علی شکوری راد دبیرکل حزب اتحاد ملت ایران اسلامی و یکی از فعالین سیاسی اصلاح طلب معتقد است که ریزش رای اصلاح طلبان در دی ماه سال ۹۶ اتفاق افتاده است و آنچه اخیرا اتفاق افتاده، منجر به ریزش رای اصولگرایان در بدنه خودشان شده است.

این فعال سیاسی اصلاح طلب همچنین معتقد است که با عدم شرکت در انتخابات آینده‌ای روشن نصیب کسی نمی‌شود ولی با شرکت در انتخابات اگرچه آینده خیلی روشن نیست، اما ممکن است همچنان کورسوی امیدی وجود داشته باشد. برای عدم شرکت در انتخابات هیچ کس تابه حال نتوانسته افقی ترسیم کند. ولی برای شرکت در انتخابات تا حدی می توان افق هایی ترسیم کرد ولو اینکه آن افق ها خیلی هم افق های روشنی نباشد. بنابراین بهتر است بگوییم بخشی از مردم متاثر از فضای انتخابات تصمیم می گیرند و این تصور وجود دارد که بخشی از آنها نهایتا متقاعد به رای دادن در انتخابات شوند. آراء این بخش از مردم هرمقدار که باشد به نفع اصلاح طلبان است. 

بخش هایی از این گفتگو را بخوانید؛

*به نظرم تیتر اخیر روزنامه جوان که «روزنامه سپاه پاسداران» است، واقعیت را اذعان کرده و چنین نوشته« رنجش و ریزش در حاشیه نشین‌ها»، یعنی این واقعیت را پذیرفته و به آن اعتراف کرده است. علت هم این است که آنها در سال‌های گذشته مانور بسیاری دادند که می‌خواهند به حاشیه نشین‌ها و کسانی که محرومیت بیشتری دارند، توجه بیشتری کنند. اما یک مرتبه دیدند که در همین مناطق محروم، بیشترین اعتراضات رخ داد و این اعتراضات نیز تنها متوجه دولت نبود بلکه متوجه اصل نظام شد.

*فسادی که در دوره احمدی نژاد شکل گرفت، بیش از هرچیز بخشهایی از اصولگرایان را آلوده کرد. به دلیل حُسن اعتماد بیش از اندازه، چشم نهادهای ناظر اصلی، که در اختیار اصولگرایان است، بسته شد و وقتی این اتفاق بیفتد، هرکسی که در موقعیت قدرت قرار داشته باشد در معرض فساد هم هست. این مسأله باعث شده که اصولگرایان عوامل وحدت بخش خود را از دست بدهند و امروز نیز بسیار بعید است که آنها بتوانند دورهم جمع شده و یک‌پارچه شوند.

*امروز بسیار عجیب است که آنها کسی را به عنوان سرلیست خود معرفی می کنند که در معرض بیشترین انتقادات و به ویژه اتهامات اطرافیان و زیردستان در زمینه فساد مالی است. کسی که قائم مقام و معاونش امروز به اتهام «فساد مالی» در زندان بوده و سوالات بسیار زیادی در این زمینه وجود دارد که پاسخ داده نشده است.

* نظرسنجی های میدانی که طی هفته های اخیر انجام شده، حکایت از این دارد که میزان آراء خُلّص اصلاح طلبان و اصولگرایان به هم نزدیک است. ضمن اینکه اصولگرایان  تاکنون هرقدر می‌توانسته‌اند رأی جذب کرده‌اند و دیگر آرایی برای جذب ندارند. ولی اصلاح طلبان به دلیل سیالیتی که در بدنه اجتماعی شان وجود دارد هنوز تمام آراء خود را جذب نکرده‌اند.

*احمدی‌نژاد واژه «عدالت» را به ابتذال کشید. آقای احمدی نژاد در دوره خودش بیشترین درآمد را داشت و اقدام به پول پاشی کرد و توانست عده ای را از خود راضی نگه دارد، ولی زیرساخت های اقتصاد ما را متلاشی کرد. ما نمی‌خواهیم مثل احمدی نژاد عوام‌فریبانه شعار عدالت خواهی سردهیم. 

