آیا تاریخ «دستکاری زمان» منقضی شده است؟
شرکتهای جهان منتظر توقف «تغییر ساعت»
در دنیای شما ساعت چند است؟
بحران ساعت در لبنان
ساعت در لبنان چند است؟ اگر در این کشور بودید، تا ۲۹ مارس، جواب افراد متفاوت بود. قرار بود با فرا رسیدن آخرین یکشنبه ماه، ساعت رسمی کشور طبق روال همیشه یک ساعت جلو کشیده شود. اما دولت طی یک تصمیم ناگهانی، این تغییر را به تعویق انداخت. نهادهای دولتی در ساعت زمستانی باقی ماندند در حالی که نهادهای کلیسایی و برخی از مدارس و شرکتهای جدید، فعالیت خود را بر اساس ساعت بهاری شروع کردند. نتیجه چیزی نبود جز یک فاجعه در برنامههای زمانی. اما چرا این اتفاق افتاد؟ در ۲۳ مارس، «نجیب میقاتی»، نخستوزیر دولت موقت لبنان اعلام کرد که تغییر ساعت بهاری از ۲۶ مارس به ۲۰ آوریل موکول شده.
ابتدا هیچ دلیلی برای این تصمیم ناگهانی ارائه نکرد اما پس از چند روز مشخص شد که این تصمیم را برای تاخیر در تغییر ساعت غروب آفتاب یعنی به جای ساعت ۷، ساعت ۶ باشد، گرفته است. او مدعی شده بود که تصمیمش هیچ اختلالی در فعالیتها ایجاد نمیکند. این تصمیم، نشانگر سیاستهای فرقهگرایانه لبنان است. در پایان استعمار فرانسه در سال ۱۹۴۳، پستهای دولتی در لبنان بین مسلمانها و مسیحیان تقسیم شدند اما بیشتر در دست مسیحیان بودند. از زمان جنگ داخلی لبنان، این پستها به طور مساوی بین مسلمانان و مسیحیان تقسیم شدند (گرچه مسلمانها در حال حاضر دوسوم جمعیت را تشکیل میدهند).
یکشنبه گیج کننده
تصمیم ناگهانی آقای میقاتی، بسیاری از شهروندان را گیج و سردرگم کرد. برخی از موسسات، از آن پیروی و برخی دیگر، امتناع کردند. مثل این بود که شهروندان، بین دو منطقه زمانی گیر کرده باشند، آن هم در کشوری که عریضترین قسمتش، ۸۸ کیلومتر است. پس از اعلام تاخیر در تغییر ساعت، هواپیمایی دولتی لبنان، «میدل ایست ایرلاینز» اعلام کرد که ساعات همه پروازها از لبنان از یکشنبه تا۲۱ آوریل، یک ساعت جلوتر خواهد بود. دو شبکه تلفن همراه کشور در پیامکی از مردم خواستند که ساعت گوشیهای خود را به صورت دستی، تغییر دهند تا در نیمه شب به صورت اتوماتیک تغییر نکند، گرچه بسیاری گزارش دادند که حتی با این اقدام، ساعت گوشیشان به هر حال اتوماتیک جلو رفت.
ادارات دولتی کشور، تابع تصمیم دولتند اما بسیاری از سازمانهای خصوصی از جمله شبکههای تلویزیونی، مدارس و کسب و کارها اعلام کردند که این تصمیم را نادیده میگیرند و طبق معمول، در آخرین یکشنبه مارس، ساعت را جلو میکشند. حتی بعضی از ادارات دولتی هم از تصمیم دولت سرپیچی کردند. عباس حلبی، وزیر آموزش کشور گفته بود که تصمیم دولت، قانونی نیست چرا که در جلسه کابینه اتخاذ نشده. او در ادامه گفته بود: «اگر کابینه جلسه بگذارد و تصمیمش مورد تایید قرار گیرد، ما خودمان اولین کسی خواهیم بود که آن را اعمال میکنیم اما تا آن زمان، تغییر ساعت بهاری در یکشنبه پایانی مارس، قانون مورد تایید و اجرای ما در بخش آموزش است.» بسیاری از شهروندان، میان اختلاف دولتمردان گیر افتادهاند. «سها» که استاد دانشگاهی در بیروت است میگوید: «حالا بچهها را ساعت ۸ به مدرسه میرسانم و سپس خودم با طی کردن ۴۲ کیلومتر، به محل کار میرسم در حالی که ساعت در محل کار، ۷:۳۰ است!
