یاسر هاشمی: اطلاعات مستند «هاشمی زنده است» دروغ بود
اخیرا مستندی با نام «هاشمی زنده است» در دانشگاه تهران به نمایش درآمد که خانواده آیتا... هاشمیرفسنجانی هم در این مراسم دعوت شدند اما هیچ کدام از اعضا در این مراسم شرکت نکردند. این موضوع با بحثهای بسیار زیادی همراه شد. یاسر هاشمی پسر کوچک آیتا... درباره این مستند میگوید: «ساخت این مستند از سوی ارگانهای خاص به صورت سفارشی ساخته شده بود که بیشتر در جهت تخریب آیتا... هاشمی بود، چرا که گفته شده این مستند جنبه انتقاد دارد اما چنین موضوعی را مشاهده نکردیم چرا که جنبه انتقادی نداشت. متاسفانه صحنهها، تصاویر و اطلاعات دروغ در این فیلم بسیار زیاد بود که حتی پس از مدتی مشخص شد که این فیلم از وزارت ارشاد مجوز نگرفته است. از خانواده یعنی ما، دعوت کرده بودند که در مراسم پخش این مستند شرکت کنیم اما هنگامی که از محتوای این مستند باخبر شدیم در این مراسم حضور پیدا نکردیم و با پخش آن هم به مخالفت پرداختیم.»
روزنامه «آرمان» همچنین درباره شرایط روز سیاسی و اجتماعی کشور و همچنین تغییرات در دانشگاه آزاد اسلامی پس از رحلت آیتا... با یاسر هاشمی پسر کوچک آیتا... هاشمیرفسنجانی گفتوگویی داشته که میخوانید.
با توجه به وضعیت معیشت و اقتصادی مردم، دولت و احزاب برای دلگرمی مردم چه اقدامی باید انجام دهند؟
باید منظور شما از دلگرمی مردم مشخص شود که نسبت به چه چیزی است؟ نسبت به نظام، نسبت به دولت، نسبت به احزاب یا نسبت به زندگی خودشان؟ اگر منظور، نظام و کلیت ایران است که مردم، کشورشان را دوست دارند و در هر حالی دلگرم هستند، حتی اگر به بخشها و کارهایی انتقاد داشته باشند و همیشه امیدوارند که امور سر و سامان بگیرد. نظام هم به دلگرمی مردم نیاز دارد، چون دوام و بقای آن در گروی امید و دلگرمی مردم است. اصلا وابستگی مردم و نظام به همدیگر، حکایت آن مصراع غزلی ناب از حافظ است که میگوید: «ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود.» اگر منظور دولت موجود و شخص رئیس دولت است که متاسفانه باید گفت با توجه به دوره دوم دولت، انگار دولتیها احساس میکنند دیگر نیازی به رای مردم ندارند و همین مساله باعث شده که مردم به تغییر بعضی از رویکردهای دولت در جهت اصلاح امور دلگرمی ندارند و گرنه ابتداییترین اصول سیاسی حکم میکند که دولت باید به نگرانیها و دغدغههای مردم توجه کند. تقویت دلگرمی مردم هم کار سختی نیست. مردم ایران جزو قانعترین مردم دنیا هستند. همین که باور کنند دولت به خواستههای آنها توجه میکند، با دلگرمی صبوری پیشه میکنند. شاید خروج اقتصاد کشور از رکود تورمی در شرایط موجود که تحریمها تشدید شده، کمی سخت باشد، ولی دولت و شخص رئیسجمهور باید توجه داشته باشند که وظیفه ذاتی و قانونیشان به عنوان قوه مجریه و مسئول اجرایی کشور دلگرم کردن مردم به زندگی فردی و اجتماعی است که شرطش رونق اقتصادی است. یاد دارم که آیتا... هاشمی رفسنجانی سال ۹۳ در دیدار جمعی از تولیدکنندگان و صادرکنندگان، با تاکید بر ضرورت امیدوار کردن مردم به زندگی خوب و رونق اقتصادی کشور گفته بود: «تورم به رکود دامن میزند و رکود عامل تورم میشود و محصول آنها فلاکت است و خروج از رکود تورمی باید در اولویت کارها باشد.» اما احزاب و گروهها باید توجه داشته باشند که پایان دولتها پایان دوره کاری آنها نیست. حتی اگر وابسته سیاسی و فکری به دولت فعلی هم باشند، برای ترویج افکار خویش، نیاز به حمایتهای مردمی دارند. کاری که احزاب در این شرایط میتوانند برای دلگرمی مردم انجام دهند، همراهی با آنان است. البته اگر احزاب دولت ساخته باشند که هیچ، چون هم قدرتی که دارند و هم ارگان حزبی آنان در گروی حمایت بیچون و چرا از دولت است، اما اگر برای قدرت خویش استقلال سیاسی و شأنیت حزبی قائل باشند، نباید چشم و گوش بسته از دولت حمایت کنند؛ باید به مردم این اطمینان و دلگرمی را بدهند که مدافع حق و حقوق سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آنان هستند. اینکه چگونه و با چه اقداماتی به مردم دلگرمی بدهند، بستگی به جایگاه هر یک از احزاب در جامعه و به ویژه در دولت دارد. شاید حزبی باشد که در دولت هیچ مقام تصمیمگیری و اجرایی ندارد که در آن صورت باید واقعیتهای جامعه را بگوید و در مقام توجیه رفتار و برخی از برنامهها و انتصابات دولت نباشد که مردم به خاطر انفجار عصر اطلاعات همه چیز را میدانند و نمیتوان به آسانی حرف خود را به کرسی نشاند.
