... تمامت خلق را که مانده بودند از زن و مرد به‌صحرا راندند و به‌ کینه‌ «تغاجار» (داماد چنگیز) فرمان شده بود تا شهر را از خرابی چنان کنند که در آنجا زراعت توان کرد و تا سگ و گربه آن را به‌قصاص زنده نگذارند و دختر چنگیزخان که خاتون تغاجار بود با خیل خویش در شهر آمد و هرکس که باقی‌مانده بود تمامت را بکشتند مگر چهارصد نفر را که به اسم پیشوری بیرون آوردند و به ترکستان بردند و اکنون از بقایای ایشان فرزندان هستند و سرهای کشتگان را از تن جدا کردند و مجلس بنهادند مردان را جدا و زنان و کودکان را جدا و بعد از آن چون تولی خان عزم هراه مصمّم گردانید امیری را با چهار تازیک آنجا بگذاشت تا بقایای زندگان را که یافتند بر عقب مردگان فرستادند.

تاریخ جهانگشای جوینی، جلد اول، شرح ویرانی نیشابور.