بخشهایی از مصاحبه را می خوانید:

 

موضع پرهیز از مذاکره در شرایط فعلی فارغ از مجموعه شعارهایی که هست، چقدر از نظر سیاسی و موقعیت‌های عینی و واقعی از نظر شما قابل دفاع است؟ به عبارتی آیا واقعاً هیچ شانس و موقعیت مناسبی در مذاکره در شرایط فعلی وجود ندارد که این سیاست توسط نظام اتخاذ شده؟

مسأله امروز ما با امریکا خیلی روشن است و نقطه ابهامی ندارد. حداقل روشن‌تر از مقاطع قبلی است که در ایران اختلاف نظرها بر سر تاکتیک سیاست خارجی در برابر امریکا زیادتر بود. علاوه بر این در عرف بین‌الملل هم مسأله روشن است که چه بوده و چه شده. یعنی وضعیت طوری است که اروپایی‌ها هم دیگر در این موضوع حق را به امریکا نمی‌دهند و اگر هم جاهایی در تعهدات خود و در قبال ایران لنگ می‌زنند هم ناشی از هژمونی اقتصادی امریکا و ترس آنها از این هژمونی است.

ماجرا این است که جمهوری اسلامی ایران در دولت اول آقای روحانی و با تمهیداتی که از قبل از آغاز به کار این دولت، کلیت نظام و رهبر معظم انقلاب داشتند، مذاکراتی را با امریکا در قالب ۱+۵ آغاز می‌کند و این مذاکرات هم نهایتاً به سرانجام می‌رسد و نتیجه آن می‌شود برجام. خود این برجام چیست؟ توافقی است که تا الان شاید در تاریخ به لحاظ قوت امضاهای طرفین پای آن بی‌نظیر باشد و تقریباً هیچ تعهدی با این قوت نداریم.

همین برجام به نظر من اتفاقاً در دوران آقای اوباما دچار تزلزل شد، جایی که دولت او اجازه نداد ایران از مواهب این توافق بهره‌مند شود. مثلاً مسائل بانکی ما با سرعت کندی حل می‌شد که می‌توانست خیلی بیشتر باشد و ما می‌توانستیم با توجه به ظرفیت‌های کشور، قراردادهای سرمایه‌گذاری بیشتری با سرعت بالاتر امضا کنیم. به نظر من اگر اوباما می‌دانست که بعد از او ترامپ به کاخ سفید خواهد رسید، اصلاً آن موانع را ایجاد نمی‌کرد و می‌گذاشت سرمایه‌گذاری‌های بیشتر در ایران به‌عنوان عامل ممانعت‌کننده از فروپاشی برجام، صورت بگیرد. به هر حال ترامپ  آمد و با سلسله اقداماتی مجدداً امریکا را وارد فاز درگیری با دنیا کرده که یکی از آنها خروج امریکا از برجام است. آن هم خروجی که بعد از نشان دادن 5 سال مستمر، حسن نیت کامل از سوی ایران و تأیید مراجع مختلف بین‌المللی به شکل یکجانبه بیشترین فشارهای تحریمی را علیه ایران به‌دنبال داشته.

لذا در این شرایط وقتی ارکان نظام نظیر رهبری و دولت می‌گویند مذاکره معنا ندارد، این گزاره به معنی مواجهه ما با دنیا و فرار از گفت‌وگوهای دیپلماتیک نیست. این منطقی‌ترین کاری است که پس از مجموعه اقدامات امریکا باید انجام شود. ما یک توافق 7 جانبه را امضا کردیم، شورای امنیت هم آن را تأیید کرده و به قطعنامه تبدیل شده، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی هم مدام آن را راستی‌آزمایی می‌کند و همواره گزارش مثبت داده اما امریکایی‌ها آن را به هم می‌زنند.

ما قبل از هر بحثی باید این سؤال را بپرسیم که چه تضمینی هست توافق دیگری بشود و آن را هم به هم نزنند؟ مگر چه سازوکار بین‌المللی دیگری برای این تضمین توافق‌ها وجود دارد که در برجام انجام نشده؟ مضاف بر اینها بحث هزینه‌ای است که امریکا در این مدت به کشور ما تحمیل کرده و آن هم بدون دلیل. این را چه کسی باید جبران کند؟ بدون جبران این، مذاکره به معنای خرد کردن شخصیت ایران است و نه نظام جمهوری اسلامی بلکه هیچ ایرانی وطن دوستی نمی‌تواند آن را بپذیرد.

 

فکر می‌کنید راه مناسب سبک کردن باری که بر دوش مردم و کشور بابت تحریم‌ها و افزایش فشارهای امریکا افتاده چیست؟ آیا اساساً راهکاری در همین شرایط دارد؟

ما اول کاری که باید بکنیم این است که هیچ نشانه وعلامتی به خارج نباید بدهیم که مبنی بر خسته شدن در اثر فشارهای امریکا باشد. این قاعده یک مبارزه است. من معتقدم از اول یعنی از همان ابتدای انقلاب نباید اینگونه با امریکا درگیر می‌شدیم چون درگیر شدن کشوری با نیم درصد تولید ناخالص داخلی دنیا با کشوری که بیش از ۲۵ درصد این تولید را در اختیار دارد اشتباه بود. بعد هم معتقدم باید در مراحل بعد و موقعیت‌هایی که داشتیم مسأله را حل می‌کردیم. اما این اتفاق نیفتاده و این برای گذشته و بازگو کردن و نقد آن اکنون دردی دوا نمی‌کند.

