استاد بازی‌‌ها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانه‌‌ای

 هنگامی ‌که کیسینجر در خانه‌ ییلاقی پادشاه مستقر شد، گفت که اسرائیلی‌ها نسبت به ایده‌ عقب‌نشینی چهار کیلومتری رفاعی رویکردی منفی دارند، اما پیشنهاد کرد که نیروهای محدود اسرائیل در آنجا باقی بمانند. رفاعی با پیشنهاد تشکیل یک کارگروه اسرائیلی-اردنی (مشابه نشست کارگروه نظامی مصر-اسرائیل در ژنو)، برای مذاکره درباره موضوعات مخالفت کرد. کیسینجر قول داد که این موضوع را با اسرائیلی‌ها در میان بگذارد، اما آنها را در چنان آشفتگی داخلی‌ای قرار داد که ممکن است مدتی طول بکشد تا پاسخ داده شود. وی در پایان این نشست گفت: «ما از مذاکرات جدایی حمایت خواهیم کرد... هدف اصلی باید معرفی حضور اردن در کرانه‌ باختری باشد تا جمعیت آنجا به امان نگاه کنند.» روز بعد، کیسینجر با «آلون» و «ابن» در فرودگاه بن گوریون در اسرائیل ملاقات کرد و از آنها خواست تا با اعلام یک کارگروه اسرائیلی-اردنی موافقت کنند. به نظر می‌رسید که آنها کاملا از این ایده استقبال کنند؛ اما کیسینجر آن را تایید نکرد.

شنبه، ۲۶ژانویه۱۹۷۴، وادی عربه. یک هفته بعد، مایر و دایان با ملک حسین و رفاعی در یک کاروان مجهز به تهویه‌ مطبوع در مرز بین اسرائیل و اردن، در شمال ایلات و عقبه دیدار کردند. پادشاه پیشنهاد واضح‌تری برای عقب‌نشینی اسرائیل از امتداد چهار تا شش کیلومتری کرانه باختری رود اردن ارائه کرد و این بار خروج موازی نیروهای اردن از کرانه شرقی را پیشنهاد کرد. مایر با پیشنهاد کنترل اردن بر اریحا و راهرویی به مناطق پرجمعیت در مرکز کرانه‌ باختری پاسخ داد. در پیشنهاد اردن، ارتش اسرائیل به همراه شهرک‌ها از دره‌ اردن عقب‌نشینی می‌کند و در پیشنهاد اسرائیل، هر دو باقی می‌مانند، به‌جز در کریدور اریحا-رام‌الله. این نشست با توافق برای ادامه‌ گفت‌وگو به پایان رسید.

این لحظه‌ای بود که کیسینجر ممکن بود مداخله کند. اختلافات بین رویکردهای اسرائیل و اردن به‌اندازه مواضع باز دو طرف که کیسینجر در جبهه‌های مصر و سوریه با آن روبه‌رو شد، برطرف نشدنی و مصالحه‌ناپذیر نبود. کیسینجر متعاقبا به پادشاه گفت: «می‌دانم که دایان طرفدار نقشه‌ شماست.» این یک کش‌وقوس بود؛ زیرا دایان در واقع طرفدار نقشه‌ خود بود که دقیقا با دیدگاه پادشاه مطابقت نداشت. بااین‌وجود، دایان به‌اندازه‌ کافی به یک معامله‌ اردنی علاقه‌مند بود که کیسینجر می‌توانست با او برای ایجاد یک رویکرد مشترک و سپس متقاعد کردن مایر کار کند، همان‌طور که در مسیرهای دیگر مذاکره انجام داد. بااین‌حال، کیسینجر در آن لحظه به‌دلیل نیاز به آغاز مذاکرات در مسیر سوریه برای کاهش فشار بر سادات، اولویت فوری‌تری داشت. در واقع، دینیتز در خاطرات خود می‌نویسد که کیسینجر فکر می‌کرد زمان مناسبی برای وارد شدن به مذاکرات معنادار با اردن نیست: «ذهن او بر انعقاد توافق با سوری‌ها متمرکز بود.»

