هوش مصنوعی با «کار» چه میکند؟
انقلابهای صنعتی در بزنگاههای تاریخ فناوری بهعنوان کاتالیزور این تغییرات عمل کردند و ضمن ایجاد آثار گسترده ناشی از جایگزینی نیروی کار با فناوریهای جدید، تغییرات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی فراوانی را به ارمغان آوردند. یکی از مهمترین عواملی که به طور مداوم در انقلابهای صنعتی و فناورانه با دگرگونیهای بنیادی مواجه بوده، نوع کار کردن انسانهاست. هوش مصنوعی که در زمره فناوریهای محوری انقلاب صنعتی چهارم قرار دارد نیز ویژگیهایی دارد که نوید جهانی متفاوت را میدهد. این مقاله کوتاه به دنبال قضاوت درباره مثبت یا منفی بودن رخدادهای پیشرو نیست، بلکه درصدد آن است تا در ابتدا ضمن طرح موضوع، بستری برای اندیشیدن پیرامون آثار هوش مصنوعی بر نیروی کار باشد و از نتیجهگیریهای شتابزده در این زمینه پرهیز دهد.
یکی از اختلافات قدیمی میان اقتصاددانان درباره آثار فناوری بر مشاغل و محیط کار است. این مقاله تاثیرات گسترده هوش مصنوعی بر نظارت بر کارکنان و فناوریهایی را که باعث بهبود عملکردی محیط کار میشوند از حیطه بررسی خود خارج و تنها بر نیروی کار تمرکز کرده است. در باب قابلیتهای فنی هوش مصنوعی برای جایگزینی نیروی کار بهوسیله کاربردهای این فناوری عمومی بحثهای پردامنهای وجود دارد. برخی بر این باورند که بسیاری از مشاغل با هوش مصنوعی توانمند میشوند و گروهی نیز معتقدند که این فناوری جایگزین نیروی کار در بسیاری از زمینهها بهخصوص در حوزه خدمات خواهد شد. برای مثال استفاده از هوش مصنوعی در بسیاری از مرکز تماسها (Call Centers) یا برعهده گرفتن نقش گفتوگوی آنلاین با مشتری (Chatbot) از کاربردهای ساده و در دسترس هوش مصنوعی هستند که هماکنون در بسیاری از کسبوکارها مورد استقبال و استفاده قرار گرفتهاند. در این میان اما نمیتوان از مشاغل جدیدی که ممکن است پدید آیند غافل شد.
تاریخ تحولات فناوری نشان میدهد حتی زمانی که بهدرستی نمیتوان پیشبینی کرد چه مشاغلی پدید خواهند آمد تا مانع بیکاری طیف گستردهای از نیروی کار شوند، نیازهای جدیدی برای جامعه و کسبوکارها پدید میآیند که مترادف به وجود آمدن مشاغل جدید است. گزارش اخیر فروم جهانی اقتصاد (World Economic Forum) در سال ۲۰۲۳ با نگاهی خوشبینانه این موضوع را تایید میکند. براساس گزارش آینده مشاغل (The Future of Jobs Report) در حالی که استفاده از هوش مصنوعی توسط سازمانها در سراسر جهان در حال افزایش است، ۴۹درصد پاسخدهندگان فعال صنایع مختلف (که از مدیران ارشد بخش خصوصی هستند)، پیشبینی میکنند که هوش مصنوعی میتواند بهعنوان محرکی برای ایجاد شغل عمل کند، در حالی که ۲۳درصد نیز انتظار دارند این فناوری موجب جابهجاییهای شغلی شود. این لزوما به معنای حذف شغلها نیست، بلکه بیشتر نشاندهنده تغییر در نقشها و مهارتهای موردنیاز برای انجام آنهاست.
نظرسنجی معتبر دیگری که توسط لینکدین (LinkedIn) انجام شده و شاخص اعتماد مدیران را میسنجد، نشان میدهد که در آمریکا ۴۷درصد مدیران اجرایی معتقدند که هوش مصنوعی بهرهوری شخصی آنها را افزایش خواهد داد. در پاسخ به سوال دیگری ۴۴درصد اذعان کردند که در حال برنامهریزی برای ارتقای استفاده از هوش مصنوعی هستند و در شاخصی دیگر ۴۰درصد هوش مصنوعی را کلیدی برای باز کردن درهای رشد و درآمد میبینند. یکی از مهمترین موضوعاتی که این روزها اذهان سیاستگذاران دنیا را به خود مشغول کرده، برنامهریزی برای مواجهه با این تغییرات بزرگ اجتماعی و سیاسی است. بسیاری از دولتها توانمندسازی نیروی کار خود را از هماکنون آغاز کرده و مشغول ارتقای سطح کارمندان و کارگران هستند. آنها در این زمینه دو کار محوری را پیگیری میکنند:
نخست، آموزش هوش مصنوعی به نیروی کار. در این بخش برنامههای آموزشی گستردهای تدارک دیدهشدهاند تا برنامهنویسی و اصول هوش مصنوعی را به نیروی کار یاد دهند. این بخش، بیشتر در قالب کلاسهای مختلف هفتگی و دورههای مهارتی حرفهای کوتاهمدت و بلندمدت با یارانه دولتی برگزار شده است. این اقدام اساسا برای کشورهایی امکانپذیر است که هماکنون از زیرساختهای لازم مانند کامپیوتر، شبکه اینترنت قوی، دسترسی به توان پردازشی در صورت نیاز و بسیاری زیرساختهای دیگر برخوردار باشند.