الان مسأله ما چیز دیگری است. این را گفتم که بگویم من به‌عنوان کسی که معتقد است در نهایت باید شرایط تنش‌زدایی در این حوزه برای ما فراهم شود دارم می‌گویم که شرایط مذاکره مهیا نیست و نباید سیگنال بد به دنیا بدهیم. اما مسأله امروز ما چیز دیگری است؛ نه این است که قطع رابطه با امریکا خوب بوده یا بد، نه این است که هسته‌ای به درد ما می‌خورده یا نه. اینها راهی است که رفته‌ایم، به توافقی رسیده‌ایم و امریکا زیر آن زده.

امروز روزی نیست که بخواهیم علامتی ناشی از ضعف به دشمن بدهیم. مطلب بعد این است که اقتصاد ایران راه حل‌هایی هم برای این شرایط دارد و ما دست بسته نیستیم لیکن متأسفانه رفتار حاکمیتی ما در حوزه اقتصاد اصلاً رفتار دوره تحریم و فشار نیست. بخش‌های حاکمیتی ما طوری رفتار می‌کنند که انگار همچنان در شرایط عادی هستیم و به تبع آن مردم هم این رفتار را تکرار می‌کنند.

الان تحریم بخش نفت ما چند مشکل ایجاد کرده؛ یکی کسری بودجه داریم، یکی در بخش تأمین ارز کشور به مشکل خوردیم که بالاخره ۵۰ میلیارد دلار تزریق ارز از این محل وضعیت نامشخصی پیدا کرده. الان بازار مصرف ارز در کشور ما تعدیل شده و به نظر من کشور را می‌توان با همین میزان فعلی تزریق دلار و با قیمت ۱۲ هزار تومان اداره کرد. اما بخش کسری بودجه دولت بحث دیگری دارد که حدود ۱۵۰ هزار میلیارد تومان می‌شود. من اگر امروز مسئول در این بخش بودم ۵۰ هزار میلیارد تومان این را از جاهای دیگر بودجه می‌زدم و بعد از آن هم رو به اصلاح نظام مالیاتی و دریافت ۱۰۰ هزار میلیارد تومان فرار مالیاتی که در کشور وجود دارد، می‌آوردم. همین چیز ساده‌ای که گفتم واقعاً شدنی و امکانپذیراست. از این راهکارها هم زیاد می‌شود داد که خیالبافی هم نباشند.

لازمه اینها هم تقویت دولت است. متأسفانه دوستانی که قبلاً مخالف مذاکرات بودند شرایط فعلی را موقعیت مناسبی برای تسویه حساب می‌بینند و متوجه خطر نیستند. تا الان مردم با تحمل فوق‌العاده ،بخش اعظم مشکل را پشت سر گذاشته‌اند و اگر رفتار حاکمیتی ما در اقتصاد تغییر کند حتی می‌شود شاهد برخی شکوفایی‌ها در بخش‌هایی مثل کشاورزی یا حوزه‌های مختلف صادرات هم بود.

مثلاً صنایع غذایی یا پتروشیمی ایران یا صنایع نساجی الان وضع مطلوب‌تری حتی نسبت به قبل دارند. ضمن اینکه باید متوجه بخش‌های دیگر سیاست خارجی و کنترل شرایط در آن بخش‌ها هم باشیم.

 

راهکاری که به نظر شما می‌تواند ما را به نقطه‌ای برساند که امکان مذاکره و تنش‌زدایی بدون کوتاه آمدن و ایجاد حس تسلیم شدن میسر شود چیست؟ در واقع چطور می‌توانیم به نقطه‌ای برسیم که باز هم امکان مذاکره از موضع برابر مهیا شود؟

راه حل در این برهه به نظر من دو چیز است؛ کنترل روابط با دیگر کشورها و از جمله اروپایی‌ها و تقویت ابعاد داخلی سیاست و وحدت ملی با تکیه بر انتخابات اسفندماه. ما با برگزاری یک انتخابات باشکوه و فراگیر و با مشارکت همه طیف‌های سیاسی و ضمن آن کرنش و عذرخواهی از مردم بابت قصورهای احتمالی گذشته و ضعف‌هایی که همه داشتیم باید بگذاریم که یک مجلس نیرومند شکل بگیرد و این قدرت اصلی ایران خواهد بود برای فضای سال بعد و قدرت چانه‌زنی ایران را فوق‌العاده بالا خواهد برد.

اگر برای آینده پیش رو نگرانی هست، این نگرانی معطوف به انتخابات است و ما باید نگران این عرصه باشیم که با قدرت هر چه بیشتر در آن حاضر شویم. در این شرایط انتخابات کم رونق پاشنه آشیل ایران در مواجهه با امریکاست. اگر ما این انتخابات را با شکوه تمام و با مشارکت بالای سیاسی گروه‌های مختلف و مردم تمام کنیم بهترین وقت برای مذاکره و تنش‌زدایی با امریکا حدفاصل این انتخابات تا انتخابات ریاست جمهوری امریکا خواهد بود. یعنی انتخابات پرشور و همه‌گیر چیزی است که می‌تواند امریکا را مجبور به برگشتن به مسیر برجام کند. چون ترامپ بازی جدید خود را با این فرض شروع کرد که ایرانی‌ها پای نظام نمی‌ایستند و کنار می‌کشند، ما باید در این انتخابات چهره‌ای درست عکس این را نشان امریکا بدهیم و این تنها در صورتی رخ می‌دهد که مردم ببینید قرار است مجلسی قوی و خوب شکل بگیرد و آنها هم دارای دایره وسیعی از انتخاب‌های مختلف هستند و می‌توانند از میان افکار و گرایش‌های مختلف انتخاب کنند.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.