نگاه دیگران-بخش دویستوچهلونهم
استاد بازیها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانهای
«راسل بیکر»، طنزنویس قدیمی نیویورکتایمز، در ستون خود با عنوان « Observer» برداشت رایج یهودیان آمریکایی از کیسینجر در آن زمان را بهعنوان «مقصر دانستن اسرائیل به خاطر شکستهای خود» به تصویر کشید. «در خاورمیانه، ما میخواستیم بشنویم که یک توافق صلح میتواند بهطور معجزهآسایی از بین دو دشمن متضاد جدا شود. بنابراین کیسینجر به ما گفت که این ممکن است. هنگامیکه شکست اجتنابناپذیر رخ داد، ما نمیخواستیم بشنویم که هیچ معجزهای در دیپلماسی ممکن نیست. بنابراین کیسینجر اسرائیلیها را مقصر دانست.» ویلیام سفایر، سخنرانینویس نیکسون که تبدیل به ستوننویس نیویورکتایمز شد، کیسینجر را به «دو رو بودن» متهم کرد. او در ستونی تند، این «ارزیابی مجدد» را به این معنا تفسیر کرد: «اسرائیل که از دستورات ما اطاعت نکرد، بهتر است مراقب باشد.»
هر دو طرف اکنون سرسختی نشان داده و پا در یک کفش کردهاند. پیش از سفر وزیر خارجه آلون به واشنگتن برای مشورت در اواسط آوریل، رابین به تایمز گفت که اسرائیل تا زمانی که دولت فورد مذاکرات درباره درخواستهای تسلیحاتی اسرائیل را از سر نگیرد، هیچ قصدی برای ملایمتر کردن موضع خود یا بررسی استراتژی جدید مذاکره ندارد. این باعث خشم بیشتر فورد شد که از پیش سر ناسازگاری داشت (یعنی تا زمانی که اسرائیل موضع خود را نرم نکند صحبتی از کمک نظامی نخواهد شد). خشم او با مصاحبهای که رابین با یک روزنامه اسرائیلی در همان روز منتشر کرد، تشدید شد و در آن توضیح داد که سفر آلون به ایالاتمتحده برای جلب حمایت عمومی از رویارویی با دولت طراحی شده بود.
کیسینجر هنگام ملاقات آنها در ۲۱آوریل به آلون گفت: «هیچ کشوری در جهان وجود ندارد...که این حق را داشته باشد که وزیر امور خارجه خود را برای شرکت در یک کمپین تبلیغاتی عمومی علیه دولت بفرستد.» او گفت: «این اقدامی کاملا نامناسب است» و خاطرنشان کرد که به رئیسجمهور «بهشدت برخورده است.» او به آلون هشدار داد که عواقبی درازمدت خواهد داشت. بدهبستان سخت شد. آلون بارها سعی کرد راهی به جلو بیابد؛ اما او هیچچیز جدیدی برای ارائه درباره ماهیت مواضع اسرائیل نداشت، جز درباره روند مذاکرات ایالاتمتحده-اسرائیل برای ارسال سیگنال عمومی مبنی بر بازگشت روابط به مسیر خود. کیسینجر تاکید کرد که روابط زمانی بهبود مییابد که اسرائیلیها ایدههای جدیدی را ارائه دهند که بتواند مذاکرات را پیش ببرد.
با وجود عملکرد شجاعانه کیسینجر اما او شک و تردید داشت. «ارزیابی مجدد» همان نیروهایی را رها کرد که او بارها درباره آنها به اسرائیل هشدار داده بود. برای مثال، فرماندار سابق «جان بی.کانالی»، سیاستمدار تگزاسی به او گفت که اگر به کسی توصیه کند چگونه غرب میانه و جنوب غرب را جارو کند، یک کمپین ضد یهود را ایجاد میکند. سیسکو، نزدیکترین مشاور سیاسی خاورمیانهای کیسینجر، یک یادداشت خصوصی و غیرعادی برای او نوشته بود که در آن یک استراتژی را برای منزوی کردن اسرائیل در سازمان ملل و تحمیل یک شهرکسازی بر آن از طریق قطعنامههای شورای امنیت و مجمع عمومی که توسط ایالاتمتحده آغاز شده بود، توصیه میکرد. کیسینجر این را نشاندهنده این امر میدید که اگر بوروکراسی واشنگتن به آن اجازه دهد راه خود را ادامه دهد، چه خواهد کرد.