در عصر، ساعت ۵ از محل کار بیرون میآیم و پس از یک ساعت به خانه میرسم در حالی که ساعت در خانه، ۷ است!.» «هاروکا» که در یک سازمان غیردولتی ژاپنی در بیروت کار میکند، روز دوشنبه متوجه شد که باید در یک زمان، در دو مکان باشد: «ساعت ۸ صبح قرار داشتم و ساعت ۹، کلاس زبان عربی. حالا هر دو در یک زمان اتفاق میافتند.» علتش این است که قرارش با یک سازمان دولتی است که از ساعت رسمی پیروی میکند در حالی که کلاسش در موسسهای است که قرار است طبق روال هر سال، ساعت راجلو بکشند. این تغییر ساعت حتی تبدیل به یک جوک شده. قبلا میگفتند «ساعت قدیم یا جدید؟» اما حالا در لبنان میگویند: «ساعت شما چند است؟.» تصمیم دولت حتی صدای بعضی از مسلمانها را هم درآورده.
آنها میگویند روزه باید در طلوع آفتاب شروع و در غروب، تمام شود، صرف نظر از منطقه زمانی. گرچه بسیاری این اتفاق را ناشی از سیاستگذاریهای فرقه گرایانه میدانند که حالا وارد مقوله زمان نیز شده، اما در کل، تغییر ساعتها همواره بحث انگیز بوده و برای مردم، چندان خوشایند نیست. سوال اینجاست که پس چرا بسیاری ازکشورها هنوز به این سیاست که بیش از یک قرن از عمرش میگذرد، پایبندند؟
رد پای بنجامین فرانکلین
ایده تغییر ساعت تابستانی نخستین بار توسط «بنجامین فرانکلین» در قرن هجدهم مطرح شد. او وقتی در پاریس بود، حس کرد دارد صبحها را الکی در تختخواب هدر میدهد. او پیشنهاد داد که صبحها فرانسویها را همزمان با طلوع خورشید با صدای توپ، بیدار کنند تا اینطوری، مصرف شمع در شبها کمتر شود. طی صد سال بعد و در پی انقلاب صنعتی، بستر اجرای آن کاملا فراهم شد تا جایی که وارد سیاستهای دولتی شد. در سالهای اولیه ۱۸۰۰، ساعت بر اساس خورشید تنظیم میشد و افرادی، مسوول تنظیم ساعتها در شهرها بودند. این باعث اختلافاتی میان شهرها شده بود.
مثلا ممکن بود در نیویورک، ظهر باشد اما در فیلادلفیا، ساعت ۱۲:۰۵و در بوستون، ۱۲:۱۵بود. این مشکلاتی برای شرکتهای راهآهن ایجاد میکرد چون در مورد ساعتها توافق وجود نداشت. رانندهها مجبور بودند با هربار رسیدن به مقصد، ساعت خود را تغییر دهند. در دهه ۱۸۴۰، راهآهن بریتانیا با همگامسازی ساعتهای محلی، سیاست «ساعت استاندارد» را اعمال کرد تا از این سردرگمیها جلوگیری شود. آمریکا نیز بلافاصله همین سیاست را پیش گرفت. در آمریکای شمالی، ائتلافی متشکل از صاحبان کسب و کارها و دانشمندان، تصمیمی مبنی بر «منطقه زمانی» گرفتند. در ۱۸۸۳، راهآهنهای آمریکا و کانادا طبق چهار منطقه زمانی به فعالیت پرداختند: شرقی، مرکزی، کوهستانی و اقیانوسی. هدف، بهبود ارائه خدمات بود. این سیاست، مخالفانی در نقاط مختلف جهان داشت که اصلیترینشان، مسیحیان دو آتشه بودند. آنها معتقد بودند که «زمان، از آنِ خداست و راهآهنها نباید آن را به بازی بگیرند.»
در قرن ۱۹، تغییر ساعت یک جور ترس با خودش به همراه داشت، شبیه به مشکل سال ۲۰۰۰. نیویورکتایمز در نوامبر ۱۸۸۳ گزارش کرد: «جواهرسازان دیروز خیلی سرشان شلوغ بود و به سوالات افراد کنجکاو پاسخ میدادند. بسیاری از مردم معتقد بودند که تغییر در زمان میتواند باعث توقف در کسب و کارها شود. یک جور فاجعه که ماهیتش را نمیتوان اثبات کردیا توضیح داد.» تعریف منطقه زمانی، در واقع، فرم آپدیت شده ایده فرانکلین برای جهان صنعتی بود. در دهه ۱۹۰۰، «ویلیام ویلت»، سازنده بریتانیایی از قانونگذاران خواست که ساعت را تغییر دهند تا همه از مزایای آن بهرهمند شوند.
پارلمان ابتدا ایده را رد کرد اماچند سال بعد در دوران جنگ جهانی، آن را پذیرفت. به این ترتیب، ایده فرانکلین، در جنگ جهانی اول به اجرا درآمد، ابتدا توسط آلمان وسپس بریتانیا و فرانسه. آنها یک ساعت به عصر اضافه کردند تا در مصرف زغالسنگ صرفهجویی و به فرآیند جنگ، کمک شود. طی سالهای بعد، چند کشور غربی دیگر نیز همین رویه را پیش گرفتند. هدف اصلی، کاهش هزینه انرژی بود. پس از جنگ، تغییر ساعت نیز متوقف شد اما دهه ۱۹۷۰ به دلیل شوک نفت، بار دیگر به اجرا درآمد.
انگیزه اولیه تغییر ساعت
گرچه صرفهجویی در انرژی، هنوز هم اصلیترین و قدیمیترین علت تغییر ساعت است اما طبق گزارش نیویورکتایمز، برخی تحقیقات درآمریکا نشان میدهند که میزان صرفهجویی در مصرف انرژی به واسطه جلو کشیدن ساعت، بسیار ناچیز است. یکی از دلایلش، پیشرفت تکنولوژی است. یکی از مطالعات دفتر ملی پژوهش اقتصادی (NBER) در ایندیانا نیز حاکی از آن است که این اقدام، برخلاف هدف اصلیاش، نه تنها کمکی به صرفهجویی در انرژی نکرده که تقاضای برق را حدود ۱درصد و مبلغ سالانه قبوض برق را در این ایالت، ۹میلیون دلار افزایش داده و همچنین، باعث آلودگی بیشتر نیز شده است.
تصمیم برای تغییر یا عدم تغییر ساعت، گاهی سیاسی است. مثلا همه مناطق چین، بهرغم وسعت بسیار، طبق ساعت پکن کار میکنند. این تصمیم را «مائو تسه تونگ» در سال ۱۹۴۹ گرفت تا وحدت کشور را حفظ کند. کرهشمالی نیز تا سال ۲۰۱۸، به مدت سه سال، زمان خودش را داشت، حدود نیم ساعت عقبتر از همسایهاش کرهجنوبی. علت، احتمالا سیاستهای انزواگرایانهاش بود. اما حدود ۷۰ کشوردر اقصی نقاط جهان که عموما در آمریکا و اروپا هستند، ساعت را در آستانه فصل گرما جلو میکشند. اما آیا این تصمیم اصلاضرورتی دارد؟
ساعت جدید یا قدیم؟
جلو کشیدن ساعت گرچه به مذاق عامه مردم خوش نمیآید اما هنوز طرفدارانی دارد، از جمله در میان کارشناسان حوزه کسب و کار که معتقدند این اقدام، به نفع اقتصاد است. سالها پس از صرفهجویی در مصرف زغالسنگ در جنگ جهانی، مزایای دیگر جلو کشیدن ساعت به مرور نمایان شدند.
