نگاه دیگران-بخش دویستوسوم
استاد بازیها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانهای
کیسینجر در ۱۳مه به نیکسون گزارش داد: «تردید دارم که این تاثیر زیادی داشته باشد.» اما او تصمیم گرفت صبح روز بعد قبل از تشکیل جلسه کابینه یکبار دیگر با مایر و دایان تلاش کند. او به آنها هشدار داد که اگر وارد دوره دیگری از «دیپلماسی بنبست» شوند، برای ایالاتمتحده قابلقبول نیست که به آنها [آمریکاییها] گفته شود: «اینجا یک تپه است. ما آن را ترک نمیکنیم.» این دوباره مایر را عصبانی کرد. مایر بهطعنه گفت که به کابینه گزارش میدهد که «وقتی میگوییم این برای امنیت مهم است، این موضوع ربطی ندارد و [وقتی اسد] میگوید روستایی که در آن ۳۰۰شهرکنشین خواهد بود این باید اهمیت داشته باشد، این مهم است.» کیسینجر دلخور شد.
سپس دایان با یک راه روبهجلو مداخله کرد. او از روی رهگیریهای اطلاعاتی یک گزارش سوریهای به دیگر رهبران عرب درباره آخرین دیدار کیسینجر با اسد را خواند. این گزارش بهطور دقیق آنچه را که کیسینجر به اسرائیلیها درباره الزامات اسد برای تپههای اطراف قنیطره گزارش کرده بود، خلاصه میکرد؛ اما افزود که این توافق شامل اسکان مجدد دهها هزار روستایی آواره سوری میشود. دایان این را دلگرمکننده میدانست. شاید نیات اسد صلحآمیزتر از آن چیزی بود که به او اعتبار داده بودند. او [اسد] از کیسینجر خواست تا روی نقشه به او نشان دهد که یک خط صاف چه شکلی است.
آن دو، با کمک سیسکو و ساندرز، که بهتازگی با ژنرال گور از قنیطره بازدید کرده بودند، سپس به تمرین خطکشی روی نقشهای که روی میز گذاشته شده بود، پرداختند. بااینحال، هنگامیکه کابینه تشکیل جلسه داد، صاف کردن خط را رد کرد. باوجوداین، اگر تپههای غرب شهر در پشت خط نظامی اسرائیل باقی میماند، این تمایل بود که کل قنیطره را به کنترل سوریه واگذار کند. همچنین این تمایل بود که ناظران سازمان ملل در برخی از تپههای داخل قلمرو اسرائیل حاضر باشند، دو تپه در شمال قنیطره و روستای جنوبی احمدیه را رها کند و نیروهای اصلی اسرائیل را در دو کیلومتری غرب قنیطره نگه دارد. بااینحال، کابینه میخواست مناطق میانی تا حومه قنیطره، در دست اسرائیل باقی بماند تا شهرکنشینان بتوانند به کشت آنها ادامه دهند. دایان افزود که باید سیمخاردار و سنگرهایی در حومه شهر حفر شود تا کشاورزان اسرائیلی از مردم شهر سوریه جدا شوند.
کیسینجر پاسخ داد: «حرکت از «احمقانه» به «غیرممکن» یک امتیاز نیست.» او میخواست بداند که نیروهای نظامی در کجای تپهها مستقر خواهند شد. دایان و گور در پاسخ دادن تردید کردند و کیسینجر را تحریک کردند که کنترل خود را از دست بدهد: «میدانی، اگرتوافقی نمیخواهی، میتوانم مشکل را حل کنم. پس من مجبور نیستم اینجا بنشینم و هر چیز خونینی را از تو بیرون بکشم!» دایان دوباره موضع خود را درباره خط به شکل مختصر توضیح داد. کیسینجر ناباور بود: «آیا شما معتقدید که هر رئیسجمهوری در سوریه میتواند این پیشنهاد را بپذیرد که حتی یک میدان را نمیتوان بدون اینکه احتمالا بهفوریت به جنون کشیده شود، رها کرد؟»
دایان سعی کرد توضیح دهد که تنها کاری که او میتوانست انجام دهد این بود که به برداشت خود مبنی بر حفظ خط دفاعی اسرائیل پایبند باشد و درعینحال برخی پستهای آبرو حفظکن را حفظ کند. کیسینجر صراحتا اعلام کرد که نمیتواند تحمل کند و گفت: «ما فقط باید به واشنگتن برگردیم و وضعیت را ارزیابی کنیم.» برای اولینبار، کیسینجر ایدهی «ارزیابی مجدد» روابط بین ایالاتمتحده و اسرائیل را مطرح کرد؛ تهدیدی که وقتی با شکست واقعی در مذاکرات بعدی اسرائیل و مصر مواجه شد، دوباره مطرح کرد. دینیتز فورا شدت تهدید کیسینجر را درک کرد. وی خاطرنشان کرد که اسرائیل اکنون در واقع تمام قنیطره و احمدیه در جنوب و دو تپه در شمال را داده است. نمیتوان گفت که اسرائیل هیچ تلاشی نکرده است. کیسینجر اجازه داد که تلاشی صورت گیرد؛ اما تنها چیزی که او درخواست میکرد، تغییرات جزئی بود و رد درخواستهای او قطعا عواقب جدیای به همراه داشت.
دایان دوباره سعی کرد با موفقیت از پس این مشکل برآید. او پیشنهاد کرد کیسینجر ببیند که آیا اسد تپهها را رها میکند، اگر اسرائیل مایل باشد فقط «نیروهای کمی» در آنجا داشته باشد یا خیر؟ اگر قرار بود خط کمی در اطراف قنیطره حرکت کند، کیسینجر باید برگردد و درباره آن بحث کند. کیسینجر تصور کرد که احتمال کمی وجود داشته باشد که اسد این پیشنهاد را بپذیرد. دایان در خاطراتش توضیح میدهد که چرا از نقش شریک کیسینجر به یکی از مخالفان اصلی درخواست او برای امتیازات تبدیلشده است. او میگوید: «مشکل این چانهزنی صرفا این نبود که ما آن را بیوقار میدیدیم، بلکه این بود که ما را در موقعیتی شرمآور در برابر اسرائیلیها قرار میداد.» ازآنجاکه هیچ رازی در اسرائیل وجود نداشت، «ما به تسلیم سیاسی متهم میشدیم.»
دایان بهویژه در برابر چنین انتقاداتی آسیبپذیر بود. مذاکرات جولان بهدلیل شرایط ضعیف دولت و اعتماد بیشتر مخالفان - اکنونکه آریل شارون به صفوف حزب لیکود متعلق به مناخیم بگین پیوسته بود- بهشدت سیاسی شده بود. بر خلاف دایان، شارون به خاطر رهبری عبور دادن ارتش اسرائیل از کانال، به قهرمان جنگ تبدیلشده بود. کیسینجر به هتل «کینگ دیوید» بازگشت و پیامی خشمگین برای اسکوکرافت فرستاد که در آن از ناسازگاری اسرائیل گزارش میداد. کیسینجر به اسکوکرافت دستور داد که به هیگ بگوید با شلزینگر تماس بگیرد و از او بخواهد که تمام تعهدات تسلیحاتی جدید و همه موارد موجود در کانال ارتباطی را متوقف کند.