صادرات را دریابیم
بنده بهعنوان یک صادرکننده کوچک حقی دارم که توسط مسوولان ذیربط نادیده گرفته شده و درحال از دست دادن انگیزه کار و تلاشم هستم. ظاهرا حرف و فریادمان هم در غوغای نبرد بین صاحبان پول و قدرت به گوش مسوولان نمیرسد. فشار بیامان و دستورالعملهای متعدد برای برگشت ارز به چرخه اقتصاد چنان پرحجم و پی در پی وارد میشود که گویی صادرکنندگان تاکنون ارز خود را وارد نمیکرده و در جای دیگری ذخیره میکردند! ادبیات مسوولان چنان سختگیرانه و غیرمنطقی و بخشنامهها چنان غیرعملی و گیجکننده شده که توان کار و تلاش را در این وانفسای فشارهای تحریمی از امثال بنده گرفته است.
درک چرایی این همه فشار دشوار است. نمیتوان به خود قبولاند که مسوولان طراز اول بانکی و اقتصادی کشور اطلاعی از چرخه تبدیل پول به کالا و کالا به پول نداشته باشند و مشخص نیست به چه دلیل این همه قوانین بیمورد را صادر میکنند. من بهعنوان یک صادرکننده معمولی طی سالهای فعالیت خودم هیچگاه نخواستهام ارزی را که از صادرات کالایی بدست آوردهام به کشور وارد نکنم و حتی اگر امکان نگهداری آن را در آن طرف مرزها میداشتم، نمیکردم به این دلیل که من بهعنوان یک فعال اقتصادی مانند همه صادرکنندگان دیگر برای ادامه کسبوکار خود نیاز به منابع ریالی در قبال فروش ارز خود به کسانی که نیازمند ارز هستند دارم. از طرفی بیتردید خریداران عمده ارز واردکنندگان کالا هستند. و مگر این همان چیزی نیست که بانک مرکزی در پی تحقق آن است؟ مگر میشود صادرکنندهای که کالای ایرانی را با ریال میخرد و صادر میکند ارز آنرا برای خرید کالای صادراتی بعدی به ریال تبدیل نکند، و هر مقدار ارزی را که از صادرات خود تحصیلکرده در آن طرف مرز نگه دارد و همچنان بتواند نیازهای ریالی خود را تامین کند؟ این امر به هیچ طریقی میسر نیست، مگر آنکه به منبع بیانتهایی از ریال متصل باشد که این چرخه را تبدیل به یک فرآیند یکطرفه کند! صادرکنندگان و واردکنندگان یکدیگر را نمیشناسند و این فرآیند تبدیل ارز به ریال و ریال به ارز باید از سوی یک حلقه واسط مثل بانک یا صرافی صورت گیرد. تا زمانی که ارتباط بانکهای ایرانی با جهان خارج برقرار بود این مهم را بانکها به خوبی انجام میدادند و ملالی نبود جز رقابت کالای ایرانی با کالای غیرایرانی در بازارهای بینالمللی. و تمام هم و غم صادرکننده معطوف به حل مسائلی میشد که مربوط به ارتقای کیفیت محصول و خدمات و رقابتپذیری و از این قبیل بود. با قطع ارتباط بانکی این کار توسط صرافان ادامه پیدا کرد. یعنی واردکننده برای تامین ارز خود به صراف رجوع میکرد و صراف هم که با صادرکننده در ارتباط بود ارز مورد نیاز وی را از او خریده و به واردکننده با کارمزدی منصفانه به فروش میرساند. این فرآیند همواره بهطور طبیعی و بدون اینکه نیازی به وضع قوانین اجباری باشد صورت میپذیرفت و اگر قوانین بیمورد و غیرعملی ایجاد نشود، همچنان ادامه پیدا میکند و آنچه که مسوولان بانکی به دنبال آن هستند درحال تحقق بوده و خواهد بود و نیازی به راهحلهای غیرعملی سهگانه برگشت ارز نیست. حال اگر عده خاصی به منابع لایزال ریالی متصل هستند و میتوانند ارز را از این چرخه خارج کرده و به کشور برنگردانند، باید با خود آنها برخورد کرد نه اینکه قوانین عجیب و غریب برای کل مملکت وضع و سیستم اقتصادی مملکت و بخش ضعیف خصوصی را دچار ضرر و زیان و آشفتگی کنند. بنده شخصا طی این مدت همه تلاشم را بهخرج دادم که واردکنندگانی را بیابم که بتوانم ارزم را به آنها بفروشم، ولی هنوز نتوانستهام این گوهرهای کمیاب را بیابم. اگر هم چند نفری را پیدا کردم، اعداد و ارقامی را اعلام میکردند که باید نه تنها از سود معامله خود میگذشتم که اصل سرمایه را هم باید در طبق اخلاص تقدیم دوستان میکردم و از حیز انتفاع ساقط میشدم (راهکار سوم اعلامی بانک مرکزی برای بازگشت ارز). از طرفی تجربیات خودم هم صرفا در زمینه صادرات بوده و کار واردات و فروش داخلی را بلد نیستم که خودش دنیایی دارد و کسبوکاری کاملا متفاوت و نیازمند تجربهای طولانی و مختص به خود است. بنابراین قادر به واردات کالا در مقابل صادرات خود نیستم (راهکار دوم اعلامی بانک مرکزی برای بازگشت ارز). مشتریان من هم در دیگر کشورها نمیتوانند پولشان را به هیچ بانک ایرانی حواله کنند (راهکار اول اعلامی بانک مرکزی برای بازگشت ارز). یعنی این سه راهی که مسوولان عزیز و محترم پیش پای صادرکنندگان گذاشتهاند قابل انجام و عملی نیست، حال مقرر شده که اگر ارز خود را به این سه روشی که اعلام شده باز نگردانیم چنین و چنان میکنند و حتی اعلام شده صادرکنندگانی که نتوانند این فرآیند غیرعملی را عملی کنند، مجرم هستند! سخن من و درخواست من از مسوولان این است که به فریاد من و امثال من برسند. بگذارند این کسبوکار حلال که به فرموده خودشان موتور محرکه اقتصاد هم محسوب میشود، از دست نرود. این را بدانید که صادرکنندگان معمولی که از نظر تعداد، اکثریت صادرکنندگان را تشکیل میدهند (و شاید نه از نظر حجم ارز) چه بخواهند و چه نخواهند، ارز حاصل از صادرات خود را طبق فرآیندی طبیعی وارد کشور کرده و آنچه را با هیاهو و ایجاد مشکلات عدیده بهدنبال آن هستید بدون نیاز به توپ و تشر انجام داده و خواهند داد. تاریخ بحرانهای اقتصادی خصوصا اگر بخشی از آن حاصل از تحریمهای دیگر کشورها بوده، نشان داده که در چنین شرایطی وضعکنندگان قانون و مسوولان اجرایی در اولین قدم قوانین دست و پاگیر را لغو (حتی قوانینی که در شرایط عادی لازم بوده) و حداکثر تسهیلات را برای فعالان اقتصادی ایجاد میکنند تا دوره بحران به سرآید. کاری که دقیقا بهصورت معکوس درحال وقوع است.
ارسال نظر