نگاه دیگران-بخش دویستوشصتوهفتم
استاد بازیها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانهای
رابین گفت که ما را از تعامل مستقیم و رسمی خود با سازمان آزادیبخش فلسطین آگاه نکرده، زیرا میدانست که انجام این کار برای مقامهای ایالاتمتحده خلاف قانون است! تمایل کیسینجر برای اغماض رابین به این روشها در تضاد با فشار شدیدی بود که او برای کسب امتیازات ارضی مورد نیاز برای فراهم کردن توافق با سادات اعمال کرده بود. اما در تمام مدت محدودیتهای سختی را درباره اینکه تا کجا یا چقدر آماده است جلو برود، حفظ کرده بود. با وجود همه تطابق ظاهریاش با تمایل رئیسجمهورش به تحمیل راهحلی جامع بر اسرائیل، کیسینجر بارها آن گزینه را به نفع گامی بسیار کوچکتر تضعیف کرد که بهدرستی ارزیابی کرد که بدنه سیاسی اسرائیل میتواند آن را جذب کند. پس از موفقیت، فورا به ترمیم روابط و بازسازی آن به روشی پرداخت که تاثیر عمیق و پایداری بر بقا و رفاه اسرائیل داشت. وقتی حدود ۴۵سال بعد از کیسینجر پرسیدم که آیا قصدش این بود یا نه، مدتی طولانی مکث کرد و بیصدا سرش را به علامت تایید تکان داد.
سپس، پس از یک سکوت طولانی و معنادار دیگر به مطالعه مشترک درخواستهای «هایتکِ» اسرائیل اشاره کرد که تفاهمنامه با رابین نیز آن را اجباری کرده بود. او گفت: «میدانید، آن مطالعه منجر به دسترسی اسرائیل به فناوری نظامی آمریکا شد که پایه و اساس صنایع پیشرفتهی امروزیاش را بنا نهاد.» لحظه حقیقت برای رابین در ۲۷اوت، پس از نهایی شدن خط عقبنشینی فرارسید. رابین خطاب به کیسینجر گفت: «روش مذاکرهای که در آن ما درباره موضوع سرزمینی مذاکره کردیم، بدون ارتباط با آنچه در ازای آن [از مصر] به دست میآوریم... نوعی نتیجه به بار آورده است که من واقعا نگران آن هستم» و ادعا کرد که این امر او را در موقعیتی ناخوشایند در برابر کابینه و مردمش قرار داده است. کیسینجرِ ناباور گفت: «باید صادقانه بگویم، آقای نخستوزیر، من باور نمیکردم که ممکن باشد بتوانیم در عرض پنج ماه، دو بار به دلایلی تقریبا یکسان در یک مکان قرار بگیریم.»
سیسکو با اشاره به مزیتهای اسرائیل خاطرنشان کرد: مصر متعهد شد که در حل مناقشه به استفاده از زور متوسل نشود، کمیسیون مشترک مصر و اسرائیل برای حل اختلافات ناشی از توافق تشکیل خواهد شد، محمولههای غیراستراتژیک اسرائیل میتوانند از طریق کانال ترانزیت و رفتوآمد کنند و UNEF به مدت سه سال تمدید خواهد شد. کیسینجر افزود که این توافق پایانناپذیر است، سرزمینی که اسرائیل ازدستداده نظامیسازی نخواهد شد و سرزمینهای بیشتری را برای چانهزنی برای توافق نهایی حفظ خواهد کرد.به نظر میرسید که رابین پس از تعهد عدم خصومت که کیسینجر هرگز آمادگی دنبال کردن آن را نداشت، در حال ضعیف شدن بود. کیسینجر سعی کرد با اشاره به مزیت استراتژیک جدایی مصر از سایر اعراب و خرید زمان، او را دلداری دهد. او اعتراف کرد که قلمرو بیش از وعدهها ارزش داشت. این همیشه مخمصه اسرائیل خواهد بود. کیسینجر استدلال کرد، اما با یک توافقنامه صلح نهایی، حتی اگر در خون امضا شود، بدتر خواهد بود.
از دیدگاه او، این معامله در واقع برای اسرائیل بهتر از یک توافق صلح بود؛ زیرا اسرائیل مجبور بود برای یک دستاورد استراتژیک بزرگتر، قلمرو کمتری را واگذار کند. سپس چیزی اضافه کرد که بیش از امیدهای ناکام رابین به باغ عدن، نگرش بدبینانه او را نسبت به صلح آشکار کرد. کیسینجر گفت: «این مشکل شما در سراسر روند صلح خواهد بود که یکی از دلایلی است که من هرگز با هیچ اشتیاقی در تلاش برای سوق دادن شما به صلح نهایی شرکت نکردهام.» بااینوجود، او سعی کرد رابین را با این قول دلداری دهد که گام بعدی «عدم خصومت واقعی» خواهد بود. این باید آرامش سردی برای رابین بوده باشد. پرز این لحظه غمانگیز را با این پیشنهاد قطع کرد که آنها این را در متن توافقنامه درج کنند که «طرفین متعهد میشوند به تهدید یا استفاده از صلح متوسل نشوند.» کیسینجر پاسخ داد: «این بدترین تهدیدی است که میتوانید به زبان بیاورید» و جدی هم میگفت.
