هوشمصنوعی در بازار کار؛ تهدید یا فرصت؟
تاریخچه ابداع هوشمصنوعی به سال ۱۹۵۰ برمیگردد؛ زمانی که آلن تورینگ، نظریه «آزمایش تورینگ» را مطرح کرد. این نظریه در مقالهای با عنوان «محاسبه و هوش» (Computing Machinery and Intelligence) ارائه شد و به بررسی قابلیتهای ماشینها در شبیهسازی رفتار انسانی و تشخیص هوشمصنوعی پرداخت. اما هوشمصنوعی به طور رسمی در کنفرانس Dartmouth در سال ۱۹۵۶ متولد شد. در این کنفرانس، پژوهشگرانی مانند جان مککارت، ماروین مینسکی و هربرت سیمون، شروع به بررسی تواناییهای هوشمصنوعی کردند و ایدهها و روشهای جدیدی را برای ایجاد سیستمهای هوشمند مطرح کردند. در دهه ۱۹۶۰، پروژههای مختلفی مانند برنامههای شطرنج و سیستمهای حل مساله موفقیتهای چشمگیری داشتند. با این حال، در دهه ۱۹۷۰ به دلایلی مانند نبود منابع کافی و انتظارات بیش از حد، «فصل سرد» هوشمصنوعی به دلیل کاهش حمایت مالی و پژوهشی آغاز شد.
در دهههای ۸۰ و ۹۰ با پیشرفت فناوریهای کامپیوتری و ظهور شبکههای عصبی، هوشمصنوعی مجددا توجهها را به خود جلب کرد. در این دوران، الگوریتمهای یادگیری ماشین و سیستمهای تخصصی توسعه یافتند. از ابتدای دهه ۲۰۰۰ تا به امروز با گسترش دادهها و بهبود الگوریتمها، یادگیری عمیق (Deep Learning) بهعنوان یکی از فناوریهای پیشرفته در هوشمصنوعی ظهور کرد. این روش به کامپیوترها اجازه میدهد که از دادهها بهطور خودکار یاد بگیرند و در زمینههایی مانند پردازش تصویر، پردازش زبان طبیعی و بازیهای کامپیوتری به موفقیتهای چشمگیری دست یابند.
تهدید یا فرصت؟
بهطور کلی هوشمصنوعی را هم میتوان به عنوان یک تهدید و هم به عنوان یک فرصت برای بازار نیروی کار تعریف کرد. برخی از فرصتهای ایجادشده به واسطه توسعه کاربری هوشمصنوعی عبارتند از:
۱. زمینهسازی برای ایجاد شغلهای جدید در حوزههایی مانند دادهکاوی، تولید داده، تحلیل داده و توسعه نرمافزار؛
۲. افزایش بهرهوری و در نتیجه رشد اقتصادی و افزایش فرصتهای شغلی؛
۳. کمک به اتخاذ تصمیمات بهینه با ارائه تجزیه و تحلیلهای دادهمحور و پیشبینیهای دقیق؛
۴. بهبود کیفیت زندگی با کاهش هزینهها و نیز کاهش زمان انتظار برای انجام کارها.
اما هوشمصنوعی در عین حال تهدیدهایی نیز برای بازار کار به همراه خواهد داشت:
۱. از دست دادن شغل: یکی از نگرانیهای مهم ناشی از هوشمصنوعی، از بین رفتن مشاغل قدیمی و تکراری به دلیل خودکارسازی است. کارگران در مشاغلی که بهراحتی قابل خودکارسازی هستند، ممکن است با خطر کاهش شغل مواجه شوند.
۲. نابرابریهای اقتصادی: استفاده از هوشمصنوعی میتواند به افزایش شکاف سواد استفاده از هوشمصنوعی منجر شود؛ به این ترتیب که افرادی که در زمینه تکنولوژی آموزش دیدهاند ممکن است از مزایای بیشتری برخوردار شوند.
۳. چالشهای اخلاقی و اجتماعی: استفاده از هوشمصنوعی میتواند مشکلاتی از قبیل ناعادلانه بودن در تصمیمگیریها یا تبعیض در استخدام را ایجاد کند. این موارد میتواند به بیاعتمادی نسبت به فناوریهای نوین منجر شود.