اصلاحطلبان، حامیان آقای روحانی در انتخابات ۹۲ و ۹۶ بودند. باتوجه به عملکرد دولت طی یک سال و نیم گذشته، جامعه نسبت به اصلاحطلبان دلسرد شدند. نگاه شما به انتخاب آینده و حضور مردم در این انتخابات چگونه است؟
عملکرد هر دولت، هر مسئول و هر سازمانی که با رای عمومی بر مسند اموری مینشیند و یا شکل میگیرد، بدون شک هر انتخاباتی را که پس از آن برگزار میشود، تحت تاثیر قرار میدهد. بارزترین مصداقی که میتوان آورد، انتخابات اولین دوره شورای شهر تهران بود. اتفاقا اکثریت قریب به اتفاق منتخبان آن دوره در تهران، اصلاحطلبان بودند و حتی با دولت وقت (دولت اول اصلاحات) کاملا همسو بودند. اما عملکرد ضعیف که چه عرض کنم، اختلافات داخلی و رفتار و گفتار عجیب و غریب اعضا، چنان مردم را دلسرد کرده بود که در انتخابات بعدی اصلا به پای صندوقها نیامدند و این باعث شد که رقبای سیاسی آنها، با کمترین رای ۱۰۰ درصد کرسیهای شورا را بگیرند. نکته عجیب و غریب نتایج آرا این بود که نفر اول دوره دوم، یعنی مهندس مهدی چمران ۱۹۲ هزار رای آورد، در حالی که در دوره اول آخرین منتخب، یعنی نفر پانزدهم ۱۹۲ هزار و نفر اول که حجتالاسلام عبدا... نوری بود، ۶۰۰ هزار رای داشت. در دور اول یک میلیون و ۵۰۰ هزار نفر از شهروندان تهرانی شرکت کرده بودند و در دوره دوم، ۵۶۰ هزار نفر شرکت کردند. یعنی ریزش آرا بین انتخابات دوره اول و دوره دوم شورای شهر تهران بیش از ۷۰ درصد بود. مطمئن باشیم که انتخابات و برگ برگ آرای مردم یا مهر تایید عملکرد مثبت منتخبانشان و یا فریاد سکوت اعتراضشان از عملکرد منفی است. مردم ایران ذاتا به اصول اعتقادی خویش گرایش دارند و طالب اصلاح امور زندگی فردی و اجتماعی خویش هستند، اما به معنای اصطلاح سیاسی، نه اصلاحطلب و نه اصولگرا هستند، مردم روح اعتدالی دارند و براساس آن عملکردها را میسنجند. شاید مثل مسئولان از موانع پیشرفت کشور خبر نداشته باشند؛ اما همه چیز را درک میکنند. از نجابتشان است که اعتراض آشکار نمیکنند، ولی انتقاداتشان را به زبان طنز در محاورات عامیانه مطرح میکنند و امروزه به خاطر گسترش فضای مجازی بسیار آسانتر حرف دل خویش را به گوش مسئولان میرسانند. مثل همین کاری که طی چند روز گذشته به خاطر انتصابات منسوبین به مسئولان انجام دادند. اگر دلسوزان واقعی کشور و نه مدعیان که البته فریادشان از همه بلندتر است، به فکر جلب رضایت واقعی مردم نباشند و خشنودی مردم را در بطن جامعه نهادینه نکنند، کشور ضرر میکند. اصلاحطلبان هم باید توجه داشته باشند که مردم به قول معروف عاشق چشم و ابرویشان نیستند که مثلا خیلی خوب حرف میزنند، خیلی خوب تحلیل میکنند و یا طرفدار اقشار خاص چون معلمان و کارگران هستند. امروز دیگر مردم میگویند: «دو صد گفته چون نیم کردار نیست.» انتخابات آینده و میزان حضور مردم و اقبال آنها به اصلاحطلبان و اعتدالیون کاملا به عملکرد دولت در مدت باقی مانده دارد. هرچند مسئولان بیایند آمار ارائه کنند و حرفهای علمی بزنند اما مردم شاهد مشکلات اقتصادی مثل تورم، رکود، بیکاری و احتکار هستند. عاقل سیاسی اولا برای کشورش و ثانیا برای بقای جناح خویش باید به مردم توجه کند.
