ایران و محتوای سیاستگذاری عمومی
سیاستگذاری جز از منظر ملی، لغو و ناکارآمد است و تنها سرمایه و منبع لازم برای پوشش دادن مطالبات همه شهروندان و حتی نسلهای بعد، درک اهمیت ایران بهعنوان محل ایستادن و شکل و محتوای سیاستگذاری توسعه است. در جا زدن، دور خود چرخیدن، مشکلات را به قوای مختلف و نخبگان نسبت دادن و صفر یا منفی شدن شاخصهای اقتصادی و سیاسی میتواند ناشی از فراموشی ایران در سیاستگذاری عمومی باشد.
دولت کشور ملی، اساس قانونگذاری است؛ بر این مبنا که بدون تقدم سیاست بر هر امری و بدون داشتن حاکمیت مطلقه ملی نمیتوان هیچ سیاستی را عملیاتی کرد. هیچ فرقه، قومیت، طایفه، فرد یا حزب و گروهی نباید از دولت در امور حاکمیتی باج بگیرد که اگر چنین باشد، باندهای مخرب تروریستی کشور را به ممالک محروسه ملوکالطوایفی تبدیل خواهد کرد. با محوریت قرار گرفتن ایران و ایستادن نخبگان بر وطن مفهوم خاک، آب، هوا و تمامیت ارضی کشور معنا پیدا میکند و برنامهها بر زمین و متناسب با ارزیابیهای فرهنگی، اجتماعی و محیط زیستی اجرا میشود. دولت کشور ملی اساس آمایش و برنامه توسعه است؛ یعنی جایی که در آن فرقه، قومیت، طایفه و حزب در منافع ملی مهار شده است.
ایران توانایی تحت پوشش قرار دادن همه شهروندان را دارد؛ یعنی همه زنان و مردان و همه گرایشها به حکم آنکه شهروند ایران محسوب میشوند از حقوق و تکالیف یکسانی در برابر قانون بهرهمند هستند. هرگونه حاکم شدن نظر شخصی یا ایدئولوژیک با هر برچسبی به جز کشور ملی، گسستی است در مفهوم حاکمیت ملی و نتیجه آن محروم کردن بخشی از شهروندان از حقوق بنیادین خویش. در دولت کشور ایران بهطور طبیعی دانشگاه ملی وجود دارد که در آن مسائل و موضوعات ملی بررسی میشود، زبان فارسی حفظ و تداوم مییابد و فرهنگ و اندیشه ملی که قابلیت بازی در سطح منطقه و بینالملل را دارند تدریس و پژوهش میشود. دانشگاهی که ملی نباشد مدرسه و حزب ایدئولوژیکی است که یا عناصر نامطلوب برای شهروندان یا نخبگانی تولید میکند که سودای فروش کشور و بیخانمان شدن را طلب میکنند.
اگر ایران محور توسعه باشد نسبت به پندار، گفتار و کرداری که بهصورت تشویقی و تنبیهی در منطقه و بینالملل سعی در ویرانی کشور دارند، واکنش نشان میدهد. ایران بزرگ فرهنگی محور سیاست خارجی قرار میگیرد و با توجه به منابع اسلامی، شیعی، باستانی و مدرنی که در ایران وجود دارد هر یک ابزاری برای حفظ و بسط قدرت ملی ایران میشود. هیچ سامانه معرفتی جز ایران توانایی بالفعل کردن عناصر هویتی و ایجاد کمربندهای حفاظتی اطراف کشور را ندارد. ایران منبعی است از فرهنگ و اندیشههایی که میتوانند در داخل و خارج الگوساز و هویت بخش باشند و در طول تاریخ هیچ هجوم و حملهای آنها را از میان نبرده است. رویکردهای بسته، ساده، تکبعدی و گسستواری که تاریخ را در نظر نمیگیرد، اغلب سامانههای معرفتی ایران را به حاشیه میراند و توانایی خلق قدرت ملی ندارند.
ایران واقعیتی تداومی، دارای شکل و محتوا است که در موضوعات قانونگذاری، حفظ تمامیت ارضی، بهرهمندی از دانشگاه ملی و استفاده از همه منابع فرهنگی بهمنظور حفظ منافع و مصلحت ملی برای همه شهروندان میتواند کارساز باشد. هرگونه برداشت توهمی بهصورت ایدئولوژی حزبی، منافع طایفهای، فرقهای یا قبیلهای و حتی رویکردهای جهانوطن مهندسی، پزشکی و علوم اجتماعی، توانایی ترسیم برنامه توسعه برای کشور را ندارد. در صورت پیدا کردن جایی برای ایستادن و درک و استفاده از ظرفیتهای دولت کشور ملی میتوان شاخصهای حکمرانی خوب را عملیاتی کرد.
* دکتر روحاله اسلامی، رئیس گروه مطالعات و برنامهریزی فرهنگی اجتماعی دانشگاه فردوسی است.
ارسال نظر