پیشبینیپذیری سیاسی و سرمایهگذاری سیاسی
عرصه سیاست عرصه بسیار مهمی است که بر زندگی انسانها در دیگر عرصهها و خصوصا عرصه اقتصاد تاثیر میگذارد. به همین دلیل پیشبینیپذیری سیاسی از اهمیت فوقالعاده زیادی برخوردار است. در کشورهای دارای رژیم دیکتاتوری باثبات، اگر سیاستهای فرد دیکتاتور همسو با توسعه اقتصادی باشد، امکان رشد اقتصادی وجود دارد. بیدلیل نیست عمده کشورهای حاشیه خلیج فارس از رفاه خوبی برخوردارند. در دیکتاتوریهای بیثباتی که پیوسته کودتا رخ میدهد یا امکان شورش یا جداییطلبی وجود دارد، شانس توسعه بسیار کم است؛ حتی اگر درآمد بادآورده نفت داشته باشند. در دموکراسیها که هر چهار سال یکبار انتخابات رخ میدهد یا مجلس منحل میشود و انتخابات هر از چندگاهی رخ میدهد بیثباتی شدید میشود. راه چارهای که جوامع برای این امر پیدا کردهاند حزبی شدن سیاست به جای شخصی شدن سیاست است؛ زیرا رفتار احزاب قابل پیشبینی است، ولی رفتار اشخاص تا وقتی بر سر کار نیامدهاند قابل پیشبینی نیست.
حال به دو مساله در سیاست ایران بپردازیم. در انتخابات اخیر آقای جلیلی سالها روی نوشتن یک برنامه برای اداره کشور کار کرده بود؛ ولی دیگر نامزدها خصوصا در سمت اصلاحطلبان فاقد برنامه منسجم، تفصیلی و از پیش طراحی شده بودند. همین امر در مناظرات توسط آقای جلیلی مورد اشکال واقع شد. مطلب دیگری که مطرح شده این است که چرا تشکیل کابینه و شروع کار دولت در ایران اینقدر طول میکشد؛ درحالیکه در انگلیس دو روز پس از برگزاری انتخابات کابینه جدید شروع به کار میکند.
پاسخ همه اینها به پیشبینیناپذیری سیاسی در ایران برمیگردد و این امر میتواند به شرحی که خواهد آمد اصلاح شود. در ایران تا نزدیک انتخابات ثبتنام نامزدها انجام نمیشود. چند هفته مانده به انتخابات تازه شورای نگهبان بررسی را انجام میدهد و تا دقیقه نود لیست نهایی تغییر میکند. بلافاصله ظرف مدت کوتاهی تبلیغات انجام میشود و بعد انتخابات برگزار میشود. واقعیت آن است که بیشتر افراد نمیدانند آیا برای نامزدی ریاستجمهوری تایید صلاحیت خواهند شد یا نه؟ آقای جلیلی چون از این حیث نگرانی ناچیزی داشت با اطمینانخاطر نسبت به تدوین برنامه اقدام میکرد، ولی دیگر نامزدها نمیدانند که آیا تایید خواهند شد و در نتیجه رغبتی نخواهند داشت تا وقت زیادی برای تدوین برنامه تفصیلی اداره دولت بگذارند. اگر کار ثبتنام و تایید صلاحیت دستکم ۶ماه پیش از انتخابات انجام شود، نامزدها فرصت کافی خواهند داشت تا هم برنامه اداره کشور را تهیه کنند و هم کابینه خود را گزینش کنند. نتیجه آنکه جامعه نیز دچار ابهام نمیشود که اگر هرکدام از این نامزدها پیروز شوند، چه سیاستی اتخاذ خواهد شد. البته راهحل اصولیتر آن است که احزاب شکل بگیرند و فعال شوند و نامزدهای احزاب به شکل خودکار برای احراز صلاحیت تایید شوند و آن وقت عدمقطعیت در سیاست کمتر خواهد شد. مخلص کلام آنکه در شکل فعلی سازوکار احراز صلاحیت، چنان عدم قطعیتی به عرصه سیاست تزریق میشود که کل نظام سیاسی کشور و فعالیت بازیگران سیاسی را مختل میکند و مانع از آن میشود آنها روی کسب مهارتهای لازم در سیاست سرمایهگذاری کافی کنند.