علی رفیعی‌راد در ادامه در روزنامه اعتماد نوشت: آمار و اطلاعات ناهمگونی از مجاری رسمی و غیررسمی در این خصوص منتشر شده است. مسوولان از ابتلای ۲۶ نفر و مردمان محلی از ابتلای ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر به این ویروس در چنارمحمودی خبر می‌دهند. اهالی روستا برای دلیل ابتلای خود به اچ‌آی‌وی/ ایدز از طرحی می‌گویند که مربوط به شبکه بهداشت روستا بود و در آن از همه اهالی روستا با وسایل آلوده، آزمایش چربی خون و تست قند خون گرفته شده و ویروس اچ‌آی‌وی به آنها انتقال داده شده است. در مقابل مدیران سیستم بهداشتی با رد قاطع چنین امکانی، دلایل ابتلا را به عوامل شناخته شده نسبت می‌دهند و می‌گویند به دنبال مشاهده یک کانون پرخطر از لحاظ آلودگی، مبادرت به انجام تست در بین جمعی از روستاییان می‌شود و مواردی از ابتلا به دست آمده است. سوای واقعیت ماجرا که مسوولیت اطلاع‌رسانی درست آن با متولیان مربوطه است، رخداد مذکور عرصه‌ خودنمایی چندین بحران مزمن است که لازم است هر چه سریع‌تر برای برون‌رفت و یا تعدیل و کنترل آنها چاره مناسب اندیشیده شود.

۱- بحران نخست پیرامون موضوع، بحران مدیریت مساله است که بر اساس آن در کشور ما یک چالش قابل حل با سوءمدیریت به بحرانی گسترده تبدیل می‌شود. مدیریت مساله مذکور در وهله اول با وزارت بهداشت و درمان بوده که تلاش آنها برای حل مساله نتیجه عکس و نامطلوب داده است. به نظر می‌رسد آنچه این بحران را ایجاد کرده، غلبه نگاه تخصصی به بیماری و نادیده گرفتن عناصر فرهنگی و اجتماعی آن است. نگاهی گذرا به سخنان وزیر بهداشت(نامه به وزیر دادگستری و مصاحبه ۱۰مهرماه) نشان می‌دهد که نامبرده صرفا از منظری بیومدیکال (زیست پزشکی) به موضوع نگریسته و حساسیت‌های فرهنگی و اجتماعی را نادیده گرفته است. در شرایطی که مردمان محلی به درست یا غلط بر این باورند که در حق آنها به بدترین شکل ممکن ظلم شده و جان و آبروی آنها از سوی دیگری در معرض خطر قرار گرفته است، دفاع شتابزده از حقانیت و سلامت طرف بهورز روستا در میانه نزاع آشکارا نمی‌تواند نتیجه‌بخش باشد. مسوولان وزارت بهداشت آن ‌طور که خود اذعان کرده‌اند از ماه‌ها قبل متوجه موضوع شده‌اند از این رو لازم بود مردم روستا در بازه‌ زمانی یاد شده به خوبی در این زمینه توجیه می‌شدند. مسوولان باید نیک بدانند که «انگ اجتماعی» سیال و پیچیده‌ پیرامون اچ‌آی‌وی بزرگ‌ترین مانع کنترل آن در سراسر جهان است از این ‌رو در بیان نقطه ‌‌نظرات خود درباره بیماری، شیوه‌های ابتلا و نظایر آن به ویژه در شرایط حادث شده باید سنجیده سخن بگویند که البته در مواردی برخلاف این اصل عمل شده است.

۲- موضوع دوم بحران اعتماد است. در این رخداد نه تنها مردمان محلی بلکه بخشی از جمعیت عمومی نیز مرجعیت علمی و حقانیت وزارت بهداشت درباره مساله را زیر سوال برده و در آن تشکیک می‌کنند. گرچه بخشی از این بی‌اعتمادی به مدیریت نادرست مساله، ابهام و دوپهلو صحبت کردن متولیان مستقیم این موضوع می‌شود. ولی قسمت اعظم بی‌اعتمادی ریشه‌دارتر و پیچیده‌تر است. در یک تقسیم‌بندی کلی سرمایه اعتماد مشتمل بر اعتماد به نزدیکان و آشنایان، دیگری کلی (اعتماد تعمیم یافته) و اعتماد به سازمان‌ها و نهادهاست. تحقیقات نشان می‌دهد که در سالیان اخیر اعتماد در همه وجوه آن به ویژه در بعد سازمانی و نهادی آن کاهش محسوس و بحرانی یافته است. اعتماد به عنوان یک سرمایه اجتماعی ارزشمند، سنگ بنای روابط اجتماعی و تداوم آنهاست. آنچه امروز از بی‌اعتمادی به نهادها درو می‌شود محصولی است که سال‌ها با ناکارآمدی، عدم پاسخگویی، رانت، فساد و عدم شفافیت آبیاری شده است. سیستم بهداشتی کشور در سال‌های گذشته به جامعه و از جمله روستاییان تا دورترین نقاط کشور خدمات گسترده و مطلوبی ارایه داده است با این وجود با گسترش یافتن بحران اعتماد، سخن صواب آنها نیز مورد پذیرش واقع نمی‌شود زیرا در وضعیت حادث شده، مردم تفکیکی بین نهادها و سازمان‌های دولتی قائل نمی‌‌شوند.