اسرائیلی‌ها نیز احساس فوریت بیشتری درباره سوری‌ها داشتند؛ زیرا آنها سربازان خود را در جنگ فرسایشی که در جولان آغاز شده بود، از دست می‌دادند. در مقابل، مرز با اردن آرام بود. اما این مانع از شرکت کیسینجر در دو مذاکره به‌طور همزمان نشد. در واقع، مزایای تاکتیکی قابل‌توجهی در انجام این کار وجود داشت؛ زیرا او می‌توانست از یکی از مسیرها به‌جای دیگری استفاده کند و درعین‌حال که رقابت بین آن دو را تقویت می‌کرد، مشخص می‌کرد که کدام‌یک وعده‌ بیشتری دارد.این دقیقا همان تاکتیکی است که رابین در سال۱۹۹۳ دنبال کرد پس‌ازآن که «جیمز بیکر»، وزیر امور خارجه که موفق به آغاز مذاکرات همزمان بین اسرائیل و سوریه و اسرائیل و هیات فلسطینی-اردنی پس از کنفرانس صلح مادرید شد، دنبال کرد. رابین از طریق وارن کریستوفر، وزیر امور خارجه‌ کلینتون، به اسد پیشنهاد خروج کامل از جولان را داد و در همان زمان به شیمون پرز، وزیر امور خارجه‌ خود، اجازه داد تا توافق موقت با «ساف» پشت سر کلینتون را به مذاکره بگذارد.

رابین البته عرفات را مشتاق- حتی ناامید- برای حرکت و تمایل به پذیرش تمام خطوط قرمز رابین دید. از سوی دیگر، اسد در پاسخ به تلاش‌های کریستوفر کُند بود. بنابراین رابین تصمیم گرفت به دنبال معامله‌ اسلو برود. در آخرین لحظه، زمانی که عرفات رویکرد معمول خود را برای مطالبه‌ بیشتر اتخاذ کرد، رابین تهدید کرد که او را برای معامله سوریه رها می‌کند که سپس باعث پیشرفت با فلسطینی‌ها شد. رابین در دومین دوره‌ نخست‌وزیری خود بی‌تردید متخصصی بهتر از کیسینجر در دوره اول خود نبود. بااین‌حال هیچ نشانه‌ای وجود ندارد که کیسینجر در آن لحظه به‌طور جدی به انجام این بازی فکر می‌کرد. در اوایل فوریه، زمانی که دینیتز کیسینجر را درباره ملاقات مایر در اواخر ژانویه با پادشاه در «وادی عربه» آگاه کرد، کیسینجر رویکرد خود را درباره این معامله باز تا حد امکان حفظ کرد و خاطرنشان کرد که او برای جدایی اردنی‌ها فشار نمی‌آورد. اما او به دینیتز هشدار داد که اگر اسرائیل کاری با پادشاه نداشته باشد، «در عرض یک سال، عرفات سخنگوی کرانه‌ باختری خواهد بود.» او به‌وضوح می‌توانست عواقب بی‌عملی را ببیند، بااین‌حال، مصمم بود به‌جای اینکه خودش عمل کند، مسوولیت را بر دوش اسرائیل بگذارد.

یکشنبه، ۳مارس۱۹۷۴، امان. هنگامی‌که کیسینجر به دیدار ملک حسین در کاخ باسمان رفت، این سکوت موجب سرزنش نادری از سوی ملک حسین شد. دربار هاشمی در میان کاخ‌های سلطنتی عرب بی‌نظیر است. معماری و طراحی داخلی آن به‌شدت متاثر از دربار سلطنتی ویندزور بود که در تضاد با تزئینات طلایی پر زرق‌وبرق کاخ‌های عربستان سعودی، با ظرافتی آشکار نشان داده می‌شد. به‌جای تونیک قرمز و سرپوش سیاه پوست خرسی گارد ملکه در کاخ باکینگهام، پادشاهان هاشمی از سوی سربازان چرکسی ترسناک محافظت می‌شوند که تونیک‌های سیاه‌وسفید تمام‌قد با سرآستین‌های قرمز، حمایل و شمشیر به تن دارند.