتری داشته باشد مثلا اکوسیستم بتواند خود را با نیازهای جدید مشتریان تطبیق دهد، تکنولوژیهای جدید را فراهم سازد و کل اکوسیستم و همه اجزای آن را در برابر فشارهای رقابتی جدید محافظت و پشتیبانی کند و قواعد اکوسیستم را با قوانین و مقررات تازه وفق دهد. راهاندازی و انحلال در اکوسیستمهایی که درست طراحیشده است راحت خواهد بود و مشارکتها بهسرعت در آنها شکل میگیرد یا پایان مییابد که برخورداری از چنین قابلیتی مستلزم وجود گونههای متنوعی از تعاملات حقوقی و قراردادی است. تحقیقات پیشگفته، نشان میدهد که بیش از نود درصد اکوسیستمهای فعال دیجیتال از بیش از سه نوع قرارداد مشارکت بهره میگیرند این گونهها معمولا شامل قراردادهای سرمایهگذاری با سهام اندک، مشارکت، جویت ونچر، خردید و ادغام و مانند آنها خواهد بود.