بخشهایی از این مصاحبه را می خوانید:

آیا اساسا به لحاظ عملی و گفتمانی، میان کارگزاران سازندگی و میانه‌روهای اصولگرا همچون طیف علی لاریجانی امکان ائتلاف وجود دارد؟

حزب کارگزاران سازندگی که هیچ؛ حتی حزب کمونیست شوروی یا هر حزب تندرو یا کندرویی اگر عقلانیت بر آن حاکم باشد و بخواهد در سیاست به عنوان کنشگر موثر، فعالیت کند به شرایط و صحنه و عرصه عمل توجه می‌کند چرا که در واقع سیاست، مشارکت در عمل سیاسی با استفاده از امکانات موجود در جامعه است نه آرزوپردازی غیرممکن‌ها . ما که نمی‌خواهیم کار چریکی انجام دهیم! عقلانیت نیز ایجاب می‌کند که برای کار سیاسی به شرایط و صحنه و عرصه عمل نگاه و بررسی کرد که چه انتخاب‌هایی پیش رو وجود دارد.

اینکه کسی بگوید دیگر بین بد و بدتر انتخاب نمی‌کنیم کمال بی‌عقلی است. اگر شما قرار باشد بین سرماخوردگی و سرطان یکی را انتخاب کنید مسلما بین این دو بیماری که هر دو هم بد هستند با تکیه بر عقل سالم، سرماخوردگی را انتخاب می‌کنید. سرطان که درمانی ندارد اما سرماخوردگی قابل بهبود است. بنابراین تاکید می‌کنم که «بین بد و بدتر انتخاب نمی‌کنیم» اساسا حرفی نیست که در سیاست‌ورزی منطقی مطرح شود. برای سیاست‌ورزی باید به صحنه عمل نگاه کرد و دید چه انتخاب‌هایی وجود دارد.

الان هم بحث من شخص آقای علی لاریجانی یا هر شخصیت سیاسی دیگری نیست. کارگزاران سازندگی هم هر زمان که بخواهند کنشگری سیاسی داشته ‌باشند به شرایط و امکانات موجود توجه خواهند کرد. رویکرد ما این است که کشور به دست تندروهای چپ و راست نیفتد و از افراط و تفریط در امان باشد. عقل حکم می‌کند که به سرنوشت مردم و کشور و تامین منافع ملی توجه کنیم. پرهیز از افراط و تفریط و تاکید بر تعقل و اعتدال.

اتفاقا یکی از اساسی‌ترین انتقاداتی که درمورد حزب کارگزاران سازندگی مطرح می‌شود این است که سیاست‌ورزی مبتنی بر موقعیت دارند؛ به این معنا که کارگزاران هیچ چارچوب مشخص و شفافی ندارند؛ بلکه براساس شرایط موجود و موقعیت تصمیم‌گیری می‌کنند.

چارچوب مشخص و ثابت و همیشگی کارگزاران منافع ملی، توسعه ایران و رفاه مردم است. جریان‌هایی هم که این‌ تعابیر را به کار می‌برند و این‌گونه صحبت می‌کنند، بیشتر در پی تبلیغات سیاسی هستند اما زمان عمل که فرا می‌رسد افراد عاقل آنها که فقط در پی شعار دادن و تبلیغ سیاسی نیستند با ما هم‌نظر خواهند بود.

 حزب کارگزاران سازندگی بدون چارچوب و ساختار نیست. چارچوب ما منافع ملی است، نه صرفا شعارهایی که خوشایند برخی است. ما بر اساس مصالح کشور و با در نظر گرفتن آینده و سرنوشت کشور تحلیل می‌کنیم، نه بر اساس شعارهای پوچ و توخالی که هیچ تاثیری ندارد.

چقدر احتمال دارد در این چارچوب سیاست‌ورزی کارگزاران سازندگی از جبهه اصلاحات فاصله بگیرد و به اصولگرایان میانه‌رو تمایل یابد؟

باز هم تاکید می‌کنم که ما در صحنه سیاست آنچه را انتخاب می‌کنیم که ضرر آن کمتر و در راستای منافع ملی و مصالح مردم باشد و این یک انتخاب اصلاح‌طلبانه است. اصلاحات که در انحصار آدم‌ها و افراد خاص نیست. اگر ما دو گزینه به اصطلاح بد و بدتر داشته‌باشیم، به استناد اصلاح‌طلبی است که باید کم‌ضررتر یا به اصطلاح بد را انتخاب کنیم و هر گروه و جریانی که غیر از این فکر می‌کند، خودش از جبهه اصلاحات فاصله گرفته و در مسیر افراط و تفریط قرار گرفته است. اصلاحات که بر محور حرف‌ها و شعارهای تند و تیز نیست. اصلاحات هم در چارچوب نظام بر منافع ملی و مصالح مردم تاکید دارد. حداقل ما در کارگزاران فکر می‌کنیم که اصلاحات این است و باید در این زمین حرکت کنیم و خارج از این هرچه باشد اصلاحات نیست.

 به نظر شما گفتمانی که کارگزاران به آن قائل است باعث تنش در جریان اصلاحات یا فاصله گرفتن کارگزاران از جبهه اصلاحات نمی‌شود؟

خیر؛ ما از جبهه اصلاحات فاصله نمی‌گیریم؛ بلکه به شرایط موجود نگاه کرده و تصمیم‌ می‌گیریم که آیا ائتلاف می‌کنیم یا ائتلاف نمی‌کنیم. این‌گونه اسیر عنوان‌های توخالی و پوچ شدن مارا به بیراهه می‌برد. نتیجه این‌گونه عمل مبتنی بر شعار حذف آقای علی مطهری از هیات رییسه مجلس بود. آیا حضور او در هیات رییسه برای منافع ملی و برای اصلاحات اهمیت بیشتری داشت یا شعارهای اینچنینی که باید هویت اصلاح‌طلبانه خود را حفظ کنیم؟ کسانی که بر اساس این هیجانات و القائات و شعارها تصمیم می‌گیرند نه تنها به بهبود اصلاحات کمک نمی‌کنند بلکه به شکست و عقبگرد این جریان کمک می‌کنند.

فارغ از این فکر می‌کنید چرا اظهارنظرهای کارگزارانی‌ها در این زمینه همواره با واکنش‌های بسیاری مواجه می‌شود؟

همیشه کسانی که اظهارات و نظرات تاثیرگذاری دارند، درحالی که طرف مقابل‌شان منطق و استدلال ندارد، مورد تهاجم قرار می‌گیرند. من فکر می‌کنم چون کارگزاران حزب و مجموعه‌ای بی‌خاصیت نیست که هر چه بگوید و هر چه بکند اثری نداشته‌باشد؛ عمل و عکس‌العمل‌های آن نیز تاثیرگذار است.

به‌جز بحث تغییر تاکتیک و نزدیکی به جریان اصولگرا انتقاداتی نیز در مورد اظهارات اعضای این حزب وجود دارد مبنی بر اینکه موضع‌گیری‌های اعضا مصرف انتخاباتی داشته و برای جلب‌توجه نهادهای رسمی از جمله شورای نگهبان است. پاسخ شما به این انتقاد چیست؟

ما هم همچون برخی دیگر از گروه‌های اصلاح‌طلب به شورای نگهبان یا افراد عضو آن هزار ایراد و اشکال داریم و همه اعمال‌شان را تایید نمی‌کنیم اما به هر حال نمی‌توان نادیده گرفت که شورای نگهبان واقعیتی در کشور و عرصه سیاست‌ورزی ما است و اگر کسی بخواهد در چارچوب موجود حضور داشته و فعالیت کند، نمی‌تواند این نهاد را نادیده بگیرد. از سویی رایزنی و نقد صحیح و گفت‌وگو با شورای نگهبان نیز از راه‌های مختلف از مصاحبه گرفته تا رایزنی مستقیم یا کار رسانه‌ای و جوسازی اجتماعی و ... هم می‌تواند تاثیرگذار باشد.

شما بر رایزنی با شورای نگهبان اشاره کردید، اساسا ایده کارگزاران برای انتخابات با ایده حضور مشروط در انتخابات قرابتی دارد؟

حضور مشروط هیچ معنایی ندارد. بالاخره بعد از 40 سال باید همه کسانی که ادعای سیاست‌ورزی دارند، تکلیف خود را مشخص کرده و بگویند در مهم‌ترین صحنه سیاست کشور که انتخابات باشد، هستند یا نیستند؟ اینکه بخواهیم پیش از هر انتخاباتی تصمیم بگیریم که حضور داشته‌باشیم یا نداشته‌باشیم، سرگردانی دایمی است.

به هر حال تحریم انتخاباتی نیز یک کنش سیاسی محسوب می‌شود.

اگر گروهی یا کسی فکر می‌کند تحریم انتخابات در صحنه سیاسی ایران ممکن و تاثیرگذار است، خب انجام دهد. به هر حال اکثریت مردم با وجود جمیع مشکلات و نارضایتی‌هایی که وجود دارد، می‌خواهند نماینده‌ای در مجلس داشته ‌باشند که حرف‌شان را بزند.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.