ساخت داخل اساسیترین نقش در تحقق اقتصاد مقاومتی
اعتماد به کارشناسان، متخصصان و فعالان این حوزه، مسیر ورود نخبگان و جوانان تحصیلکرده را در قالب شرکتهای دانشبنیان به عرصه ساخت داخل هموار کرده و بهنوبه خود از خروج آن دسته از جوانانی که صرفا بهمنظور اشتغال یا فعالیتهای اقتصادی از کشور خارج میشوند پیشگیری میکند. علاوه بر آن رونق اقتصادی قابلتوجهی ایجاد کرده و برای افراد و اقشاری از جامعه که در این حوزه فعالیت میکنند چه بهصورت مستقیم و چه غیرمستقیم تولید ثروت میکند.
این باور اشتغال را که اگر نگوییم بزرگترین معضل جامعه امروزی است اما،یکی از نقاط آسیبپذیر کشور است بهبود میبخشد. از سوی دیگر، تحقق جهش تولید در گرو ساخت و تولید داخل است و استمرار سیاست حمایت از سازندگان مسیر را برای اقدامات بزرگتر در زمینه ساخت تجهیزات پیچیده در داخل فراهم میکند. از دیگر مزایای ساخت داخل پایداری تولید در همه بخشهای تولیدی است. تشریفات ثبت سفارش، ساخت، انتقال تجهیزات، قطعات و انتقال ارز خود از مشکلات عمده صنایع است. خرید از خارج علاوه بر زمانبر بودن در شرایط تحریمی بسیار پرهزینه بوده و قطعات و تجهیزات با قیمت گزافی وارد کشور میشود.
گاهی اوقات صنایع به علت نداشتن قطعات و زمانبر بودن تامین آنها از منابع خارجی، متوقف شده و زیان قابلتوجهی را تحمل و متاسفانه به صنایع پاییندستشان تسری میدهند. گاهی حتی مجبور میشوند هزینه خرید و نگهداری تجهیزاتی را بپردازند که به جهت اطمینان از عدمتوقف خط تولیدشان تامین میکنند و ماهها و سالها علاوه بر خواب سرمایه هزینههای گزافی میپردازند و صدالبته وجود سازنده داخل و سرعت امکان تامین تجهیزات، این هزینهها را کاهش میدهد.
تامین ارز موردنیاز کشور برای کالاهای اساسی همواره یکی از دغدغههای مسوولان امر طی سالهای گذشته بوده است. ساخت داخل علاوه بر اینکه مانع خروج ارز میشود و مددی است برای دولتها در تامین کالاهای اساسی و عمومی موردنیاز مردم، بلکه توسعه آن حتی میتواند برای کشور ارزآوری هم به همراه داشته باشد. بر کسی پوشیده نیست کشورهای منطقه به لحاظ قرار گرفتن در مسیر توسعه، نیازهایی دارند که سازندگان ایرانی توان تامین آنها را دارند.
پازل ساخت داخل اساسیترین نقش را در تحقق اقتصاد مقاومتی ایفا میکند. نقشی که صرفنظر کردن از آن، اقتصاد مقاومتی را امری غیرممکن میسازد و یقینا اجرای سیاست اقتصاد مقاومتی دامنه تابآوری را افزایش و آسیبپذیری را کاهش میدهد. البته هر دو موضوع از مفاهیمی هستند که برای هر کشور تولید قدرت میکند و وابستگی را به بیرون از مرزها به حداقل میزان خود میرساند و نتیجه آن افزایش قدرت چانهزنی و بازیگردانی در عرصه بینالملل است.
بعد دیگری که تحقق، راهبری و توسعه ساخت داخل را حائز اهمیت میکند توسعه سایر کسبوکارهای مرتبط در پاییندست این بخش و حتی بخشهای غیرمرتبط نظیر فعالیتهای خدماتی و... است که رونق کسبوکارهای دیگر را در پی دارد؛ چه مجموعههای سازنده و رفع نیازمندیهای آنان و چه کارکنان آنان به دلیل ارتقای سطح درآمد و افزایش توان خرید در جامعه.
بنابراین سیاست ساخت داخل بهعنوان راهبردی اساسی باید در کشور دنبال شود تا منافعی که در مطالب بالا عرض کردم نصیب کشور و مردم شریف شود.
توجه به این نکته بسیار ضروری است که مسوولان باید با سیاستگذاری صحیح در تحقق این مهم وظایف حاکمیتی خود را به انجام برسانند. از اهم آن وظایف مدیریت یکپارچه نیازمندی صنایع است.
تعریف نیاز صنایع مختلف کشور در فضایی واحد، عامل تجمیع نیازها میشود که باید با بهکارگیری کارشناسانی خبره و ایجاد زیرساخت لازم و تعریف کدینگ یکسان، قطعات و تجهیزات کدگذاری شوند تا سازندگان به لحاظ ارزیابی بازار فروش و تیراژ و تعداد موردنیاز و توجیه اقتصادی تولید هر قطعه و تجهیز بتوانند فعالیت کنند.
طراحی و پیادهسازی محیط پیشگفته علاوه بر تجمیع نیازهای صاحبان صنایع میتواند یک بانک اطلاعاتی از سازندگان را نیز دربرداشته و تسهیلکنندهای باشد هم برای سازندگان در برآورد نیاز صنایع و هم برای صنایع در دسترسی به سازندگان. از وظایف دیگر حاکمیت وضع قوانین حمایتی و نظارت بر تسری و اجرای قوانین و دستورالعملها در واحدهای صنعتی است. البته سازندگان نیز باید در خصوص تواناییهای خود از حیث توان تامین، کیفیت، راندمان و... با انجام تستهای آزمایشگاهی و سایر اقدامات مرتبط به صاحبان صنایع اطمینان ببخشند.