تاثیر هوشمصنوعی بر بازار نیروی کار: هوشمصنوعی (AI) به عنوان یکی از فناوریهای پیشرفته عصر حاضر، تاثیرات قابلتوجهی بر بازار نیروی کار دارد. این فناوری با خودکارسازی فرآیندها، تحلیل دادهها و شبیهسازی رفتار انسانی، میتواند مشاغل سنتی را متحول و فرصتهای جدیدی را برای نوآوری و رشد ایجاد کند. البته هوش مصنوعی مانند هر تکنولوژی دیگری در کوتاهمدت میتواند باعث افزایش بیکاری شود، اما در بلندمدت با خلق فرصتهای تازه این اثر منفی برطرف میشود. به عبارت دیگر در بلندمدت هوش مصنوعی تنها موجب کاهش هزینه تولید و در نتیجه افزایش رفاه میشود. در ادامه به بررسی تاثیرات مختلف هوشمصنوعی بر بخشهای مختلف بازار کار خواهیم پرداخت.
تاثیر هوشمصنوعی بر بازار کار کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه: سوالی که ممکن است به ذهن متبادر شود این است که آیا هوشمصنوعی اقتصادهای توسعهیافته و در حال توسعه را به طور یکسان تحتتاثیر قرار خواهد داد؟ به لحاظ نظری، به دلیل تفاوتهای ماهوی بازار نیروی کار در این دو دسته از کشورها شرایط متفاوتی قابل انتظار است. بهطور کلی میتوان گفت در کشورهای توسعهیافته چون تمرکز بر کاهش هزینهها و افزایش بهرهوری در صنایع مهم است، طیف گستردهتری از مشاغل و شغلهای با درآمد بالا تحتتاثیر هوشمصنوعی قرار میگیرند؛ اما در کشورهای در حال توسعه بیشتر تمرکز بر مشاغل یدی و کارهای تکراری است. بنابراین انتظار میرود در این کشورها، به دلیل خودکارسازی و توسعه اتوماسیون، بهویژه در بخشهایی که نیروی کار کمهزینهتری دارند، شغلهای بیشتری از دست بروند.
براساس گزارشی از مکینزی، پیشبینی میشود تا سال ۲۰۳۰، تقریبا ۸۰۰میلیون شغل در سراسر جهان به دلیل خودکارسازی و هوشمصنوعی تحتتاثیر قرار گیرند. از این تعداد حدود ۷۰میلیون شغل در ایالاتمتحده و عمدتا در صنایع تولیدی، خدمات مالی و پزشکی از دست خواهد رفت. براساس گزارش مشابهی که توسط WEF ارائه شده، در کشورهای در حال توسعه اوضاع متفاوت است و انتظار میرود حدود ۵۰درصد از مشاغل، یعنی نزدیک به ۲۰۰میلیون شغل، بهویژه در صنایع کشاورزی، تولیدی و خدماتی تحتتاثیر هوشمصنوعی قرار گیرند.
اما هوشمصنوعی تنها تهدید نیست، بلکه باعث ایجاد مشاغل جدید نیز خواهد شد. طبق گزارشی از گارتنر، پیشبینی میشود تا سال ۲۰۲۵، ۹۷میلیون شغل جدید بهواسطه توسعه فناوریهای جدید و هوشمصنوعی ایجاد شود. اما سازمان جهانی کار (ILO) تصریح میکند این اتفاق در صورتی محتمل است که ۵۴درصد کارگران شاغل در همه کشورهای جهان مهارتهای خود را با تحولات ناشی از هوشمصنوعی انطباق دهند. این مهارتها عمدتا با فناوری، تجزیه و تحلیل دادهها و تفکر انتقادی در آینده مرتبط خواهند بود. تاثیر هوشمصنوعی بر بازار نیروی کار در صنایع مختلف: هوشمصنوعی (AI) تاثیرات قابلتوجهی بر نیروی کار در صنایع مختلف دارد. در ادامه به برخی از آمار و اطلاعات در مورد تاثیر هوشمصنوعی بر مشاغل و نیروی کار در چند صنعت مختلف اشاره میکنم.
۱. صنعت بهداشت و درمان: براساس گزارشی از مکینزی، پیشبینی میشود تا سال ۲۰۲۶، حدود ۳۰درصد از فعالیتهای این صنعت به دلیل خودکارسازی توسط هوشمصنوعی انجام شود. اما این لزوما به معنای تاثیر منفی بر این صنعت نیست، زیرا استفاده از هوشمصنوعی در تشخیص پزشکی میتواند زمان صرفشده توسط پزشکان برای تجزیه و تحلیل نتایج را تا ۵۰درصد کاهش دهد.