پس از رحلت آیتا... هاشمی، تغییرات زیادی در دانشگاه آزاد پیش آمد تا آنجا که اکثر روسا، کارمندان و حتی خبرنگاران وابسته به دانشگاه آزاد اخراج شدند. این تغییرات را در چه راستایی میبینید؟
درباره اینکه این تغییرات در چه راستایی انجام میشود باید بگویم که کاملا روشن و به قول معروف اظهر من الشمس است. تغییرات در دانشگاه آزاد در راستای تسخیر کامل این دانشگاه است که کارش را در حسینیه، مسجد و مدرسه چند شهر بزرگ شروع کرد و امروز در بیش از ۴۵۰ شهر و بخش فضای آموزشی انجام میدهد که در خیلی از شهرها از لحاظ استحکام و بنا، ساختمانهای منحصر به فردی هستند؛ اما نمیدانند که تمام این توسعهها به خاطر تسخیر دل دانشجویان و استادان و مسئولان مربوطه بود که راز آن اخلاق عملی اسلامی و اعتدال رفتاری و گفتاری، آزادی بیان و اندیشه، میدان دادن به تمام سلایق فکری و علمی است. هیچ وقت تسخیر چند ساختمان و تصاحب چند صندلی، فرمان روایی دل را به همراه ندارد که به قول قیصر امینپور: «دست عشق از دامن دل دورباد/ میتوان آیا به دل دستور داد؟» «میتوان آیا به دریا حکم کرد/ که دلت را یادی از ساحل مباد؟» آنچه که باعث نگرانی ماست، صرفا تغییرات شتابزده کنونی نیست که اگر اینها انجام نمیدادند، به تدریج با توجه به شرایط سنی استادان، کارمندان و حتی خبرنگاران انجام میشد. نگرانی عمده به خاطر توقف حرکت توسعه کمّی و کیفی دانشگاه است. شما مسائل ثبت نام رشتههای پزشکی امسال را ببینید. اگرچه مردم، دانشجویان و خانوادههای درگیر این مسائل، به خوبی میدانند که اما غبار این گونه کارها بر دانشگاه آزاد مینشیند و بیش از ۷ میلیون فارغ التحصیل و دانشجوی بزرگترین دانشگاه غیر حضوری دنیا را نسبت به آینده این دانشگاه نگران میکند.