چهارشنبه، ۲۳ آوریل ۲۰۱۴، فرودگاه بن گوریون، اسرائیل
پرواز همسرم «گاهل» بهتازگی فرود آمده بود. مذاکرات «وضعیت نهایی» اسرائیل و فلسطین که من ریاست آن را بر عهده داشتم، بهزودی برای «عید فصح» و «عید پاک» که ما قصد داشتیم در جلیله بگذرانیم، به پایان میرسید. من هم شوهر یک زن یهودی بودم. درحالیکه منتظر بودیم تا کیفهای او را داخل چرخهای سالن ورودی غار مانند بگذارند، تلفن همراهم زنگ خورد. افسر وظیفه در سفارت ایالاتمتحده در تلآویو میخواست به من درباره اعلامیه «وفا»، خبرگزاری فلسطینی، اطلاع دهد که محمود عباس، رئیسجمهور فلسطین به توافق آشتی با رهبری حماس دست یافته است که در آن تصریح شده بود که آنها یک «دولت وحدت مشترک» را ظرف پنج هفته تشکیل خواهند داد و انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی در ۶ ماه برگزار خواهد شد. وقتی سوار یک SUV مشکی زرهی شدیم و از فرودگاه به سمت اورشلیم خارج شدیم، فورا با «صائب عریقات» مذاکرهکننده ارشد فلسطینی تماس گرفتم.
روشن بود که او پس از جلسه مذاکره طولانی شب قبل تازه از خواب بیدار شده بود. ما با عصبانیت کار کرده بودیم تا الزامات اسرائیل و فلسطین برای تمدید مذاکرات را با هم آشتی دهیم. در یک هفته، مهلت ۹ماهه برای مذاکرات وضعیت نهایی که «جان کری»، وزیر امور خارجه، سازماندهی کرده بود به پایان میرسید. بیاعتمادی که از ابتدا مشخصه این مذاکرات بود، در هفته گذشته شدیدتر شده بود؛ زیرا باز هم هر دو طرف به تعهدات خود عمل نکردند. نتانیاهو آخرین بخش زندانیان را بهموقع آزاد نکرده بود و ابومازن با از دست دادن صبر، وعده خود را مبنی بر عدم پیوستن به کنوانسیونهای سازمان ملل، بهویژه اساسنامه رمِ دیوان بینالمللی کیفری لغو کرد که به فلسطینیها اجازه میداد برای متهم کردن اسرائیل به جنایات جنگی فشار بیاورند.
نقطه اختلاف در مذاکرات ما شهرکها بود: ابومازن خواستار توقف سه ماهه شهرکسازی در همهجا، از جمله در بیتالمقدس شرقی بود که طی آن مذاکرهکنندگان مرزهای کشور فلسطین را مشخص میکردند. پس از آن، اسرائیلیها میتوانستند هرجا که میخواهند در سوی دیگر مرز ساختوساز کنند. نتانیاهو مایل بود با انجماد یا توقف در کرانه باختری روبهرو شود؛ اما در بیتالمقدس شرقی نه. شب گذشته، تیم اسرائیلی یعنی «تزیپی لیونی» و «اسحاق مولهو»، به همتایان فلسطینی خود، صائب عریقات و «ماجد فرج»، پیشنهاد داده بودند که «دهها هزار دونم» زمین [dunam: واحد اندازهگیری زمین در امپراتوری سابق عثمانی (از جمله اسرائیل) که برابر با ۹۰۰متر مربع است] در منطقه«C» (منطقه«C» ۶۰درصد کرانه باختری بود که هنوز تحت کنترل کامل اسرائیل بود) را برای توسعهی شهرها و شهرکهای فلسطینی به تشکیلات خودگردان فلسطین واگذار کنند. این با ترتیبات موجود متفاوت است؛ جایی که هر کاربر فلسطینی در منطقه«C» به مجوزهایی از ارتش اسرائیل نیاز داشت که بهندرت ارائه میشد. بر اساس ترتیباتی که لیونی و مولهو از طرف نتانیاهو پیشنهاد کرده بودند، برنامهریزی، منطقهبندی و ساختوساز تنها تحت حمایت تشکیلات خودگردان فلسطین خواهد بود.