رویکرد آزمایشگاهی به مبارزه با فقر
اگرچه این بانرجی و دوفلو بودند که استفاده از این رویکرد را گستردهتر و عمیقتر کردند و در سال ۲۰۰۳ با تاسیس آزمایشگاه اقدام برای کاهش فقر، صدها آزمایش میدانی برای مطالعه فقر در سراسر جهان انجام دادند. پژوهشهای این سه اقتصاددان برجسته درعمل انقلابی در اقتصاد توسعه ایجاد کرد؛ بهطوریکه بیشتر پژوهشهایی که اکنون در این شاخه از علم اقتصاد برای بررسی دلایل فقر و چگونگی کاهش آن صورت میگیرد با رویکرد آزمایشگاهی انجام میشود.
آنها با آوردن رویکرد آزمایشگاهی به اقتصاد توسعه، علم اقتصاد را از عرصه نظریهپردازی دانشگاهی به عرصه میدان وارد کردند و با چرخش نگاه از روشهای پیچیده آماری و اقتصادسنجی به طراحی آزمایشهای میدانی، سختی تشخیص علیت را از تحلیل پسین دادهها به مرحله پیش از گردآوری آنها منتقل کردند. به این ترتیب درنهایت عموما میتوان با سادهترین شیوههای آماری میزان تاثیر مداخلههای سیاستی را ارزیابی کرد. بنابراین رویکرد آزمایش میدانی نه تنها شیوه گردآوری دادهها را در علم اقتصاد که پیش از این عموما منحصر به دادههای کلان بود تغییر داد، بلکه با نزدیک شدن دادهها به واقعیت زندگی روزمره توانست یافتههای تحلیلهای آماری را تا حد بهتری به پیچیدگیهای دنیای واقعی نزدیک کند. رویکرد آزمایشگاهی در اقتصاد توسعه با نگاه خرد، جزئینگر، بر مبنای شواهد و گام به گام توانست تمرکز سیاستگذاران را به سمت شناسایی سیاستهای کارآیی تغییر جهت دهد که میتوان میزان تاثیرگذاری آنها را سنجید. به این دلیل ما اکنون نتایج زیادی در مورد سازوکارهایی داریم که منجر به فقر میشوند و مداخلات مشخصی که آنها را کاهش میدهند.
نام بانرجی و دوفلو در سالهای اخیر همواره بهعنوان نامزدهای دریافت این جایزه شنیده میشد و آنها اکنون نخستین زوج برنده این جایزه در اقتصاد هستند. دوفلو همچنین نه تنها دومین برنده زن نوبل اقتصاد، پس از الینور استروم در سال ۲۰۰۹، بلکه جوانترین برنده نوبل اقتصاد است. دوفلو پیش از این مدال کلارک را که به بهترین اقتصاددان زیر ۴۰ سال آمریکا داده میشود دریافت کرده بود که عموم برندگان آن جایزه نوبل را نیز دریافت میکنند. جوانترین بودن از این جهت بسیار مهم است که جایزه نوبل اقتصاد اساسا نه تنها به دلیل تاثیر در حوزه تخصصی آکادمیک بر مبنای میزان ارجاعات به پژوهشها بلکه به دلیل تاثیر معنادار در عرصه عمل و در دنیای واقعی داده میشود که معمولا نشان دادن این تاثیرات بهطور عملی دههها زمان میبرد. هر سه برنده جایزه نوبل امسال در حدود دو دهه گذشته به خوبی توانسته بودند تاثیر نوآوریهای دانشگاهی خود را در بهبود وضع و حال فقرای بسیاری در دنیا نشان دهند و از اینرو با وجود جوانی اتفاقنظر زیادی در جامعه دانشگاهی اقتصاد در مورد تاثیرگذاری فراتر از آکادمی آنها وجود داشت. دومین برنده زن نوبل اقتصاد بودن نیز از این نظر مهم است که میتواند انگیزهای به زنان مستعد و توانمندی بدهد که معمولا بسیار کمتر از مردان در علم اقتصاد جایگاههای دانشگاهی را اشغال میکنند و در عرصه سیاستگذاری اقتصادی به بازی گرفته میشوند.
بانرجی و دوفلو چکیده نتایج پژوهشهای خود و یافتههای سایر پژوهشگران را در کتاب اقتصاد فقیر گرد آوردند. آنها در این کتاب نشان میدهند که در عرصههایی مانند آموزش، بهداشت، دسترسی به منابع مالی و تغذیه کدام سیاستها بهتر کار میکنند و چرا. رویکرد آزمایش میدانی در این کتاب کاربردهای بسیار جدی در عرصه سیاستگذاری عمومی در ایران دارد که تاکنون تقریبا به کل مغفول مانده است. امید است موجی که با جایزه نوبل اقتصاد به اقتصاددانی که پیشرو آزمایشهای میدانی در توسعه بودند راه میافتد، این رویکرد را هم در جامعه دانشگاهی و هم در عرصه سیاستگذاری آنچنان جدی کند که برنامههای مبارزه با فقر و حمایتهای دولتی از طبقات فرودست به جای نگاههای شهودگرا بر مبنای شواهد دقیق و میدانی انجام شود.
*دکتر مهدی فیضی، عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد است.
ارسال نظر