با توجه به رویکردی که مسئولان فعلی دانشگاه آزاد در پیش گرفتهاند، آینده آن را چگونه تصور میکنید؟
آینده دانشگاه، قبلا هم گفتم و باز هم با اطمینان بیشتر میگویم که رونق علمی و نشاط دانشجویی و سرزندگی کارمندان و امید استادان، خیلی طول نمیکشد که برگردد. اگر فرهنگ اصیل ایرانی، آن هم از نوع دانشگاهی با دستور و بخشنامه و اخراج رنگ باختنی بود که پیش از این بسیار بیش از این اتفاقات ناخوشایند افتاد. حرکت دانشگاه آزاد اسلامی به سوی رشد و تعالی دقیقا به حرکت کوهنوردان به سوی قله میماند و شاید در ایستگاهی به بهانه تنفس و با تغییرات گسترده، جلوی حرکت کاروان علم و دانش را گرفتهاند، اما مطمئن باشد عشق به فتح علم و دانش در ذات فرهنگ ایرانیان است. حتما حدیث «لو کان العلم معلقا بالثریا لتناوله رجال من ابناء الفارس» را شنیدید که پیامبر بزرگوار اسلام میفرمایند: «اگر علم در ثریا باشد، مردانی از سرزمین پارس به آن دست پیدا خواهند کرد». علم هم ممکن نیست، مگر با گسترش کمی و کیفی مراکز علمی و دانشگاه آزاد اسلامی هم یکی از بزرگترین مراکز علمی و دانشگاهی کشور است. اینکه بعید نیست عملکرد مسئولان فعلی، دانشگاه را به محاق ببرد و جای نگرانی دارد، اما نباید ناامید بود. دانشگاه آزاد در سالهای پس از تاسیس به حدی از بالندگی رسیده بود که میتوانستیم و هنوز هم میتوانیم با تفسیر و تاویل، آیه ۲۶ سوره مبارکه ابراهیم را مصداق آن بدانیم که «أَلَمْتر کَیْفَ ضَرَبَ ا... مَثَلا کَلِمَة طَیِّبَة کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ.»، یعنی: «آیا ندیدی که چگونه خدا کلمه پاکیزه را به درخت پاک و زیبایی مثل زده که اصل ساقه آن برقرار باشد و شاخه آن به آسمان رسیده باشد؟ من اگرچه به خاطر شرایط امروز دانشگاه و نگرانیهای دانشجویان، کارمندان، خبرنگاران مرتبط، استادان و خانوادهها ناراحت هستم، اما نسبت به آینده آن اصلا نگران نیستم، چرا که به حقانیت دانشگاه و نیت خالص مؤسسان اولیه اعتقاد دارم و بارها در منابع اعتقادی ما آمده که اگر کار برای خدا باشد، خدا خود حافظ آن خواهد بود.
اخیرا مستندی با نام «هاشمی زنده است» در دانشکده فنی دانشگاه تهران به نمایش گذاشته شد، اما خانواده آیتا... در این مراسم حضور پیدا نکرده و با پخش این مستند مخالفت کردند. دلیل اصلی مخالفت با پخش این مستند از سوی شما و دیگر اعضای خانواده چه بود؟
به نظر میآید که ساخت این مستند از سوی ارگانهای خاص به صورت سفارشی ساخته شده بود که بیشتر در جهت تخریب آیتا... هاشمی بود چرا که گفته شده این مستند جنبه انتقاد دارد اما چنین موضوعی را مشاهده نکردیم چرا که جنبه انتقادی نداشت. متاسفانه صحنهها، تصاویر و اطلاعات دروغ در این فیلم بسیار زیاد بود که حتی پس از مدتی مشخص شد که این فیلم از وزارت ارشاد مجوز نگرفته است. از خانواده یعنی ما دعوت کرده بودند که در مراسم پخش این مستند شرکت کنیم اما هنگامی که از محتوای این مستند باخبر شدیم در این مراسم حضور پیدا نکردیم و با پخش آن هم به مخالفت پرداختیم.
اخیرا بحثها بر سر «قانون منع به کارگیری بازنشستگان» بسیار بالا رفته چرا بسیاری برای اینکه خود را از این قانون مستثنی سازند دست به هر کاری میزنند.
این روزها مباحث مختلفی در مورد قانون جدید منع بهکارگیری بازنشستگان و نحوه اجرای آن و نیز موارد محدود استثنائات آن در رسانهها شاهد هستیم. این که به نسل جدید و متولدین دهه پنجاه، شصت و هفتاد، فرصت حضور در مناصب مدیریتی و تاثیرگذار داده شود، یک انتظار عمومی و مطالبه درست جامعه است؛ اما باید درباره این موضوع دو ملاحظه مهم درنظر گرفته شود. شاهد هستیم کسانی که مجاز به ماندن در مسئولیتهای مدیریتی نیستند، به پستهای دیگر نظیر شرکتها منتقل میشوند که این جابهجایی هم دور زدن قانون است و هم نشان میدهد بعضیها در برابر قانون مساویترند! اگر قرار است چرخش نسلی و جانشینی افراد رخ دهد، این گونه موارد باعث نقض غرض میشود. همچنین باید گفت که فرد باتجربه و متخصصی به خاطر قانون بازنشسته شود و برود و با اعمال نفوذ و استفاده از ژن خوب فردی را به جای او بنشانند وضعیت را بدتر میکند، چه خوب است که برای جایگزینی هر مدیر بازنشسته، فراخوان گذاشته شود و بعد به صورت شفاف اعلام شود چه فردی با چه تحصیلات، تخصص و تجربهای جایگزین بازنشسته شده است تا مردم نتایج قانون خوب را لمس کنند. به جهت کاهش مشکلات در کشور نیاز به قانون خوب، اجرای درست و مدبرانه قانون داریم.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر