متاسفانه بسیاری از استادان دانشگاه در زمینه معدن فعالیت عملی چندانی نداشته‌اند و آنچه  در کتاب‌ها و مقالات آموخته‌اند، به صورت تئوری به دانشجو منتقل می‌کنند؛ این در حالی است که معدنکاری با محیط آکادمیک تفاوت بسیاری دارد.

مساله دیگری که در دانشگاه‌های ما تبدیل به یک معضل شده، استفاده از کتاب‌های زمین‌شناسی اروپایی بدون توجه به شرایط اقلیمی مناطق مختلف کشور است. به عنوان نمونه کشور کانادا به عنوان منطقه‌ای که از یخ پوشیده شده را نمی‌توان با ایران مقایسه کرد.هر کدام از نهادهای دست‌اندرکار معدن به طور جزیره‌ای به فعالیت مشغول هستند، چنانچه دانشجویان همزمان با فرآیند آکادمیک در یکی از ارگان‌های مربوطه مانند سازمان زمین‌شناسی به عنوان کارآموز فعالیت کنند، تجربیات ارزشمندی به دست می‌آورند اما چنانچه صرفا در زمان پایان نامه ارتباط دانشجو با نهادهایی از این دست شکل بگیرد، منتج به کسب تجربیات مفید نمی‌شود؛ بنابراین دانشگاه‌ها امروز بر اساس نیازهای معادن کشور فعالیت نمی‌کنند و معادن و همچنین سایر دستگاه‌ها برنامه‌ای برای همگرایی و استفاده از دانشجویان در معادن ندارند.

متاسفانه معدنکاری ما به شیوه سنتی انجام می‌شود؛ به طور نمونه در حالی که شاهد استحصال زغال‌سنگ جامد به صورت مایع بدون احداث تونل در بسیاری از کشورها هستیم، در کشور ما برداشت از معادن زغال‌سنگ حادثه‌ساز می‌شود.

 با توجه به وجود معادن متنوع لازم است درس معدن در دوره راهنمایی یا دبیرستان برای دانش‌آموزان تدریس شود و اردوی بازدید از معادن برای آنها در نظر گرفته شود. با توجه به دور‌افتاده بودن معادن از شهرها، طبیعی است که دانش‌آموزان آشنایی با این صنعت نداشته باشند و همین امر می‌تواند دلیل استقبال نکردن از رشته معدن در دانشگاه‌ها باشد.

متاسفانه معادن به اصطلاح لقمه‌خوری می‌کنند؛ در واقع معادن از نقاط پرعیار مواد معدنی را برداشت می‌کنند و سایر نقاط را به حال خود رها می‌کنند؛ علاوه بر این حتی باطله‌های معادن ما، سرشار از مواد معدنی است و در هیچ جای دنیا از آنها به باطله تعبیر نمی‌شود بلکه برداشت غیر‌اصولی و استحصال راحت چنین معدنکاری‌هایی را در خلأ نهادهای نظارتی رقم زده است.

در ایران بسیاری از صنایع آب‌بر در مناطق خشک احداث می‌شوند و همین امر باعث بالا رفتن هزینه‌ها می‌شود. در بخش اکتشاف هم مانند سایر بخش‌ها شاهد یک عملکرد جزیره‌ای هستیم و علاوه بر شرکت‌ها، نهادهای دولتی هم نتوانسته‌اند داده‌های واحدی به عنوان یک مرجع برای سایرین تهیه کنند و به عقیده من علت این آشفتگی فقدان مدیریت متخصص و در نتیجه ریل‌گذاری‌های نادرست است؛ البته در دوره‌ای پایگاه داده‌های علوم زمین در سازمان زمین‌شناسی برای تجمیع داده‌ها ایجاد شد اما به دلیل اینکه اجباری برای درج اکتشافات صورت گرفته در این سامانه وجود نداشت، امروز به عنوان یک منبع مهم در دسترس بخش معدن قرار ندارد.

متاسفانه کمبودی که در دانشگاه‌های ما در بخش عملی وجود دارد، توسط نظام مهندسی معدن هم پوشش داده نمی‌شود و استراتژی برای بخش آموزش وجود ندارد؛ در واقع شاهدیم که یک مهندس در مورد اقدامات اکتشافی از شن و ماسه تا زغال‌سنگ و... اظهارنظر می‌کند در حالی که هر معدن شرایط خاص خودش را دارد؛ البته ذکر این نکته ضروری است که مهندسان هم دستمزدهای بسیار اندکی دریافت می‌کنند که فعالیت طولانی‌مدت برای مهر تایید یک پروژه را با صرف زمان لازم غیر‌اقتصادی می‌کند.

شرایط جغرافیایی ما به گونه‌ای است که اکتشاف و استخراج معادن به مراتب هزینه‌های کمتری نسبت به سایر کشورها دارد. بسیاری از کشورها از پتانسیل و معادن غنی برخوردار هستند اما این مواد معدنی در زیر توده‌های یخ یا جنگل‌ها قرار گرفته‌اند که هزینه‌های برداشت را بالا می‌برند اما در کشور ما بسیاری از معادن در لایه‌های سطحی زمین هم قابل تشخیص هستند.

توجه مسوولان به بخش معدن می‌تواند به میزان نفت و گاز برای کشور درآمدزایی داشته باشد، امیدوارم کسانی به عنوان مسوول در بخش معدن انتخاب شوند که حداقل ۲۰ سال از عمرشان را در معادن گذرانده باشند تا ریل‌گذاری درستی برای استفاده از این نعمت الهی داشته باشند.