مثلا برخی معتقدند که این اقدام میتواند باعث افزایش خرید مشتریها شود چون یک ساعت به ساعات عصراضافه میشود. حتی جرم و جنایت نیز کمتر میشود. به هر حال، جنایتها بیشتر در تاریکی اتفاق میافتند. «جف لنارد»، سخنگوی یک گروه صنعتی میگوید: «وقتی هوا تاریک میشود و ساعات پس از کار، محدود است، آدمها ناخودآگاه ترجیح میدهند مستقیم به خانه بروند وبیرون نیایند. اما وقتی هوا روشن است، احتمال آنکه بیرون بروند و کاری کنند، بیشتر است، حتی شده در پارک محلهشان قدم بزنند یا خرید کنند. این تغییر رفتار، باعث افزایش فروش میشود، چه در رستورانها و چه فروشگاهها.» این به نفع صنعت گردشگری نیز هست چون کسب و کارها دیرتر تعطیل میکنند. با این همه، تغییر ساعت برای مردم عادی، چندان جذاب نیست.
چند سال پیش، نظرسنجیای دراتحادیه اروپا در رابطه با عدماجرای این سیاست انجام شد. ۵ میلیون نفر پاسخ دادند. بیش از ۸۰درصد خواهان پایانبخشی به این سیاست قدیمی بودند. دلایلشان هم قانعکننده بود. در روز اول پس از تغییر ساعت، کارمندها به طور متوسط، ۴۰ دقیقه کمتر میخوابند. با اینکه زیاد به نظر نمیرسد اما آنقدری هست که سیکل طبیعی ۲۴ ساعته شما را به هم بزند. دانشمندان میگویند که تغییر ساعت، ریتم شبانهروزی مردم را مختل میکند و میتواند به مشکلاتی مثل حمله قلبی، مشکلات گوارشی و بیماریهای ایمنی در هفته پس از تغییر ساعت منجر شود. یا حتی تصادفات، چون رانندهها عادت به رفت و آمد در نور روز دارند و حالا مجبورند در تاریکی رانندگی کنند. علاوه بر آن، مشکلات بلندمدت دیگری نیز گزارش شده از جمله افسردگی، سوخت وساز کند، افزایش وزن و سردرد خوشهای.
دلیلش این است که «ساعت اجتماعی» ما، یعنی برنامه زمانیای که جامعهمان طبق آن فعالیت میکند و ساعت داخلیمان که با خورشید تنظیم میشود، هماهنگ نیستند. بازدهی نیز کاهش مییابد بهخصوص در میان کارکنانی که در شرکتهای بینالمللی کار میکنند چون کشورها ساعتهایشان را در زمانهای مختلف تغییر میدهند. مثلا در اروپا، اغلب کشورها ساعت را در ۲۷ مارس جلو میکشند. اگر شرکتی، پروژههای آمریکایی را طبق برنامه زمانی آمریکا در دست اجرا داشته باشد، باید برنامههای کارکنان را تغییر دهد.
زمان پرواز میکند
جلو کشیدن ساعت که زمانی، راهی برای افزایش کارآمدی کسب و کارها و کارخانهها بود، حالا از هدف اصلیاش دور شده و حتی به برخی صنایع آسیب میزند. تلاشهایی توسط نهادهای دولتی کشورها از جمله مجلس سنا و اتحادیه اروپا برای توقف تغییر ساعتها انجام شده اما تا تصویب نهایی این طرحها، راه زیادی باقیاست چون برای سیاستمداران دنیا، مسائلی مثل جنگ اوکراین، تورم و بحران انرژی دراولویتند. به نظر میرسد که فعلا امیدی به تغییر در این رویه صد ساله نیست و در بسیاری از نقاط جهان در آستانه فصل گرما،«زمان پرواز میکند».
از آنجا که ظاهرا این سیاست به این زودیها متوقف نخواهد شد، شرکتها باید راهی برای سازگاری خود و کارکنان با تغییر ساعت پیدا کنند تا مضرات این سیاست به حداقل برسد. برای شرکتهایی که عملیاتهایشان وابسته به دقت زمانی است، هرگونه خطایی هنگام سازگاری با ساعت جدید میتواند به کاهش درآمد یا مشکلات فنی منجر شود. تغییر این سیاست آسان نیست و نیازمند تصمیمات مهم در سطوح بسیار بالاست چون زمان، بسیار سیاسی است. چه زمانی این سیاست به کلی منسوخ خواهد شد؟ مشخص نیست. فقط گذر زمان آن را مشخص میکند.