نگاه دیگران-بخش سیوپنجم
قطر بهمثابه یک« قدرت عاریهای»
توافقنامه۲۰۱۴ بهطور مشابه تصریح میکند که «دولتها بهطور مستقیم یا غیرمستقیم، چه در داخل و چه در خارج از کشور، از هیچ فرد یا دستگاه رسانهای که تمایلات مضر برای کشورهای شورای همکاری خلیجفارس دارند، نه استفاده میکند و نه بهکارشان میگیرد و نه حمایتشان میکند.» اگرچه بحران در سال۲۰۱۴ حل شد یا احتمالا تا سال۲۰۱۷ به تعویق افتاد؛ اما قطر همچنان به اجرای سیاستهای مخالف با توافقها ادامه داد. در نتیجه، این موضوع دوباره در جریان بحران۲۰۱۷ خلیجفارس مطرح شد و به یکی از موضوعات مورد اشاره گروه چهار تبدیل شد. در میان 6اصل کلی که گروه چهار در ۱۹ژوئیه۲۰۱۷ به قطر ارائه کرد تا به این بحران خاتمه یابد، از قطر خواسته شد که از مداخله در امور داخلی کشورها و حمایت از نهادهای غیرقانونی خودداری کند و تعهد کاملی به توافقنامه۲۰۱۳ ریاض و توافقنامه تکمیلی آن نشان دهد. سیاست جذب قبایل یکی از عوامل بحرانهای خلیجفارس در سالهای۲۰۱۴ و ۲۰۱۷ بود: قطر از طریق این اختلافات با همسایگان خود، هزینه این سیاست را پرداخت کرد.
دوم) خطر چالش قبایل علیه رژیم قطر
درحالیکه نخبگان قطری تلاش کردند تا وفاداری عشایر را به خود جلب کنند، جنبه منفی این موضوع این است که افراد قبایل ممکن است بتوانند رژیم را به چالش بکشند. برای حفظ کنترل، آلثانی نمیخواهد هیچ قبیلهای «بیش از حد قدرتمند» شود یا اینکه «پیوندهایی با کشورهای دیگر» داشته باشد. درک آلثانی از سیاست قبیلهای بهطورکلی و از قبایلی که با آنها سروکار دارند، آنها را به اینسو رهنمون شد که به روشهای مختلف عمل کنند تا از جلو انداختن «بیشازحد» برخی قبایل اجتناب کنند. از آنجا که جذب وفاداریهای قبیلهای نیز استراتژی بهکار گرفتهشده از سوی کشورهای همسایه خلیجفارس است، قطر هزینه ترس خود از قبایل بزرگی را که با دیگر خانوادههای حاکم شورای همکاری خلیجفارس متحد میشوند، پرداخت که در این صورت ممکن بود رهبری آلثانی را به چالش بکشند.
بهعنوان مثال، قبیله آل مره که قلمروهای تقسیمشده بین قطر و عربستان سعودی را در اشغال دارد، برای حمایت از خاندان سلطنتی سعودی وسوسه و باعث نگرانیهای امنیتی در قطر شدند. عربستان سعودی با جذب قبیله آلمره تلاش کرد نظام سیاسی قطر را به چالش بکشد. در سال۱۹۹۶، رهبری قبیله آلمره با دولت سعودی در کودتا علیه شیخ حمد مشارکت کرد. در نتیجه، روابط بین قطر و طایفه الغفطان آلمره متشنج شد.بین اکتبر۲۰۰۴ تا ژوئن۲۰۰۵، قطر تابعیت ۵ تا ۶هزار نفر از اعضای قبیله الغُفران را لغو کرد. بر اساس «گزارش عفو بینالملل – قطر»، تصمیم قطر بر اساس تابعیت دوگانه این افراد بود. ازآنجاکه قبیله آلمره نیز با نقشی در حفظ نظم مرزی عربستان سعودی مرتبط است، قطر ادعا کرد که این قبیله عمدتا سعودی بودند.
با این حال، دیپلماتها تاکید کردند که بسیاری از شهروندان دو تابعیتی در قطر تحت تاثیر قرار نگرفتهاند. با وجود توجیه منطقی قطر برای این اقدام، اما محققان آن را مجازات دستهجمعی برای مشارکت آلمره در کودتای۱۹۹۶ میدانند. این وضعیت عامل قبیلهای را در رابطه بین قطر و عربستان سعودی نشان میدهد: عربستان سعودی از آلمره برای «تضعیف نظام سیاسی قطر» استفاده کرد و از قدرت خود بر قبایلی استفاده کرد که نسب مشترکی با آلسعود داشتند و واکنش قطر از طریق روابط قبیلهای انجام شد. با وجود شکست کودتا، رهبری قطر همچنان نگران بود که عربستان سعودی ممکن است از وفاداری قبیلهای برای تغییر رژیم استفاده کند.عامل قبیلهای طی بحران۲۰۱۷ خلیجفارس دوباره با شدت بیشتری ظهور کرد یعنی زمانی که گروه چهار -بهویژه عربستان سعودی و امارات متحده عربی- مخالفان قبیلهای، از جمله نمایندگانی از خانواده آلثانی را برای «تضعیف، اگر نگوییم سرنگونی» رژیم کنونی قطر بسیج کردند.
رژیمهای شورای همکاری خلیجفارس از هویت قبیلهای و پیوندهای خویشاوندی فرامرزی برای اهداف سیاسی طی تحریم قطر (در هر دو جهت) استفاده کردند. «هرتوگ» بهعنوان دانشیار سیاست تطبیقی در دانشکده علوم سیاسی و اقتصادی لندن (LSE)، معتقد است که «لحظههای بحران اغلب بازتابهای قبیلهای را ایجاد میکند» و بیان میکند که برای نشان دادن وفاداری قبیلهای در استان شرقی، محمد بنسلمان ولیعهد سعودی در آغاز بحران، قبایل را بسیج کرد. در واقع، در آغاز بحران۲۰۱۷ خلیجفارس، گروه چهار - بهویژه عربستان و امارات- تلاش کردند وفاداری و حمایت رهبران بزرگترین قبایل فراملیتی را که با قطر مرتبط هستند، جلب کنند.
یک ویدئوی فاششده بهظاهر دیداری بین ولیعهد سعودی، معاون نخستوزیر و وزیر دفاع، شیوخ و اعضای قبیله قطری آلمره را نشان میدهد. درحالیکه رسانههای قطری اعلام کردند که فیلم دیدار ولیعهد سعودی و سران قبایل بدون اطلاع آنها فاش شده است، برخی دیگر گزارش دادند که شرکتکنندگان میدانستند این دیدار در حال فیلمبرداری است. بنا به گزارشها، شیخ تمیم شهروندی را از چندین رهبر قبیلهای قطر سلب و داراییهای دیگران از جمله شیخ سلطان، شیخ عبدالله بنعلی آلثانی، اعضای خانواده سلطنتی قطر، شیخ طالب بنمحمد بنلهوم بن شریم (رهبر قبیله آلمره) و بیش از ۵۰نفر از اعضای خانوادهاش، شیخ شفیع نصیر حمود الهجری (بزرگ قبیله شمل الحواجر) به همراه چند تن از خانوادهاش را مسدود کرد. 20نفر از اعضای خانواده حاکم قطر بهدلیل انتقاد از امیر شیخ تمیم زندانی شدند. پترسون، مورخ و تحلیلگر سیاسی مسائل شبهجزیره عربستان و خلیجفارس معاصر معتقد است که این واکنش شدید یکی از ویژگیهای جو کنونی است که در آن تنشها و احساسات ناشی از اقدامات سال گذشته [۲۰۱۷] فضای «یا با ما هستی یا علیه ما» را ایجاد کرده است.
قبایل خاصی مانند آلمره گرفتار این موضوع شدند و رهبران و اعضای آنها با انگیزههایی ترغیب شدند تا له یا علیه یک طرف اظهار نظر کنند. این الگویی است که در بحرانهای قبلی، مانند «بحران البُریمی» در دهه۱۹۵۰ دیده میشود.گروه چهار تلاش کرد تا قبایل مخالف مستقر در غرب را نیز بسیج کند. با این حال، این اقدامات کمتر از تلاشهای آنها در خلیجفارس موفقیتآمیز بود. در سپتامبر۲۰۱۷، یک «کنفرانس اپوزیسیون»، «کنفرانس امنیت و ثبات جهانی قطر» در لندن توسط تاجر و اصلاحطلب قطری، خالد الحیل، همراه با دیگر قطریهای تبعیدی برگزار شد. نمایندگان قبایل نقش ایفا کردند: یکی از اعضای اصلی قبیله آلمره، عضو اصلی میزگرد بود.با این حال، اکثر سخنرانان در مدار سخنرانی غربی ثابت و همیشگی بودند.
موضوعات موردبحث در رابطه با خواستههای گروه چهار علیه رهبری قطر بود، مانند رابطه قطر با اسلام سیاسی، قطر و سیاست آن در قبال ایران، دموکراسی و حقوق بشر، پرستیژ جهانی، الجزیره و قدرت اقتصادی و ژئوپلیتیک قطر. بر اساس گزارش گاردین، این کنفرانس لندن از «کودتای بدون خون» در قطر حمایت کرد. این کنفرانس از نظر اهداف اصلی خود نامشخص باقی ماند. با این حال، نشان داد که قبایل قطر از ابتکارات مخالفان حمایت نمیکنند، به استثنای تعداد محدودی از قبایل مانند گروههای مخالف آلمره.