علیرضا فغانی؛ او حالا یکی از سلبریتی های فوتبال ایران است. اولین داور وسط ایرانی که داور مسابقه رده بندی جام جهانی بوده است. علیرضا که در خانه بهروز صدایش می کنند و می گوید این اسمی است که مادرش دوست دارد صدایش کنند ، در روسیه افتخار فوتبال ایران بود. او با صلابت سوت زد. حتی یکبار ناچار به استفاده از ویدئوچک نشد. 

داریم درباره داوری حرف می زنیم که بعد از اتفاقات و مدیریت ناصحیح ورزشگاه یادگار امام تبریز ، داشتند از داوری محوش می کردند. آنجا دنبال یک قربانی می گشتند و چه کسی بهتر از داور بازی. 

او اما ایستاد ، جنگید و حالا به حقش رسید. درست مثل حاشیه هایی که برای جام جهانی داشتند پیش پایش می انداختند. او اما عادت دارد به صریح بودن. به خودش بودن و به نترسیدن. خود واقعی اش است و می گوید وقتی خواهرزنم را در فرودگاه دیدم و دست دادم ، چرا باید چیز دیگری بگویم یا مثلا ماجراهای مسکو. من همینم ، بدون دروغ.

با او درباره سرنوشت دستمزدهای دلاری اش حرف زدیم. ۶۰ هزار دلاری که اگر قرار باشد به فدراسیون داده شود ، باید به دلار ۴۲۰۰ تومانی به او پرداخت شود و بعد رسیدیم به ماجرای شرکتش در انتخابات شورای شهر و خواندن عباس قادری در یکی از میتینگ هایش.

این گفت و گو در دفتر کار علیرضا در ورزشگاه شهید مدرس شهر ری گرفته شده . جایی که او مسئول ورزش شهرداری منطقه بیست است.

 

*می گویند شما با ستاره ها بیشتر کل کل می کنید که بیشتر دیده شوید.

این یک برداشت است اما من یک چارچوب کاری دارم، کسی همسو با آن نباشد برخورد می کنم.

*مثلا اینقدری که دایره وسط زمین را می گویی هر کس واردش شود اخراج می شود؟

نه اینطور نیست. شاید فوتبالی اگر باشد خطاها بیشتر کوتاه می آیم اما از اعتراض و درگیری در بازی نمی گذرم.

*برگردی دوباره به آن شرایط آندو را اخراج می کنی؟

بله.

*از تصمیمی که گرفتی ناراضی نیستی؟

من در لحظه تصمیم می گیرم. اگر الان به گذشته بتوانم برگردم شاید اصلا داور نشوم.

*خیلی از مربی ها می گویند فغانی برایمان چالش درست می کند. می گویند علیرضا چون خودش فوتبالیست بوده، حسش این است که حتی کریس رونالدو را هم بزرگ نمی داند و می گوید خودم اگر فوتبالیست شده بودم...

همین حرف هاست که شما همیشه به من می گویید را همه می گویند اما من اغلب اوقات کاری که فکر می کنم درست است را انجام می دهم. اگر بخواهم به حرف ها گوش بدهم شاید این موفقیتی را که الان کسب کردم را کسب نمی کردم.

*اینکه فوتبالیست بودی چقدر در برخوردت با فوتبالیست ها به خصوص ستاره ها تاثیر دارد؟

اینکه فوتبالیست بودم امتیاز خیلی خوبی برایم داشته و آن هم اینکه از نظر بدنی خوشبختانه پشتوانه خوبی داشتم و نیاز تمرین آنچنانی ندارم و همان تمرینی که با بچه ها می کنیم برای اینکه در پیک آمادگی باشم برایم کافی است و در استارت ها خوب تقویت شده ام و الان زیاد مشکلی ندارم. در شناخت خطاها شاید یک مقدار بهتر از دوستانی که فوتبال بازی نکردند بتوانم تصمیم بگیرم اگر در جای مناسب قرار بگیرم.

*حسین عسکری می گوید بخشی از چالش داوری های این روزهای ما این است که داورها فوتبال بازی نکردند و نمی دانند فوتبالیست چه کلاهی سرشان می گذارد. درباره تو زمانی که هنوز به جام جهانی ۲۰۱۴ نرفته بودی دو سه کارشناس داوری می گفتند غیر از فاکتور سنت که زودتر از داورهای دیگر الیت شدی، می گفتند یک امتیاز دیگری که داری این است که فوتبالیست هستی و می فهمی چه کلاهی می خواهند سرت بگذارند.

فوتبال رو به پیشرفت است، الان سرعت حرف اول را می زند و دیگر نیازی به دویدن های زیاد نیست و توپ را به حرکت درمی آورند. فوتبال های قدیمی را که می بینی یک حس و حال آرامش و ریلکس بودن دارد در صورتی که فوتبال الان هیجان و لذت بیشتری دارد ولی در کل مهمترین امتیاز من بحث آمادگی جسمانی است و بحث دیگر خواسته های فیفا که می گوید شما در زمان مناسب در جای مناسب باشی و این هم می طلبد که آماده باشی.

*آماری از دویدن خودت داده بودی که دو سه کیلومتر بالاتر از نرم دویدن بازیکن ها بود.

فوتبالیست ها بین 9 تا 11 کیلومتر می دوند ولی داورها اغلب بین 11 تا 13 کیلومتر می دوند ولی من در همین جام جهانی دو بازی داشتم که نزدیک به 11 کیلومتر دویده بودم و این به خاطر جاگیری مناسب بود. الان حرف اول داوری بازی خوانی است. توصیه ای که به ما می شود این است که اجازه ندهید بازیکن ها بازی کنند شما دنبال آنها بدوید، از قبل بازی آنها را خوانده باشید. شاید آن موردی که شما می گویید داور فوتبال بازی کرده باشد اینجا خیلی به درد می خورد. کوئیپرز داور فوتبالیستی است و سنش هم 44 سال بود ولی اغلب اوقات سر صحنه بود. این به خاطر بازی خوانی او بود.

*تا کجا ادامه می دهی؟ شاید ما فکر می کردیم حالا که تا پای فینال جام جهانی رفته ای داوری را کنار بگذاری. همه داورهای نسل شما خیلی زود دل زده شدند و با دلخوری هم کنار رفتند. تو می خواهی تا کجا ادامه بدهی و سقف آرزوهایت کجاست؟

همه داورانی که می گویید از دوستان خوب من بودند ولی در یک سری مقاطع زمانی یک سری از دوستان از داوری کنار رفتند و بعد هم گفتند ما به خاطر داورهای جوان کنار رفتیم که این واقعیت امر نبود. خودشان هم می دانستند یک عده هم که در فوتبال بودند می دانستند. هر داوری سه بار شانس دارد تست بدنی بدهد ولی اگر هر سه بار رد شد دیگر نمی تواند در آسیا یا فیفا ادامه بدهد. من می گویم اگر داوری یک بار و دو بار تست داد، بار سوم نرفت تست بدهد و از داوری کنار کشید می تواند بگوید به خاطر جوانگرایی رفتم ولی اگر سه بار رد شد زیاد جالب نیست بگوید به خاطر جوانگرایی رفتم. مصدومیت برای همه هست. سعید مظفری زاده از دوستان خوب من بود و شاید اگر مصدومیت پاشنه پایش نبود دو جام جهانی هم می توانست قضاوت کند. مصدومیتی بود که پیش آمده بود و با افتخار در جام ملت های آسیا بازی های خوبی هم قضاوت کرد ولی در کل خیلی عوامل دخیل است که شما بتوانی ادامه بدهی یا از داوری کنار بروی. من همیشه گفتم وقتی داوری نتواند خواسته های من را ارضا کند یا در داوری اشباع شده باشم، باید بروم. علی آقا کریمی حرف خوبی زده که اگر فقط با بودنم بخواهم باشم خیانت کرده ام. تا زمانی که فقط در لیست بین المللی باشم ولی بازی ای قضاوت نکنم دارم خیانت می کنم. اگر من نمی توانم بازی بالاتر بروم کنار بروم یک جوانی که شرایطش را دارد و می شود به او راه را نشان داد وارد شود.

*من مثال آندو را زدم که به آن بازی حساس برسم. گاهی دنبال یک قربانی می گردند. اگر راه داشت آن روز و در آن بازی دارت می زدند برای اینکه یک نفر قربانی شود و دوستان از آن بحران رد شوند. در حالی که می توانستند آنجا را مدیریت کنند. ممکن است تو آن روز اشتباه هم کرده باشی یا سخت گیرانه تصمیم گرفته باشی. آن روز به خودت نگفتی چه کاری است که در این شرایط داوری می کنم؟

قطعا این اتفاقات من را همیشه مصمم تر می کند. انتقادات، تحقیرها، نادیده گرفتن ها، بی عدالتی ها که در انتخاب های داورها هست در همین مراسم برترین ها که همین الان هم در جریان است...

