کتابهایی که کودکان را شوکه میکند
چندی پیش بود که انتشار تصاویر خشونت آمیز در کتاب های کودکان باعث انتقاد عده ای از دست اندرکاران حوزه کودک شد؛ به طورمثال این تصاویر سگ گله را نشان می دادند که به دلیل خیانت و هم دست با گرگ، به دار آویخته شده بود و در داستان دیگری تصویر پیرزنی نشان داده می شد که قصد دارد با چاقو دم گربه را ببرد و در داستان دیگری تصویر تعدادی موش کشیده شده که گربه ای را از چوبه داری با دستان بسته آویزان کرده اند.
اخیرا نیز انتقادها به انتشار کتابی شدت گرفته که متن آن حاوی مفاهیمی مانند خشونت و حیوان آزاری است. این متن کشتن گربه ای به دست صاحبش را در قالب شعر بیان می کند. تکرار محتواهای خشونت آمیز در کتاب های کودکان نشان دهنده این است که معیارهای ضابطه مندی در این زمینه، برای کتاب کودک وجود ندارد.
محتوای دارای مفاهیم خشونت در داستان ها البته از زمان های قدیم و در داستان های تمام ملل وجود داشته است؛ به طور مثال در داستان سیندرلا، پرنده ها، چشم های خواهران او را کور می کنند؛ در داستان شنل قرمزی، گرگ، دخترک و مادربزرگش را می خورد. در داستان سفیدبرفی، او مادرش را مجبور می کند تا کفش های آهنین داغی بپوشد و در داستان واقعی پینوکیو، این عروسک چوبی، پسر بی ادبی بود که پدرش را کتک می زد. اما تمام این داستان ها هنگامیکه می خواهند برای کودک بیان شوند یا اینکه در قالب تصویر و انیمیش به نمایش در آیند، خشونت آنها گرفته می شود و به جای آن مفاهیم هوش و ذکاوت و مهربانی به کار گرفته می شوند.
روانشناسان، دوران کودکی را دوران طلایی برای یادگیری می دانند و حال اگر مفاهیم خشونت در کتاب ها به شکلی زیرپوستی و ناآگاهانه در ذهن کودکان نهادینه شود، آنان در بزرگسالی دیگر به مسائل خشونت آمیز یا توجهی ندارند یا اینکه اقدام به آن برایشان عادی می شود.
متاسفانه در این بین والدین نیز کمتر محتوای کتاب کودک را مطالعه می کنند و هنگام خرید نگاهی به عکس روی جلد و عنوان کتاب می کنند و بدون آنکه فکر کنند این کتاب ممکن است چه مفاهیمی را به کودک منتقل کند، آن را خریداری می کنند.
افزایش رفتار پرخاشگرانه در کودکان با کتاب های حاوی مطالب خشونت آمیز
یک روانشناس که خود در زمینه انتشار کتاب نیز فعالیت دارد، دراین باره می گوید: ساختار ادبیات کودک به گونه ای است که باید اهداف ویژه ای را دنبال کند و استفاده از ادبیات درست و مناسب می تواند با جذابیت های رسانه های دیگری که کودک امروزی با آنها در ارتباط است، رقابت کند.
آزاده جباری می افزاید: بسیار مهم است که نویسنده با توجه به روانشناسی کودک بتواند محتوای کتاب را به گونه ای طراحی کند که برای کودک آشناست تا کودک بتواند آن را درک کند و احساسات خود را بپذیرد؛ یکی از این احساسات پرخاشگری و خشونت است.
وی ادامه می دهد: خشونت غالبا نقش اساسی در ادبیات امروز کودکان دارد اما در سالهای اخیر سوالاتی مطرح است که آیا محتوی خشونت آمیز باید در ادبیات کودکان جایگاهی داشته باشد یا خیر. برخی از محققان بر این باور هستند که در صورت استفاده موثر و درست از محتوای خشونت آمیز می توان به کودکان آموزش داد که چگونه در زندگی خود از تصمیمات پرخاشگرانه جلوگیری کنند و برخی بر این باورند که استفاده از این محتواها باعث افزایش رفتار پرخاشگرانه در کودکان می شود.