*زمانی که ما دانشجو بودیم یکی از شعارهای محوری مان این بود که «آنان که در خانه شاهانه‌اند از رنج ملت همه بیگانه‌اند». امروز نیز سبک زندگی ما نشان می دهد که به این سبک و سیاق از زندگی وفادار مانده‌ایم. من امروز در همان محلی زندگی می کنم که قبل از انقلاب زندگی می‌کردم و محل کارم نیز بیمارستان سینا در جنوب شهر تهران است. پس کاملا ارتباطمان با طبقات متوسط و پایین جامعه برقرار و رنج آنها را در زندگی شاهد بوده و هستم. بنابراین اینکه کسی مدعی شود و تلاش کند با تقطیع یک مصاحبه منظور خود را به بنده نسبت بدهد عادلانه نیست و در زمره شگردهای تبلیغاتی و عدم صداقت رسانه‌ای است. پیشینه جناح چپ در ایران حمایت از محرومین و مستضعفین بوده و هنوز هم هست. اگر می‌بینید که امروز برخی شعار عدالت سرمی دهند اما در عمل محرومین و مستضعفین جامعه را به این روز رسانده‌اند، ما نخواسته‌ایم مانند آنها باشیم بلکه خواسته‌ایم که شعار عدالت طلبی‌مان بر اساس یک برنامه و تفکری راهبردی باشد. 

*دامنه براندازها خیلی وسیع است. آنها آنقدر نفوذ دارند که در همین تجمع میدان انقلاب در روز دوشنبه ۴آذر، پلاکاردهای این جریان را در داخل جمعیت می‌دیدیم که شعار می‌دادند انتخابات باعث مشکلات است! یعنی علیه انتخابات، علیه اساسی ترین رکن قانون اساسی پلاکارد بالا برده بودند. بنابراین این براندازها خطرناک‌تر از براندازهای خارج نشین و براندازهایی هستند که رسما اعلام کرده‌اند. این براندازها خطرناک ترند و نفوذ بالایی دارند. این براندازها رهبری را تحت فشار قرار داده بودند که انتخابات را از قانون اساسی حذف کند. به نظر می‌رسد که به همین دلیل است که ایشان در سند اسلامی- ایرانی پیشرفت یکی از تاکیدهایی که کردند این بود که «نظام جمهوری اسلامی باید بر اساس رای مردم اداره شود» و بر انتخابات تاکید کردند.

*نظام متشکل از ارکان گوناگون بوده که رهبری یکی از مهمترین آنهاست. مجلس، دولت و قوه قضائیه نیز هرکدام جزئی از این نظام هستند. بنابراین هرکسی که اصل هر یک از این ارکان را هدف حمله خودش قرار دهد، در حقیقت اصل نظام را هدف گرفته است.

*اینکه پلاکارد می‌آورند لیاخوف کجایی؟ یعنی می‌خواهند اصل مجلس را بزنند نه نمایندگانی که ممکن است موضع گیری هایی کرده باشند. هدف این افراد «اصل مجلس» است. کسانی که اصل مجلس را هدف گرفته‌اند، اصل نظام را می زنند. این‌ها برانداز هستند. همان براندازان جسوری که در تجمع بزرگ حامیان نظام به صحنه می‌آیند و شعارهای خودشان را در دل جمعیت مطرح می کنند. 

*بنابراین باید این مسأله را جدی گرفت. نباید فراموش کنیم احمدی نژاد ابتدا شعارهای جذابی داد که این افراد را خوشحال کرد و همین خوشحالی باعث شد تا آنها سکندری رفته و زمین بخورند. وقتی اصولگراها و اصلاح طلب‌ها در عرصه رقابت سیاسی بودند، علیرغم هول دادن یکدیگر به عقب، تا حدی به اصلاح یکدیگر کمک می‌کردند و رقابت ها بیشتر جنبه‌ سیاسی داشتند. اما وقتی احمدی نژاد آمد اصولگرایان را به جلو هل داد و آنها نیز بسیار خوششان آمد. غافل از اینکه این هول دادن آنقدر شدت یافت وادامه پیدا کرد که سکندری رفته و به زمین خوردند.

*ممکن است عارف به آن دلیل که بخواهد خود را برای انتخابات ۱۴۰۰ کاندیدا کند، ثبت نام نکرده باشد. البته در این باره با ما مشورتی نکرده و به تعبیری دیگر، ما را در جریان دلیل تصمیم خود نگذاشته است. لذا من نمی توانم از طرف آقای عارف نظری دهم. ولی می‌توانیم به لحاظ سیاسی، همانطور که اصولگرایان را تحلیل می‌کنیم، اصلاح طلبان را نیز تحلیل کنیم. این احتمال وجود دارد که نگاه آقای دکتر عارف به انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ باشد. فارغ از درستی یا نادرستی این نگاه، فکر می‌کنم حتی اگر ایشان چنین نگاهی هم داشت، باید در انتخابات آتی شرکت می‌کرد و در مجلس بعدی حضور برجسته‌تری از خود نشان می داد. ضمن اینکه هنوز در مجموعه اصلاح طلبان درباره انتخابات ۱۴۰۰ بحثی صورت نگرفته است.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.