* امتیازت برای بهترین داور لیگ شدن از همه بالاتر است؟

یک وقت هایی یک رئیس بدون هیچ مشکلی زنگ می زند می گوید به خاطر عملکرد بین المللی جایگاه شما مشخص است، از تیم شما تقدیر می شود و یک شانسی به جوانترها می دهیم و شما را لحاظ نمی کنیم. ولی مسوولین ما یک سری کارها می کنند که اصلا قابل توجیه نیست و امیدوارم هر چه زودتر این آدم ها ارضا شوند و از این داوری دست بکشند یک مقدار این داوری نفس بکشد و این حس تهرانی شهرستانی برداشته شود. این تهران ستیزی برداشته شود. فقط هم فکر... نمی خواهم زیاد به حاشیه بروم.

*فکر کنم منظورتان این است که داوری باید دست هم صنفان خودتان باشد.

بله. آنقدر داور تحصیلکرده داریم که الان در مدیریت ورزشی و مدیریت سازمان های ورزشی تحصیل می کنند، بدون حب و بغض هستند و فقط به فکر جیبشان نیستند و به داوری فکر می کنند اگر این بچه ها بیایند وضع داوری خیلی خوب می شود.

 

*فکر کنم همه حاشیه ها برایت از یک بوس کوچولو شروع شد.

دخترم بود و همیشه همین است. یک سری اتفاقات همیشه در کنترل ما هستند و یک سری نه. من کنترلی روی آدم های مریضی که اینها را انعکاس می دهند ندارم. شاید کسی که باعث و بانی بود و این اتفاقات را نشر داده بود آن لحظه گفتم اگر ببینمش دوربین را توی سرش خورد می کنم اما بعد گفتم  در شان من نیست که بخواهم درباره اش صحبت کنم.

*به هر حال خبرنگارها همه جای دنیا دنبال این طور پاپاراتزی ها هستند.

یک سری مسائل به معرفت آدم ها برمی گردد و یک سری می خواهند آدم را به چالش بکشانند ولی من آدمی نیستم که نقش بازی کنم.

*تو گفتی من همینم و آن لحظه احساس می کنم اگر با کاری باعث می شوم به فرهنگ ایرانی توهین شود، ترجیح می دهم آن کار را انجام بدهم و پای تبعاتش بایستم.

من اینطور نیستم که بببینم در یک اتاق هستم یک طور خوش و بش کنم، بیرون ببینم دوربین هست طور دیگری برخورد کنم. آن لحظه شاید راست گفتن برای آدم گران تمام شود ولی اکثر اوقات همیشه ترجیح می دهم راست بگویم.

*کلا همیشه راحتی مثلا وقتی گفتند در فرودگاه لحظه رسیدن به همسرت جالب بود گفتی خواهر همسرم بود. در صورتی که می توانستی چیزی نگویی. همسرت گفته بود تاکید کنی؟

اتفاقا خانمم گفت چرا راستش را می گویی اگر قرار است این فشارها به وجود بیاید ولی من گفتم من نمی توانم دروغ بگویم و فیلم بازی کنم. حتی اگر به قیمت کنار گذاشتن من باشد.

*گفته بودی اگر فشار بیاورند می گذاری می روی؟

گفته بودم می گذارم می روم، یکی از این آدم های شکم گنده هم سو استفاده کرده بود، گفته بود خب برود؛ منظور من اصلا از ایران رفتن نبود. اصل حرفم این بود که داوری را می گذارم و می روم. یعنی دیگر داوری نمی کنم. در کشور ما جمهوری اسلامی، دموکراسی، آزادی همه چیز هست، بدتر از این خلاف کرده اند و حق و حقوقشان سر جایش بوده اینکه من گفتم می گذارم می روم منظورم داوری بوده و اینکه من به همه خواسته هایم رسیدم.

*خیلی هم ایران نیستی که بخواهی بگذاری بروی!

در این سال های نزدیک به جام جهانی هر سال هفت، هشت ماه دور بودم و خیلی هم سخت بود و همیشه هم مدیون خانمم و خانواده ام هستم. تمام بار زندگی روی دوش همسرم است. چه تربیت بچه ها، چه رسیدگی به بچه ها و امور خانه و واقعا سنگ تمام گذاشته و خدا را شکر می کنم که از خانواده ای بوده که داور بوده و من را همیشه درک می کند.

*داوری عشق است؟

اصلا عشق نیست.

*واقعا اگر شما الیت نمی شدید داوری نمی کردید؟

باید در شرایط باشید تا متوجه شوید. خیلی ها می گویند اگر این بین المللی نباشد و خارج نرود و دلار نگیرد داوری نمی کند ولی شما به لیگ ما رجوع کن ببین چند داور هستند که بین المللی هم نیستند ولی تا 45سالگی داوری می کنند. من گفتم عشق نیست ولی واقعا عشق است و نباید از این عشق سو استفاده شود. چرا باید هر سال 650هزارتومان باشد و شمای مسوول مدام در سفر باشی و کلاس و ... که اگر مسوول نبودی یکی از اینها را به تو نمی دانند. پس به خاطر لیاقت و توانایی افراد نیست فقط به خاطر پستی است که دارند و متاسفانه از این عشق سو استفاده می شود برای اینکه چند سال است دستمزد همین است، افزایش آنچنانی نداشته، هر سال فقط سر داورها را با این گرم می کنند که ما نامه دادیم و ... اینها دردی از داوری دوا نمی کند.

*پولهایتان را می دهند؟

خدا پدر آقای تاج و آقای ساکت و مسوولین را بیامرزد هر چند ماه یک بار پول لیگ برتر را تسویه می کنند، یکی دو سال یک بار هم پول لیگ های پایه تسویه می شود. لیگ های پایه پول رفت و آمدشان را هم خودشان می دهند و تهیه بلیت و هزینه اش برایشان سخت است؛ فوتسال، فوتبال ساحلی و بانوان و... هم. در کل رقم آنچنانی نیست.

*شما آسیا بروید خیلی به نفع‌تان است. روزی چقدر می گیرید؟

روزی 200 دلار. کلا یک سفر که می روی و برمی گردی 900 دلار می شود.

*بعد ترانسفر پولتان چگونه است. الان بحثی که روی بورس است این است که چقدر از جام جهانی گرفتید و باید با دلار چند هزارتومانی حساب کنیم. یا دیروز می گفتند دلار شما را به سفارت می دهند و بعد فدراسیون و بعد به دلار ۴۲۰۰ تومانی تبدیل می شود و به دست شما می رسد!

البته هنوز اینها انجام نشده ولی یک بحث  این است که بازی های آسیایی را معمولا نقدی می دهند. ولی فیفا اینطور نیست. البته که تعداد محدودی هستند کسانی که داور فیفا هستند و خوشبختانه ناظر و مدرس که در فیفا نداریم آنقدر که در گذشته خوب کار کردند. در آسیا هم زیاد بچه های ما به کار گرفته نمی شوند و سطح پایین هستند. چند ناظر داریم که در گذشته لیگ قهرمانان می رفتند، همان ها هستند. حسن کامرانی فر و محسن ترکی هم اضافه شدند. وقتی یک تورنمنتی می روی که ایرانی ها در تیم برگزاری هستند یک قوت قلب است. در جام جهانی خوشبختانه شاهین رحمانی را داشتیم. داوود رافتی در یک شهر بود. یکی دو تا در مدیا داشتیم که برای ما جالب بودند. خوشبختانه فدراسیون یک سیاست خوبی هم برای پول های خودش و هم داورها به خرج داد. از یک طریقی به سفارت در سوئیس پرداخت می شود و بعد به ایران می رسد. زمانی می گفتند فرانک است تا تبدیل شود طول می کشد ولی الان پول در بانک سامان است، مشکل این است که بانک سامان دلارهای آن فرانک ها را نمی دهد و می گوید ریالی بگیرید و مبلغی را که طلبکاری می گوید دلار ۴۲۰۰ است.

*پس این چالش را دارید.

هنوز که نه. پول آمده و در حساب است ولی نمی دانم می گویند ریالی باید بگیریم با این مبلغ که ما گفتیم همانجا باشد شاید یک اتفاقی بیفتد ولی پول های فیفا را هنوز دنبالش نیستیم. خیلی ها دنبال رقمش بودند که گفتیم برای هر کس بیش از 60هزاردلار نمی شود، تا ببینیم از آن طریق یا از طریق آسیا می دهند.

*۶۰هزاردلار را هم اگر قرار باشد با دلار ۴هزارتومانی بدهند...

آن را که اصلا قبول نمی کنیم می گوییم همان فیفا باشد بهتر است.

*اینکه در حساب است پول های قبلی است؟

بله. برای چند بازی و سمینار بود که مانده بود و دادند. نه من، یک مبلغی برای چند داور است.

*بدترین زمان ممکن رفتی برای شورای شهر کاندیدا شدی. در دوره ای که همه می گفتند دیگر به ورزشکارها و سلبریتی ها رای ندهیم تو کاندید شدی.