دوم، آموزش نحوه درست بهکارگیری از محصولات هوش مصنوعی. گروهی دیگری از برنامهها بر این متمرکزند تا به نیروی کار نحوه بهرهمندی درست از کاربردهای توسعهیافته هوش مصنوعی را آموزش دهند. این برنامهها با تمرکز بر ارتقای مهارتهای تفکر خلاق و تفکر نقاد به نیروی کار، تلاش میکنند ضمن نشاندادن نقاط قوت و ضعف مدلهای مختلف هوش مصنوعی، ذهنیتی واقعبینانه نسبت به فناوری ایجاد کنند و این امکان را به نیروی کار بدهند تا در هر زمینهای کارآتر و دارای مزیت رقابتی باشند.
اما آمارهای منتشرشده در سالهای اخیر نشان میدهد که برخلاف خوشبینی گسترده مدیران تجاری نسبت به بهکارگیری هوش مصنوعی در سازمانهای خود و ارتقای بهرهوری و توان نیروی کار، هنوز این اتفاق به صورت عملی محقق نشده است. براساس گزارش سال ۲۰۲۳ سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه (OECD)، از میان کشورهای عضو این سازمان در بازه سالهای ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۲ کمتر از یکدرصد آگهیهای منتشرشده برای مشاغل به صورت آنلاین با هوش مصنوعی و توانمندیهای ناظر به آن مرتبط بودهاند و این روند در کشورهای مختلف با فراز و نشیب همراه بوده و الزاما روند صعودی را در این بخش شاهد نیستیم.
این موضوع نشان میدهد که بهرغم مطالعات صورتگرفته و پیشبینیهایی که ناظر به آینده هوش مصنوعی و اثرات آن بر اقتصاد و بازار کار است، هنوز نحوه اثرگذاری این فناوری به طور کامل آشکار نشده است و سیاستگذاران باید به طور جدی از اتخاذ سیاستهای برگشتناپذیر پرهیز کنند و بیشتر سیاستهای مقطعی کوتاهمدت را در پیش گیرند که بتوان براساس درکهای آتی از دایره تاثیرگذاری هوش مصنوعی، آنها را اصلاح کرد و بهبود بخشید.
در این میان شاید بتوان تنها از یک امر قطعی و مسلم در زمینه هوش مصنوعی و بازار کار سخن به میان آورد. عجماوغلو و جانسون در کتاب اخیر خود با عنوان «قدرت و پیشرفت: تکاپوی هزارساله ما در راه فناوری و سعادت» ضمن بررسی تاریخی اثرات متقابل فناوری و بازار از ابعاد بدیعی از نقش قدرت در تعیین سرنوشت نیروی کار پرده برمیدارند. آنها با اشاره به نقش حیاتی بینش انسانی نسبت به فناوری، نقش شرکتهای فناوری و توسعهدهندگان هوش مصنوعی در این مساله را که این فناوری چه اثری میتواند بر بازار کار و نابرابریهای احتمالی ناشی از آن داشته باشد برجسته میکنند.
به باور این نویسندگان، اتوماسیون نتیجه فناوری نیست، بلکه نتیجه انتخاب توسعهدهندگان محصولات هوش مصنوعی است. از آنجا که از ابتدای پدید آمدن اینترنت سهم نیروی کار به نفع سرمایه به طور مداوم رو به کاهش است، حمایت از نقش نیروی کار در تولید به امری حیاتی تبدیل شده و لازم است سیاستگذاران در همه سطوح به این موضوع به طور جدی توجه کنند. به باور ایشان و همانطور که در آمار نیز نشان داده شد، هنوز هوش مصنوعی در مرحلهای قرار دارد که میتوان نحوه توسعه آن و کاربردیسازی آن توسط شرکتها را کنترل کرد. بیکار شدن نیروی کار بر اثر تغییرات فناوریهای انقلابی امری طبیعی است، اما بیکار ماندن نیروی کار برای بازه زمانی طولانی و افزایش نابرابریهای ناشی از کمبود مهارتهای کافی حتما غیرطبیعی و نتیجه اهمال سیاستگذاران است.
به طور خلاصه میتوان جمعبندی کرد که در حال حاضر تحقیقات پیرامون آثار هوش مصنوعی بر بازار کار و شناسایی مکانیزمهای توانمندسازی لازم نتایج یکسانی ارائه نمیدهند و این موضوع باید به طور جدی مورد توجه سیاستگذار فناوری در ایران قرار گیرد و از اعمال سیاستهای سریع و غیرقابل بازگشت در بخش نیروی کار جدا پرهیز کند، چرا که هنوز واقعیتهای جهان هوش مصنوعی بر پیشبینیها غالب نشدهاند و امکان خطای سیاستگذاری در حال حاضر در این بخش بالاست.
منابع:
۱. How to harness the power of generative AI for better jobs? Experts share their views
۲. Automation or augmentation? This is how AI will be integrated into the jobs of tomorrow
۳. We often hear that AI will take our jobs. But what jobs will it create?
۴. The Future of Jobs Report ۲۰۲۳ – World Economic Forum
۵. Future of Work Report: AI at Work ۲۰۲۳ - LinkedIn Economic Graph