بااینوجود، به دستور کیسینجر، وزارت امور خارجه فرآیند «ارزیابی مجدد» را آغاز کرد و سه یادداشت تحت نظارت سیسکو تهیه کرد که گزینههای پیش روی آنها را تحلیل میکرد. سیسکو مقالهای را درباره «توافق موقت کوچک» نوشت. ایلتس، سفیر ایالاتمتحده در قاهره، یادداشتی درباره «طرح کلی یک توافق متوسط ممکن» نوشت و این تیم پیشنویس مقالهای را درباره راهحل جامع تهیه کردند که در آن طرحی برای راه نهایی مساله اعراب-اسرائیل شرح داده شد. از این یادداشتها مشخص است که بوروکراتهای وزارت خارجه پیشتر به این نتیجه رسیده بودند که تنها گزینه مناسب، تشکیل مجدد ژنو، مطرح کردن یک طرح آمریکایی برای راه نهایی و تحمیل آن بر اسرائیل است. برای گزینه بازگشت به «توافق موقت کوچک»، سیسکو پیشنهاد کرد که اسرائیل بهطور کامل از گذرگاهها صرفنظر کند و در ازای آن، «کمی بیشتر بهصورت شفاهی و عملی از عدم جنگطلبی و عدم استفاده از زور توسط مصریها به دست بیاورد.» بااینحال، سیسکو نتیجهگیری کرد: «من باور نمیکنم که ما به راهحلهای تازهای دست پیدا کرده باشیم که برای خارج کردن مذاکرات از نقطه مرده کافی باشد.»
ایلتس ایده بزرگتر شدن را رد کرد - که ممکن بود برای رابین جذاب باشد؛ چراکه به او تعهدِ عدم تخاصمی را میداد که به دنبالش بود- زیرا اسرائیل باید به سمت شرق، عقبنشینی میکرد (او بهوضوح از پیشنهاد خصوصی رابین به کیسینجر برای انجام این کار بیاطلاع بود). ایلتس به این نتیجه رسید که عدم خصومت برای سادات بسیار زیاد است و امید چندانی به «پایداری نصفه و نیمه» پایان دادن به درگیری که رابین به دنبال آن بود، نداشت. ایلتس بهجای صرف انرژی مورد نیاز برای تضمین یک توافق میانی، استدلال کرد که ترجیح این است که بهسوی یک توافق صلح همهجانبه برویم. در ۳آوریل و سپس در ۸آوریل، کیسینجر جلساتی را با مشاوران خود و سفرایی که از خاورمیانه فراخوانده بود تشکیل داد تا درباره گزینهها گفتوگو کنند.
با توجه به اجماعی که به نفع ژنو و راهحل تحمیلی چه در داخل وزارت خارجه و چه در بین کارشناسان خارجی در حال شکلگیری بود، کیسینجر با احتیاط پیش رفت. از نظر فکری، او نمیتوانست بهشدت با این رویکرد مخالف باشد. او همیشه نسبت به ژنو بهعنوان یک مجمع مذاکره بیزاری داشت؛ زیرا بهناچار منجر به لشکرکشی یا گردهمایی علیه اسرائیل میشد. سپس ایالاتمتحده مجبور میشود یا به اجماع بپیوندد و متحد آسیبپذیر را مورد ضرب و شتم قرار دهد یا خود را منزوی کند. درهرصورت، شوروی به ازای هرگونه موفقیت ایالاتمتحده در دادن امتیازات اسرائیل، اعتباری را نزد اعراب به دست میآورد؛ درحالیکه ایالاتمتحده مقصر عدم پیشرفت شناخته میشد.