زیاده روی برخی نویسندگان در استفاده از محتوای خشونت آمیز
این روانشناس می گوید: کودکان غالبا مجذوب خشونت هستند و این از خلاقیت و ترس بزرگسالان برای امنیت دادن به آنها ناشی می شود. هنگامی که کودکان داستان می سازند مضامین پرخاشگری غالب هستند و این امر به این دلیل است که پرخاشگری یک قطعه اساسی از طبیعت بشر است و کودکان با خلق داستانهایی با عناصر خشن با آن کنار می آیند.
جباری می افزاید: از آنجایی که پرخاشگری یک احساس طبیعی است که در همه انسان ها اتفاق می افتد، غیرواقعی به نظر می رسد انتظار داشته باشیم که ممنوعیت محتوای خشونت آمیز در کتابهای کودکان، این خواست آنها را متوقف کند. از سوی دیگر جذابیت محتوای خشونت آمیز موجب شده است که نویسندگان دراستفاده از آن در ادبیات خود زیاده روی کنند.
همذاتپنداری مخرب با شخصیت خشن داستان
این روانشناس می گوید: کتابخوانی با کودکان می تواند موجب رشد و پرورش عاطفی- شخصیتی و همچنین رشد اجتماعی آنها شود. بسیار مهم است که نویسندگان بر این اهداف تمرکز کنند. اهدافی که باعث دستیابی به اعتماد به نفس نسبی، نیاز به محبت و امنیت، تقویت حس استقلال، تقویت همکاری و مشارکت در زندگی روزانه، شناخت ترس های واقعی و آشتی با تغییرات سریع در روند رشد جسمی می شود.
جباری می افزاید: کودکان در کتابخوانی با مشاهده تصویر کتاب و تقلید و همذاتپنداری با شخصیت های آن، آرام آرام رشد اجتماعی را تجربه می کنند. هنگامی که کودک احساسات و نقطه نظرات شخصیت های داستان را درک می کند و با ویژگی های آنها آشنا می شود گامی مهم در رشد شخصیت اجتماعی او به شمار می رود در صورتیکه محتوای خشونت آمیز باعث همذاتپنداری های مخرب می شود و در فرآیند اجتماعی شدن کودک به عنوان یک شهروند موثر خلل وارد می کند و مضر است.
تولید محتوای خشن برای جذب مخاطب ممنوع
این روانشناس تاکید می کند: استفاده در حد اعتدال جهت رسیدن به اهدافی مانند افزایش مهارت حل مسئله، نوعدوستی و همدلی در ادبیات کودک مشکلی ایجاد نخواهد کرد.
جباری می افزاید: استفاده از این محتواها در صورتیکه به صرف جذب مخاطب بیشتر باشد محتوای آسیب زایی برای کودکان خواهد بود.
وی ادامه می دهد: داستان از ذهن خلاق نویسنده خلق می شود و ذهن خلاق مخاطب آن را تکمیل می کند بسیار مهم است که ما با دنیای کودکان و روند رشد آنها آشنا باشیم تا بتوانیم داستانی را برای کودکان بنویسیم که در عین جذابیت پرورش دهنده دنیای زیبای آنان باشد.
کشتن، تنبیه و ترساندن انسان و هرگونه موجود زنده ای از مفاهیم خشونت آمیز در کتاب های کودکان به شمار می روند. البته نمی توان خشونت را به طورکلی از کتاب کودکان حذف کرد چراکه کودک خواه ناخواه با خشونت در زندگی واقعی روبرو خواهد شداما دست کم می توان خط قرمزی برای آن تعریف کرد.
دریافت ذهنی رفتار خشونت آمیز و مشاهده آنها از طریق تصاویر بدیهیترین آثار کتابهای حاوی مفاهیم خشونت آمیز است اما تاثیرمخرب تر آن حساسیت زدایی کودکان از رفتارهای خشونت آمیز با ترویج این مفاهیم است. کارشناسان بر این باورند که قرار گرفتن مکرر کودکان در معرض مفاهیم خشونت آمیز کتابها، میتواند روند شناختی،عاطفی و رفتاری را تغییر دهد و در نهایت به حساسیتزدایی منجر شود.
خشونت بخشی از زندگی ما است بنابراین آمدن آن در ادبیات نیز طبیعی است. اما این سؤال که فرزندان ما چه چیزی باید بخوانند، به والدین و البته مهم تر از آن به کارشناسان خبره ممیزی کتاب نیز بستگی دارد. وقت آن رسیده است که معیارهای ضابطه مندی برای چهارچوب مفاهیم خشونت در کتاب های کودکان، تدوین شود.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر