پشت پرده تیراندازی‌های سریالی

باندهای تبهکار، افراط‌گرایان فردمحور و نابغه‌های منزوی، هرکدام در جغرافیایی جدا اما در یک منطق واحد شلیک می‌کنند؛ جهانی با قوانین سخت‌تر، اطلاعات بیشتر و گلوله‌هایی که همچنان آزادانه در گردش‌ هستند. این چهار روایت از چهار گوشه جهان، اگرچه در ظاهر بی‌ارتباط به نظر می‌رسند، اما قطعات پازلی بزرگ‌ترند که تصویر «ناامنی مدرن» را شکل می‌دهند. در ژوهانسبورگ، فقر و نابرابری ساختاری، اسلحه را به ابزار بقا و قدرت برای باندهای تبهکار تبدیل کرده است.

در سیدنی، ایدئولوژی‌های وارداتی و رادیکالیسم آنلاین، آرامش را نشانه می‌گیرند. در کانادا، سرریز زرادخانه‌های همسایه جنوبی، امنیت شهرهایی را که به آرامش شهره بودند، بلعیده است و در آمریکا، دسترسی آسان به سلاح با بحران‌های روانی و فشارهای اجتماعی ترکیب شده و معجونی مرگبار ساخته است. وجه مشترک تمام این رویدادها، «سهولت در خشونت» است. در جهانِ در‌هم‌تنیده امروز، دیگر نمی‌توان امنیت را تنها در مرزهای ملی تعریف کرد. اسلحه‌ای که در تگزاس تولید می‌شود، جان کودکی را در تورنتو می‌گیرد و ایدئولوژی‌ای که در خاورمیانه یا فیلیپین شکل می‌گیرد، جوانی را در استرالیا مسلح می‌کند.

آفریقای جنوبی با ۷۰ قتل در روز

پلیس آفریقای جنوبی اعلام کرد در پی حمله مردان مسلح به یک کافه در شهرکی واقع در نزدیکی ژوهانسبورگ، دست‌کم ۹نفر جان خود را از دست داده و ۱۰ تن دیگر مجروح شدند. گزارش‌های اولیه حاکی از آن است که حدود ۱۲فرد ناشناس سوار بر یک مینی‌بوس سفید و یک خودروی سواری نقره‌ای، ناگهان به روی مشتریان این کافه آتش گشودند. مهاجمان حتی هنگام فرار از صحنه نیز به تیراندازی کور به سمت مردم در خیابان ادامه دادند. فرد ککانا، سرپرست پلیس استان گائوتنگ، اعلام کرد که تیم‌های تخصصی جرم‌شناسی و اطلاعاتی در محل حادثه حضور دارند و تحقیقات گسترده‌ای برای شناسایی و دستگیری عاملان این جنایت آغاز شده است.

این نخستین‌بار نیست که چنین حوادثی در آفریقای جنوبی رخ می‌دهد. اوایل ماه جاری نیز در حمله‌ای مشابه به یک کافه غیرمجاز در نزدیکی پرتوریا، ۱۲نفر از جمله یک کودک سه ساله کشته شدند. آفریقای جنوبی با ثبت نزدیک به ۲۶هزار مورد قتل در سال۲۰۲۴ (میانگین بیش از ۷۰ قتل در روز)، با یکی از بالاترین نرخ‌های جنایت در جهان دست‌ و پنجه نرم می‌کند. اگرچه این کشور قوانین نسبتا سخت‌گیرانه‌ای برای کنترل سلاح دارد، اما وفور سلاح‌های غیرقانونی و رقابت‌های خشونت‌آمیز میان گروه‌های تبهکار، همچنان از عوامل اصلی کشتار در این کشور ۶۲‌میلیون نفری به شمار می‌رود.

داعش در کمین سیدنی

در آن سوی دیگر نیمکره‌جنوبی، حمله مسلحانه در ساحل بوندای نه‌تنها شهری آرام، بلکه تصور استرالیا از مصونیت در برابر خشونت مسلحانه را لرزاند. آنتونی آلبانیزی، نخست‌وزیر استرالیا اعلام کرد که تحقیقات با هدف اطمینان از کفایت اختیارات، ساختارها و فرآیندهای اشتراک‌گذاری اطلاعات جهت تامین امنیت شهروندان صورت می‌گیرد. آلبانیزی با اشاره به اینکه این حمله، شکاف‌های موجود در سیستم صدور مجوز سلاح و تبادل اطلاعات امنیتی را آشکار کرده، دستور اجرای طرح ملی «بازخرید سلاح» را صادر کرد؛ هرچند کارشناسان هشدار می‌دهند که قوانین حمل سلاح در استرالیا با وجود سخت‌گیری، همچنان دارای روزنه‌های قانونی جدی است. مقامات پلیس این تیراندازی را به‌عنوان یک «اقدام تروریستی» با انگیزه یهودی‌ستیزی و با الهام از گروه داعش می‌دانند.

گزارش‌ها حاکی است که ساجد اکرم (۵۰ ساله)، یکی از مهاجمان، در صحنه توسط پلیس کشته شد. پسر ۲۴ساله‌اش، نوید اکرم نیز که پس از اصابت گلوله پلیس به کما رفته بود، سه‌شنبه گذشته به هوش آمد و اکنون در بیمارستان تحت بازداشت است. وی با ۵۹فقره اتهام از جمله قتل و اقدام تروریستی روبه‌رو است. به گزارش «د دیپلمات»، پلیس استرالیا تایید کرد که این دو شهروند استرالیایی یک ماه پیش از حمله به فیلیپین سفر کرده بودند، اما هدف دقیق و فعالیت‌های آنان در آنجا همچنان در دست بررسی است. اگرچه برخی منابع از احتمال «آموزش نظامی» مهاجمان در میندانائو سخن گفته‌اند، کارشناسان معتقدند شواهد کافی برای این ادعا وجود ندارد. 

واردات بحران از آمریکا به کانادا

در یک استودیوی ضبط موسیقی واقع در یکی از محله‌های اعیان‌نشین شهر، مهمانان در حال رقص و پایکوبی بودند و اسلحه‌های خود را در هوا تکان می‌دادند. اما درست پس از نیمه‌شب، این بزم به میدان جنگ تبدیل شد. سه عضو یک باند رقیب به کوچه پشت استودیو سرازیر شدند و آتش گشودند. مهمانان نیز در پاسخ، در را نیمه‌باز کرده و دیوانه‌وار شروع به تیراندازی کردند. نزدیک به ۱۰۰ گلوله سکوت شب را شکافت؛ گلوله‌هایی که بسیاری از آنها به سوپرمارکت و خانه‌های اطراف اصابت کرد. پلیس می‌گوید زنده ماندن افراد در این حادثه چیزی شبیه به معجزه بود. زمانی که گرد و خاک فرو نشست، ماموران ۱۶ قبضه سلاح را که در سطل‌های زباله، کف کوچه و زیر مبل‌ها پنهان شده بود، کشف کردند. به گفته پلیس، تک‌تک این سلاح‌ها از مرز جنوبی قاچاق شده بودند.

البته منظور از مرز جنوبی، مرز مکزیک نیست، بلکه مرز کانادا با ایالات متحده آمریکا است. بر اساس آمارهای دولتی، سلاح‌های گرم آمریکایی به شکلی فزاینده به کشوری سرازیر می‌شوند که قوانین کنترل سلاح در آن بسیار سخت‌گیرانه‌تر از همسایه جنوبی است. قاچاقچیان با روش‌های خلاقانه و جسورانه، از جاسازی در خودروهای شخصی و تجاری گرفته تا استفاده از پهپادها، قایق‌ها و حتی جاسازی در کتابخانه‌های مرزی، این ادوات مرگبار را وارد کانادا می‌کنند. سلاحی که در آمریکا ۵۰۰دلار خریداری می‌شود، در بازار سیاه کانادا تا هشت برابر قیمت (حدود ۴۳۰۰ دلار) به فروش می‌رسد. این سیل تسلیحات غیرقانونی، به خونریزی‌ها در شهرهای کانادا و حتی مناطق دورافتاده دامن زده است. خشونت‌های مسلحانه تصادفی، مانند تیراندازی استودیوی خیابان «کویین وست»، که پیش‌تر به ندرت دیده می‌شد، اکنون به واقعیتی تلخ تبدیل شده است.  در دهه گذشته، آمار قتل در کانادا جهش یافته که اکثر آنها با سلاح گرم انجام شده است. در استان انتاریو، پرجمعیت‌ترین استان کانادا، ۹۱درصد از سلاح‌های کمری کشف‌شده در جرایم سال ۲۰۲۴، به صورت غیرقانونی از آمریکا وارد شده بودند.

این رقم در تورنتو از ۵۱درصد در سال۲۰۱۴ به ۸۸درصد در سال جاری رسیده است.  کارشناسان معتقدند فرهنگ جرم و جنایت در کانادا تغییر کرده است. هنک ایدسینگا، کارآگاه بازنشسته، می‌گوید در گذشته دستگیری فردی با سلاح گرم آن‌قدر نادر بود که پلیس‌ها برای تماشای اسلحه جمع می‌شدند. مارسل ویلسون، تبهکار سابق که اکنون فعال اجتماعی است، می‌گوید: «پیش‌تر سلاح برای حفاظت از تجارت بود و آخرین راه‌حل محسوب می‌شد؛ اما امروز کوچک‌ترین بی‌احترامی می‌تواند به یک تیراندازی ۳۰ نفره منجر شود. شهروندان عادی کشته می‌شوند، چیزی که در دنیای قدیمِ جرم و جنایت، خط قرمز محسوب می‌شد.» اگرچه شهرهای کانادا هنوز بسیار امن‌تر از همتایان آمریکایی خود هستند (۸۵ قتل در تورنتو در مقایسه با ۵۸۰قتل در شیکاگو در سال ۲۰۲۴)، اما سرعت رشد خشونت مسلحانه و وفور سلاح‌های آمریکایی، زنگ خطر را برای مقامات و مردم کانادا به صدا درآورده است.

دوگانگی روایت‌ها در دانشگاه براون

اگر در ژوهانسبورگ و تورنتو، اسلحه عمدتا محصول فقر ساختاری یا قاچاق فرامرزی است، در ایالات متحده گاهی به دست کسانی می‌افتد که نه عضو باندهای تبهکارند و نه ایدئولوگ‌های افراطی، بلکه قربانی ترکیبی خطرناک از فشار روانی، شکست هویتی و دسترسی آسان به سلاح گرمند. پرونده مردی که به قتل دو دانشجوی دانشگاه براون و یک استاد برجسته MIT متهم شد و در نهایت دست به خودکشی زد، نمونه‌ای از این الگوست. بر اساس اطلاعات منتشرشده از سوی پلیس و رسانه‌ها، «کلودیو والنته» پیش از بازگشت به آمریکا در سال۲۰۱۷، کارنامه‌ای درخشان اما ناتمام در فیزیک داشت؛ مسیری دانشگاهی که در نهایت آن را رها کرده و به مشاغل فناورانه در زادگاهش پرتغال روی آورده بود.

بازرسان آمریکایی با همکاری همتایان پرتغالی خود همچنان در پی فهم انگیزه تیراندازی‌های مرگباری هستند که به زندگی سه نفر و سپس زندگی خود او پایان داد. تمرکز نهادهای تحقیقاتی بر گذشته تحصیلی والنته، تصویری پیچیده‌تر از یک «مجرم کلاسیک» ارائه می‌دهد. برخی همکاران سابق، او را فردی با نیاز شدید به اثبات برتری علمی و شخصی توصیف کرده‌اند؛ فردی که نارضایتی عمیق از محیط‌های دانشگاهی و حرفه‌ای، به‌ویژه دوران کوتاه حضورش در دانشگاه براون، در گفتار و رفتار او مشهود بوده است. در مقابل، شماری دیگر از همکلاسی‌ها و همکارانش گفته‌اند اگرچه او گاه متکبر به نظر می‌رسید، اما نشانه‌ای آشکار از رفتار ضداجتماعی یا خشونت‌طلبانه نداشت. چنین دوگانگی‌ای در روایت‌ها، دقیقا همان نقطه‌ای است که این پرونده را برای تحلیل سیاست عمومی مهم می‌کند. والنته نه در رادار نهادهای امنیتی قرار داشت و نه در حاشیه‌های معمول جرم سازمان‌یافته. با این حال، دسترسی او به سلاح گرم در جامعه‌ای با یکی از آزادترین بازارهای اسلحه در جهان، مسیر تبدیل یک بحران حل‌نشده فردی به فاجعه‌ای عمومی را کوتاه کرد.