۲. بخش مالی و بانکی: طبق گزارشی از PwC، انتظار میرود استفاده از هوشمصنوعی در بخش مالی و بانکی تا سال ۲۰۳۰ موجب افزایش ۱۵.۷تریلیون دلاری گردش پول در اقتصاد جهانی شود. در عین حال تخمین زده میشود که حدود ۲۰میلیون شغل در این بخش، بهویژه مشاغل مربوط به پردازش دادهها و خدمات مشتری، تحتتاثیر هوشمصنوعی قرار گیرد.
۳. صنایع تولیدی: براساس گزارشی از Deloitte، پیشبینی میشود هوشمصنوعی بهرهوری صنایع تولیدی را تا ۲۰درصد در پنجسال آینده، یعنی تا سال ۲۰۲۹، افزایش دهد. در برخی صنایع تولیدی، نرخ خودکارسازی میتواند به نزدیک ۵۰درصد برسد. این امر ممکن است به از دست رفتن حدود ۱.۵میلیون شغل تنها در صنایع تولیدی ایالاتمتحده بینجامد.
۴. صنعت خردهفروشی: گزارشها حاکی از این هستند که تا سال ۲۰۲۵ حدود ۸۵درصد مشاغل خردهفروشی به نوعی از فناوریهای هوشمصنوعی بهرهمند خواهند شد. این تغییرات بهواسطه گسترش اتوماسیون و استفاده از چتباتها در خردهفروشی خواهد بود که بیشتر سبب رشد این بخش خواهد شد.
۵. صنعت فناوری اطلاعات: طبق تحقیقات Gartner، انتظار میرود تا سال ۲۰۲۵، ۷۵درصد سازمانها در جهان از هوشمصنوعی استفاده کنند. ضمن اینکه پیشبینی میشود تا سال آینده، از هر چهار شغل IT، یک شغل به تخصصهای مرتبط با AI نیاز خواهد داشت. این امر به معنای افزایش تقاضا برای متخصصان علوم داده و مهندسان متخصص هوشمصنوعی به میزان بیش از ۳۰درصد است.
تاثیرات هوشمصنوعی بر بازار کار ایران
در ایران، براساس گزارش منتشرشده توسط مرکز آمار ایران، نرخ بیکاری در ۶ماه اول سال ۱۴۰۳ برابر با ۷.۵درصد بوده است. اگرچه این نرخ در سالهای اخیر رنگ کاهشی به خود گرفته، اما به عقیده نگارنده دلیلی بر ثبات بازار نیروی کار در ایران نیست؛ زیرا نرخ بیکاری اصطکاکی، ساختاری و بیکاری پنهان است که میتواند مبنای شروع دوره ثبات در بازار کار باشد. بههرحال، این نرخ هرچه باشد، ممکن است تحتتاثیر ظهور هوشمصنوعی تغییر کند؛ بهویژه در بخشهای صنعتی و خدماتی که مستعد خودکارسازی هستند. از سوی دیگر، با توجه به رشد استارتآپها و فناوریهای نوین در ایران، هوشمصنوعی میتواند بهعنوان یک محرک برای ایجاد فرصتهای شغلی جدید در حوزههایی مانند تجزیه و تحلیل داده، توسعه نرمافزار و پردازش زبان عمل کند.
اما چگونه میتوان تهدیدهای هوشمصنوعی برای بازار کار ایران را به فرصت تبدیل کرد؟ با برنامهریزی صحیح و سرمایهگذاری در آموزش و نوآوری، میتوان از چالشهای ناشی از هوشمصنوعی بهرهبرداری و فرصتهای جدیدی برای نیروی کار ایجاد کرد. راهکارهایی مانند آموزش و ارتقای مهارتها، تشویق به نوآوری و کارآفرینی از طریق حمایت از استارتآپها، بهبود زیرساختها و نهایتا سیاستگذاری و برنامهریزی مناسب از جمله اقداماتی است که میتواند تهدیدهای هوشمصنوعی را به فرصتی برای رشد و شکوفایی اقتصادی بدل کند.
* مدرس و پژوهشگر اقتصادی