ارزش راهبردی مدیریت تنش با عربستان
روابط ایران و عربستان سعودی در طول دهههای گذشته با تغییر و تحولات مختلفی همراه بوده است. اما این واقعیت را نمیتوان نادیده گرفت که روابط دو کشور در طول چندسال اخیر بیشترین سطح تنش را در دوره پس از پیروزی انقلاب اسلامی تجربه کرده است. تنشهایی که بهرغم ریشه داشتن در عوامل ساختاری و رقابتهای نوین منطقهای تا حد زیادی از نگاه متفاوت و تهاجمی رهبران سعودی در دوره ملکسلمان و همچنین واکنشهای ایران ناشی شده است. در این دوره محمد بنسلمان بهعنوان محوریترین شخصیت سیاسی در ریاض، ضمن نقد رویکردهای محافظهکارانه گذشته در قبال ایران خواستار اتخاذ رویکردهای تهاجمی و فعالانه برای مهار ایران و مقابله با نفوذ منطقهای آن شد. فراتر از این بنسلمان در چند مصاحبه از لزوم انتقال جنگ به داخل ایران و حتی احتمال وقوع جنگ بین دو کشور تا پانزده سال آتی سخن گفت و به این وسیله نگرش تهاجمی خود را درخصوص ایران آشکار ساخت.
رهبران سعودی در طول این سالها هرگونه گفتوگو و تعامل با ایران را رد کرده و ضمن نفی اراده ایران برای هرگونه مذاکره و خطا دانستن رویکرد مذاکراتی در قبال تهران، بر لزوم تغییر اساسی سیاستهای منطقهای ایران تاکید کردند. اما برخلاف رویکرد تقابلی و غیرتعاملی سعودیها در طول سالهای پس از ۲۰۱۵، در ماهها و به خصوص روزهای اخیر، مقامات سعودی به آمادگی این کشور برای مذاکره با ایران برای کاهش تنشها و اختلافات بین دو کشور اشاره کردهاند. همچنین دولت ایران چه در چارچوب ابتکاراتی خاص مانند صلح هرمز و چه در قالب اظهارات و موضعگیریهای سیاسی بر ضرورت گفتوگو و تعامل کشورهای خلیجفارس تاکید کرده و از مذاکرات با ریاض استقبال کرده است. با توجه به این شرایط وضعیتهای مختلف درخصوص روابط ایران و عربستان و تحولات احتمالی معطوف به گفتوگوی بین مقامات دو کشور به پرسشی کلیدی تبدیل شده است. مسالهای که نهتنها برای مقامات و مردم دو کشور اهمیت دارد، بلکه میتواند برای ثبات منطقهای و صلح جهانی نیز پیامدهای قابل توجهی داشته باشد.
به منظور تبیین تحولات احتمالی در روابط عربستان و ایران در دوره پیش رو لازم است به انگیزههای دو کشور برای ارسال نشانههای مثبت برای گفتوگو و بروز تمایلاتی در این خصوص اشاره کرد. برای سعودیها نگرانی از تبعات و هزینههای نظامی و امنیتی گسترش تنشها با ایران و ضرورت جلوگیری از بروز جنگ بهعنوان اصلیترین عامل برای انجام گفتوگو با تهران محسوب میشود. بهنظر میرسد که دو مولفه کلیدی شامل بروز توانمندیهای نظامی و امنیتی ایران و محور مقاومت و ارتقای اعتبار نظامی و دفاعی ایران از یکسو و ناامیدی ریاض از حمایتهای نظامی و امنیتی دولت ترامپ و تضمین امنیت این کشور در هرگونه حادثه امنیتی و نظامی باعث شده تا رهبران سعودی به تغییر ارزیابیهای گذشته در مورد ایران پرداخته و تعامل با ایران را بهعنوان گزینه مناسبتری برای فرار از هزینههای بیشتر مدنظر قرار دهند. دیدگاه جدیدی که از بروز توان نظامی ایران و محور مقاومت در حوادث امنیتی یک سال اخیر در حوزه خلیجفارس، پاسخ موشکی ایران به آمریکا در عین الاسد و همچنین واکنشهای ضعیف دولت ترامپ در قبال ایران ناشی شده است. ضمن اینکه برای ایران نیز کاهش تنشها با بازیگران منطقهای و افزایش سطح روابط و همکاری با کشورهای منطقه در شرایطی که رویکرد خصمانه و فشارهای سیاسی و اقتصادی واشنگتن افزایش یافته است در اولویت بالاتری قرار گرفته است.
بنابراین تمایلات و نشانههای دو طرف برای گفتوگو و کاهش تنش در وهله نخست از شرایط خاص دو کشور در شرایط جدید ناشی شده و بهعنوان تلاشی برای کاهش هزینهها و ارتقای فرصتهایی برای حلوفصل اختلافات محسوب میشود.
درحالیکه کاهش و مدیریت تنشها اصلیترین هدف ریاض و تهران برای ارسال نشانههای مذاکراتی تلقی میشود، نفس گفتوگو و برقراری سطحی از روابط و تعاملات سیاسی و دیپلماتیک بهعنوان اقدامی واقعگرایانه میتواند به تدریج فضای مناسب تری را برای حلوفصل موضوعات کلیدی فراهم سازد. بنابراین درحالیکه دو کشور هنوز با اختلافات و رقابتهای مهمی در سطوح مختلف مواجهند و تحولات سالهای اخیر بر شدت تنش و بیاعتمادی بین طرفین افزوده است، شروع گفتوگو ولو با پیشرفتهای اندک در نتایج، میتواند روند تخاصمی گذشته را در روابط تا حدی تغییر داده و به ترسیم نقاط جدیدی در روابط بر مبنای اصول همسایگی و جلوگیری از هزینههای بیشتر متقابل منجر شود. بر این اساس هر چند ممکن است بهدلیل بیاعتمادی یا چشمانداز ضعیف هرگونه توافق، طرفین هنوز تا حد زیادی بر حفظ ابزارهای قدرت و رویکردهای گذشته تاکید کنند، اما باید پذیرفت که تعدد متغیرهای اثرگذار بر روابط و پیچیدگیهای موجود، حلوفصل اغلب مسائل را دشوار ساخته است و تنها با گذشت زمان و بهصورت تدریجی میتوان به دستاوردهایی جدی در روابط رسید. از اینرو صرف تعامل برای کاهش تنش بهعنوان گام نخست تغییر رویکردهای خصمانه در روابط از ارزش راهبردی برخوردار است. اما در مجموع رسیدن به وضعیتی کاملا متفاوت و مثبت در روابط نیازمند بسترهای مختلفی مانند دستیابی به اجماع در سطوح داخلی دو کشور، تصمیمگیریهای راهبردی برای حلوفصل مسائل و معامله و امتیازدهی متقابل و همچنین ایجاد ظرفیتهای لازم بینالمللی برای همراهی با روند تعاملاتی جدید است. به خصوص اینکه هنوز در سطح داخلی این دو کشور دیدگاههای متفاوتی درخصوص تعامل در روابط وجود دارد و در سطح بینالمللی نیز منافع آمریکا و بهخصوص رویکرد خصمانه دولت ترامپ در قبال ایران موانعی کلیدی هستند. با این حال در تحلیل نهایی نیز ولو با فرض غلبه بر مشکلات و موانع و حل سطحی از اختلافات، مولفههای ساختاری، اثرگذاری بازیگران جهانی و شرایط پربحران منطقهای باعث خواهد شد تا رقابت برای سالها و دهههای متوالی هنوز هم بهعنوان یکی از مشخصههای کلیدی در روابط جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی مطرح شود.