۳- بحران سوم که از پیش نیز وجود داشته و در این رخداد خود را عیان‌تر به ما نشان می‌دهد، بحران یک ویروس/ بیماری به نام اچ‌آی‌وی/ایدز و انگ پیرامون آن است. اچ‌آی‌وی یا همان ویروس نقص ایمنی انسان(HIV) عامل بیماری ایدز یا همان نشانگان نقص ایمنی اکتسابی(AIDS) است. این ویروس/بیماری از آغاز شیوع در ایران (۱۳۶۵) تا‌کنون باعث ابتلای حدود ۴۰هزار نفر شده است. با توجه به ویژگی ویروس که می‌تواند تا سال‌ها بدون علامت در بدن شخص میزبان باقی بماند، تخمین زده می‌شود تعداد بیشتری از افراد جامعه بدون آنکه از وجود ابتلای خود آگاهی داشته باشند به این بیماری مبتلا شده باشند. بر خلاف تصور رایج که این بیماری را مختص گروه‌های خاص می‌داند این بیماری ممکن است هر فردی را که پیشگیری از آن را رعایت نکند، درگیر کند. البته روشن است گروه‌های کم برخوردار، محروم و حاشیه‌ای به دلیل مشکلات و موانعی که برای اتخاذ سبک زندگی سالم دارند بیشتر در معرض خطر باشند. آنچه در لردگان اتفاق افتاده، زنگ خطر و هشدار بحرانی است که با امکان تکرار در سایر مناطق مشابه می‌تواند یک سونامی را برای سال‌های بعد ایجاد کند.

امروزه داروهای «ضد رترو ویروسی» کارآمد این بیماری لاعلاج را به میزان بسیار زیادی کنترل می‌کنند و امکان زندگی باکیفیتی را به مبتلایان می‌دهند. با این وجود انگ اجتماعی شدیدی پیرامون بیماری وجود دارد که امکان آزمایش تشخیصی، پیگیری درمان و افشای وضعیت بیماری را از افراد می‌گیرد. در دو دهه اخیر بسیاری از کشورها با اجرای برنامه‌های متناسب انگ پیرامون را تعدیل کرده‌اند، میزان شیوع بیماری را به میزان زیادی کنترل کرده و تعداد موارد جدید را تا ۵۰ درصد نیز کاهش داده‌اند. وابسته به اقدامات انجام گرفته در کشورهای پیشرو، دفتر ایدز سازمان ملل برنامه‌ای برای حذف موارد جدید ایدز تا سال ۲۰۳۰ میلادی تدارک دیده است. ضمن اینکه برنامه در حال اجرا و نزدیک دیگر برنامه ۹۰، ۹۰، ۹۰ است که دورنمای آن تا سال ۲۰۲۰میلادی است. مبتنی بر این برنامه تا پایان سال آینده میلادی ۹۰درصد تمام مبتلایان ایدز در هر کشور شناسایی شوند ۹۰درصد افراد شناسایی شده به روند درمان متعهد و از آن میان دست‌کم ۹۰درصد به میزانی ویروس در خون آنها پایین بیاید که امکان انتقال ویروس به دیگری در آنها نزدیک به صفر باشد. با وجود تلاش ستودنی مجموعه وزارت بهداشت، آزمایش‌های تشخیصی و دارو و درمان رایگان به دلایلی که در این مقال نمی‌گنجد، آمارها در کشور ما با انتظارات برنامه فاصله قابل توجهی دارد و آمار مبتلایان در سال‌های اخیر همچنان رو به تزاید و در مسیرهای جدید بوده است. آگاهی بسیار پایین و نگرش به ‌شدت منفی دو موضوع اساسی در شیوع بیماری‌اند که در رخداد لردگان نیز به صورت عیان خود را نشان دادند. ضمن اینکه وجود و تداوم مسائل اجتماعی رو به گسترش و مرتبط با اچ‌آی‌وی مانند اعتیاد و نظایر آن وضعیت مساله در ایران را بیش از پیش نگران‌کننده می‌کند و می‌تواند آثار و پیامدهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جدی به دنبال داشته باشد.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.