زیاد برایم مهم نبود ولی دوست داشتم آن حال و هوا را در آن مقطع تجربه کنم و تجربه خیلی خوبی هم برایم بود و قطعا دیگر تا آخر عمرم دور و بر سیاست و مسوولیت نمی روم.

*این بار بروی ولی رای می آوری.

نه اصلا با یک سری مسائل آشنا شدم که دیدم کار من نیست. به روحیاتم نمی خورد. حتی مسوولیت هم در روحیات من نیست. یک بار پدرم گفته بود اگر بگویند بیا مسوول کمیته داوران شو... گفتم اولا که در این مملکت اصلا به دنبال ما نمی آیند چون رای است و همه دنبال لابی و زد و بند می روند که آن هم در روحیات من نیست و اصلا از پست  و مسوولیت خوشم نمی آید و اگر یک زمانی داوری را کنار گذاشتم و خواستم ادامه بدهم، نیاز شد تدریس و نظارت می کنم.

*گفتیم دوباره کاندیدا می شوی و عباس آقا قادری را می آوری برایت بخواند.

عباس آقا قادری که ان شالله سرش سلامت باشد حداقل برای مردم یک سودی دارد و دل یک عده را شاد می کند.

*بچه محل شما هستند؟

بله. یک دوست مشترکی داشتیم که خواهش کردیم ایشان را بیاورند. به عنوان مهمان آمدند ولی آنقدر مردم از ایشان خوششان می آید و ایشان هم به مردم لطف دارند پشت تریبون رفتند و یک آهنگ هم خواندند.

*پس این اتفاق هم دیگر تکرار نمی شود.

نه. حتی یک مراسمی بود که من باید حرف یک سری از مردم را به گوش یک مسوولی می رساندم که یک نفر گفت آقای فغانی زنگ فعالیت انتخاباتی را از الان زده و من گفتم با شرایط و وضعی که سیاسیون دارند اصلا به روحیات من نمی خورد.

 

*اینجا که الان ما داریم گفت وگو می کنیم یعنی مجموعه ورزشی شهرداری منطقه ۲۰ از نظر ورزشی منطقه مهمی است و شاید به اندازه تمام استان های کشور مدال طلای المپیک و جهانی دارد. قهرمان ملی دارد. در فوتبال هم از محمدخانی و خاندان استیلی و پیوس و .... خیلی ها بچه های این محل بودند. یک مسولیت سنگین داری که از دل بچه های این منطقه استعداد شناسایی کنی. این کار چقدر برایت جذاب است و فکر می کنی چند سال دیگر که این مسوولیت را تحویل می دهی از خودت راضی باشی؟

خوب شد گفتید شهرداری. من تشکر ویژه از آقای صفوی شهردار منطقه داشته باشم، شهردار تهران و همه مسوولین. چه قبلی ها و چه اینها که الان روی کار هستند از من خیلی حمایت کردند. در این جام جهانی کلا پالس مثبت به سمت مان می آمد و رسانه هم خیلی کمک کرد و همه چیز خیلی خوب پیش رفت. از همه ممنونم که اینجا را به من پیشنهاد کردند. رسالت شهرداری در بحث ورزش محلات، خدمات دهی به بچه های جنوب شهر در تک تک این محلات است. این است که زیاد در بحث قهرمان پروری وارد نمی شود ولی ما نباید فراموش کنیم که ورزش همگانی منشا ورزش قهرمانی است اگر روی این خوب کار کنیم و هزینه کنیم می توانیم قهرمان های خوبی ارائه بدهیم.

*اگر خوب کار کنیم یک علیرضا فغانی دیگر از این محل درمی آید.

در زمینه کاری من بیست، سی جوان هستند که خوشبختانه به اینجا می آیند و در لیگ های مختلف کار می کنند.

*که البته نصفشان هم برادرهای خودت و همسرت هستند!

الان برادرخانمم برای کلاس داوری مالزی است تا در آینده جز داوران بین المللی باشد. زیاد اهل پارتی بازی و ارتباط های آنچنانی نیستم ولی تا جایی که توانستم ارتباط دادم کسانی که می توانستند پیشرفت کنند یا استعدادی در آنها دیدم را به کسانی که می توانستند به آنها کمک کنند.

*ممنون از اینکه به سوالات ما پاسخ دادید.

از همه مردم می خواهم همچنان ما را دعا کنند و اگر کمی کاستی حاشیه ای درست شد من عذرخواهی می کنم ولی چیزهایی بود که دوست داشتم انجام دادم و امیدوارم از کار اصلی ما که داوری است رضایت داشته باشند.

 

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.