اعترافات قاتل ۱۶ ساله درباره قتل یک کارتنخواب
۱۱ و ۱۰ دقیقه یکشنبه بیست و سوم تیر امسال بازپرس ساسان غلامی، کشیک قتل دادسرای جنایی تهران از طریق کلانتری مسعودیه از قتل مرد ۴۰ سالهای در بیمارستان بعثت باخبرشد. تحقیقات اولیه پلیسی نشان داد دو ضربه چاقو به کتفش خورده که باعث مرگ وی شده و چند نفراز اهالی ساکن محله مسعودیه او را به بیمارستان منتقلکردهاند.
همچنین معلوم شد پسر ۱۶ سالهای به نام حسن ساعت ۲۳ شنبه شب با مقتول دعوا و او را با چاقو مجروح کرده است. ماموران زمانی که برای دستگیری حسن به خانهاش رفتند او از راه پشتبام فرارکرد. مقتول کارتن خواب، معتاد به شیشه و قاچاقچی نیز بوده است.
در ادامه مادر متهم بازداشت شد و به افسر تحقیق گفت: زمانی که فهمیدم در آن دعوا پسرم دست به جنایت زده، ترسیدم دستگیرشود، او را فراری دادم. این در حالی بود که ساعت ۱۴ همان روز متهم همراه برادرش به کلانتری مسعودیه رفت وتسلیم شد. متهم به قتل و مادرش روز دوشنبه به شعبه سوم بازپرسی دادسرای جنایی تهران منتقل شدند. زن ۴۳ ساله گفتههای قبلیاش را تکرارکردو حسن متهم ۱۶ ساله نیز گفت: مقتول معتاد شیشهای، قاچاقچی و کارتنخواب بود. آن روز مشروب و قرص خورده بودم.
با مقتول دعوایم شد تا در محله مان مواد نفروشد. او به رویم چاقو کشید و من هم چاقویی برای دفاع از خودم داشتم. دو ضربه به کتفش زدم. فکر نمیکردم بمیرد.
برای متهم نوجوان به اتهام مباشرت در قتل عمدی وبرای مادرش به اتهام اختفای ادله جرمقرار قانونی صادر شد.
فکر میکردم زنده است
حسن پس از تحقیقات در دادسرا در گفتوگو با جامجم به تشریح جزئیات درگیری مرگبار پرداخت که در ادامه میخوانید.
با مقتول آشنا بودی؟
یکبار که برای خرید سیگار به دکه محله رفتم مقتول را دیدم .پول کرایه اتوبوس تا رفتن به خاوران را نداشت و هزار تومان از من گرفت. چند بار هم به او سیگار دادم.
مواد مصرف میکنی؟
بهخاطر اعصابم قرص ترامادول و خواب میخورم. از کودکی ناراحتی اعصاب دارم و دارومصرف میکنم از دو سال پیش حالم بدتر شده است. اگر قرصها را نمیخوردم اعصابم بههم میریخت و خواهرم میترسید نزدیکم شود. با همه دعوا میکردم. بیمار دو قطبیام.
با خانوادهات اختلاف داشتی؟
من فرزند طلاق هستم و با مادر و ناپدریام زندگی میکنم. ناپدریام مرد خوبی است و با او مشکلی ندارم.
از شب جنایت بگو.
اطراف خانهمان افراد معتادو خلافکار هستند و برای همین برای محافظت از خودم چاقو حمل میکردم.شب حادثه از خانه بیرون رفتم تا برای برای مادرم شارژ تلفن بخرم. آن شب چهار تا قرص ترامادول و خواب خورده و مشروب مصرف کرده بودم و حالم خوب نبود. سمت خانه میرفتم که دیدم مقتول به زن و مردی که سوار خودرویی هستند، شیشه میفروشد .با او دعواکردم و گفتم نباید اینجا مواد بفروشد، خواستم به پلیس زنگ بزنم که دو خریدار شیشه پول قاچاقچی راندادندو فرارکردند. او سر همین موضوع با من دعوایش شد. لباسم را پاره کرد. سمتم چاقو کشید من هم چاقویم را بیرون آوردم و دوضربه به کتف او زدم که زخمی شد. هشت قدمی حرکت کرد، پایش به جدول آهنیگیر کرد و زمین خورد و فرارکردم.
دوباره به محل جنایت بازگشتی؟
تا ساعت ۷ و ۳۰ دقیقه صبح روی نیمکت دراز کشیدم و خوابم نبرد. فقط موسیقی غمگین چند خواننده رپ را گوش دادم و گریه کردم که چرا یک مرد بزرگتر از خودم را زخمی کردم. بعد به خانه آمدم که ماموران سر رسیدند و دوباره فرار کردم. سراغ برادرم رفتم و با نصیحتهای او، خودم را تسلیم کردم. فکر میکردم مرد کارتنخواب زنده است و با پرداخت دیه آزاد میشوم.
سابقه داری؟
یکبار به خاطر شکستن شیشههای نوشابه مغازهداری در شب چهارشنبه سوری، هفت روز کانون بودم.
منبع: روزنامه جام جم
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر