کسانی که می گفتند دولت روحانی به پایان راه خود رسیده است حالا با وجه دیگری از سیاست ورزی حسن روحانی مواجه شده اند. ایده پردازان «گذار از روحانی» باورشان این بود که حسن روحانی رییس جمهور دوران مذاکره است نه دوران مقاومت. می گفتند «دال گفتمانی» او با آن شرایط خود را تطبیق داده و بر همان اساس پی ریزی شده است. آنها البته پر بیراه هم نمی گفتند. خاصه آنکه حسن روحانی از همان سال ۹۲ و دوران تبلیغات انتخاباتی، درب سیاست ورزی اش را روی پاشنه سیاست خارجی چرخانده بود. همین هم بود که هم چیز از سیاست داخلی تا اقتصاد و جامعه به توافق هسته ای گره خورد. 

ترامپ که آمد اما همه میراث اوباما را بر باد داد. دیوار میان ایران و آمریکا به بلندای سابق بازگشت و حالا این سوی دنیا یک رییس جمهور مانده بود و پروژه ای در حال شکست. هم روحانی باید تصمیم می گرفت و هم ناگزیر دیگران. «عبور»، نخستین و ساده ترین راه بود. روحانی همه چیز را دید و آنگاه تصمیم مهمی گرفت.

راز استعفا

اصلا این طور نیست که ماجرای درخواست استعفای روحانی با مصاحبه حسین موسویان آغاز شده باشد . یک جستجوی ساده در آرشیو خبرها نشان می دهد که اولین بار برخی منتقدان تند و تیز بوده اند که خواستار پایان دولت دوم روحانی شدند. صریح وجه این ابراز نظر و خواسته هم ساعات نخستین ناآرامی های دی ماه ۹۶ بود . آنجا که هنوز ماجرا چندان سراسری نشده بود و کار از دست مخالفان روحانی در نرفته بود.

جدا از آنچه بدنه و افراد حامی این طیف فکری در خیابان ها در قالب شعار مطرح می کرد ، شخصیت های اصلی این طیف نیز بعضا در مصاحبه هایی حرف هایی شبیه به آن ها می زدند.

این البته همه ماجرا نیست . زمان که گذشت ناگهان ورق هم برگشت . حالا نوبت برخی اصلاح طلبان بود که درخواست استعفای روحانی را مطرح کنند . جلوتر از همه این حسین موسویان بود که خواستار پایان دولت روحانی شد . او که از در دهه ۸۰ از نزدیکترین افراد به حسن روحانی بود منظور خود را درباره بحث استعفای رئیس‌جمهور را این‌گونه تشریح می‌کند: «اگر قرار است در سه سال آینده چنین وضعیتی داشته باشیم، بهتر است که آقای روحانی فداکاری کرده و برای حفظ کشور، انتخابات زودرس برگزار کند؛ این گزینه نامطلوب و بقول طلبه ها از باب "اکل میت" است.»

صورت مساله احتمال پایان زود هنگام دولت روحانی را البته قبل تر از موسویان ، سعید حجاریان هم مطرح کرده بود. پایه و اساس حرف او در این جملات خلاصه می شد: «در صورتی که وضعیت گفته شده تشدید شود، راست‌ها چهار سناریو پیش روی دولت روحانی قرار خواهند داد. اولین آنها پیشنهاد استعفاست؛ یعنی روحانی را به استعفا دلالت کنند.»

همراستا با موسویان ،عبدالعلی‌زاده وزیر مسکن و شهرسازی دولت اصلاحات هم با بیان اینکه حسن روحانی اصلاح‌طلب نیست اما اصلاح‌طلبان از دولت او حمایت کردند، گفته بود: بهتر است دولت روحانی استعفا دهد. وقتی دولت کاری برای مردم نمی‌کند، بهتر است رها کند و برود. مسئولیت‌ها تا وقتی ارزش دارد که انسان بتواند خدمت کند و اگر نمی‌تواند خدمت کند باید کنار برود.وزیر مسکن دولت اصلاحات در پاسخ به این پرسش که آیا دولت خودش باید استعفا دهد یا اینکه مجلس به این مسئله ورود کند، گفته بود: وقتی خودشان کنار نمی‌روند مجلس باید ورود کند و وظیفه مجلس همین است. این دولت هیچ‌گاه اصلاح‌طلب نبوده و اصلاح‌طلبان تنها از آن حمایت کردند و آقای روحانی هم هیچ‌گاه نگفته اصلاح‌طلب است.

تا اینجای کار معلوم شد که ته دل برخی چهره های اصلاح طلبان و اصولگرایان درخواست براستعفای دولت روحانی است؛ خواسته ای که البته مورد تایید دو جناح نیست.کسانی که این خواسته را دارند تا کنون با دو واکنش جدی دولت مواجه شده اند . اول حسن روحانی که رک و صریح گفت:« اگر کسی فکر می‌کند که دولت می‌ترسد،‌ استعفا می‌کند و یا کنار می‌رود، اشتباه می‌کند.همه ما در کنار هم تا روز آخر دولت دوازدهم به عهدمان وفا می‌کنیم، ما به مردم وعده دادیم، ما امانت‌دار مردم هستیم، من به عنوان یک فرد می‌گویم که تا پای جان و آبرو و حیثیت با افتخار می‌ایستیم هیچ ترس و هراسی نداریم، اما شرطش این است که ما دولتی‌ها اول باید فشار را تحمل کنیم، اگر می‌خواهیم که بگوییم روز سختی و فشار است، اما برای دیگران است، حتما شکست می‌خوریم.»

در جدیدترین اظهارنظر هم رییس دفتر روحانی چنین گفته است:« به نظرم رسانه‌ها نباید اینگونه افراد را بزرگ و رسانه‌ای کنند. بزرگترین سمت آنها در کشور عنوان "فعال سیاسی" است؛ لذا نظرات شخصی خود را به جامعه سرایت ندهند. این افراد اگر این نظرات را در گروه‌های سیاسی‌ خود مطرح کنند، هم‌طیفی‌های آنها خواهند گفت که اینها نظرات شخصی است و آن را قبول ندارند. این کشور انسا‌ن‌های بزرگی دارد، اینها گمنام و فراموش شده‌اند و با مطرح کردن اینگونه مسائل می‌خواهند بر سر زبان‌ها بیافتند.»

چرا می خواهند روحانی استعفا دهد؟

اگر از این بگذریم که چه کسانی خواسته اند روحانی استعفا دهد و دولتی ها چه پاسخی داده اند می توان به اصل ماجرا هم پرداخت . اینکه اساسا این خواسته استعفا چرا مطرح شده و روحانی چگونه با آن مواجه شد.

طیف اول برخی منتقدان و مخالفان سیاسی حسن روحانی هستند . کسانی که همچنان معتقدند روحانی شایسته پیروزی در انتخابات ۹۶ نبوده و اگر نامزد آنها پیروز انتخابات می شد بهتر از او می توانست کشور را اداره کند . این طرز تفکر هم در میان بدنه اجتماعی این طیف شنیده می شود و هم در مصاحبه های یومیه لیدرهای سیاسی این جریان. برای این جریان یا انتخابات هنوز تمام نشده و یا اینکه آن ها تاب و تحمل صبر کردن تا انتخابات ۱۴۰۰ را ندارند و از همین حالا درخواست انتخابی دیگر را دارند.

در آن سو نیز برخی اصلاح طلبان قرار دارند که صریحا خواستار پایان عمر دولت شده اند .در این جناح البته چهره هایی که به صورت مستقیم چنین درخواستی را مطرح می کنند کمتر است . برخی از چهره های این جناح ترجیح می دهند که پایان دولت روحانی را به هنوان طرحی در حال اجرا از سوی جناح مقابل مطرح کنند . کسانی که در این سمت خواستار اتمام عمر دولت هستند باورشان بر چند مولفه استوار است :

۱-موانع ساختاری برای ادامه دولت روحانی به جهت برآورده ساختن وعده ها و خواسته ها وجود دارد.

۲-با در خطر قرار گرفتن برجام و احتمال پایان عمر توافق هسته ای ، اساسا «دال گفتماتی» این دولت از میان رفته و اساسا حسن روحانی صاحب یک «دولت بی پروژه» خواهد بود.

۳-روحانی از اصلاح طلبان دور شده ، دیگر نمی تواند رییس جمهور آنها باشد.

۴-معتقدند به جهت عملکرد روحانی ، از آنجا که روحانی با حمایت آنها رییس جمهور شده ، اکنون سرمایه اجتماعی آنها در حال ریزش است.حالا سوال این است که آیا ادامه تحولات به سمت و سویی خواهد رفت که حسن روحانی دیگر رییس جمهور نباشد؟ ممکن است هر کسی پاسخی برای این سوال داشته باشد اما حسن روحانی یک پاسخ کوتاه و صریح داشته است:«استعفا نمی دهم».

نکته این است که روحانی نمی توانست با همان «دال گفتمانی» رییس جمهور باقی بماند. این همان تصمیم مهمی بود که روحانی گرفت .او شیفت کرده ؛ سریع و بدون محافطه کاری که در ذات سیاسی اش جا خوش کرده است. پس حالا وقتی می خواهیم درباره حسن روحانی تحلیل کنیم هم باید شرایط جدید را به عنوان مولفه اصلی درنظر بگیریم و هم در رفتار شناسی جدید از حسن روحانی دیگر آن رییس جمهور سابق را مدنظر قرار ندهیم.

آنچه رخ داده این است :«روحانی پروژه جدید تعریف کرده است.» . همین جا باید نسبت سنجی سیاسی میان حسن روحانی و سیاسیون را از نو سرگرفت. آن نسبت های سابق از میان رفته و اکنون جاگیری های تازه ای در آرایش سیاسی رخ صورت می پذیرد.

اگر خوب به مصاحبه های این چند روز چهره های اصلاح طلب و اصولگرا نگاه کنیم به خوبی مختصات این آرایش جدید را درک می کنیم.

اصلاح طلبان در حال فاصله گذاری و اصولگرایان در حال نزدیک شدن به آقای رییس جمهور هستند. پدیده جالبی است ؛ باید منتظر نسبت سازی های سطح بالاتر هم باشیم. فعلا این وسط حسن روحانی زودتر از همه تکلیف خود را روشن کرده است.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.