اکونومیست تحلیل کرد
ایران برنده اصلی بحران غزه
در انفجار مرگبار بیمارستان الاهلی عرب غزه در شامگاه ۱۷ اکتبر، تعداد زیادی فلسطینی که به آنجا پناه آورده بودند، کشته شدند. به رغم ادعاهای اسرائیل و برخی همپیمانان غربی آن که معتقدند این فاجعه دراثر درست عمل نکردن یک راکت پر از سوخت فلسطینی رخ داده، کشورهای عربی یکپارچه اسرائیل را محکوم کردهاند. گروه مقاومت حزبالله لبنان هر لحظه به جنگ تمامعیار با اسرائیل نزدیکتر میشود. پلهایی که به سختی میان اسرائیل و همسایگان عربش ساخته شده بودند، اکنون خراب شدهاند. نیروهایی که برای تحت کنترل درآوردن امور درتلاشند، بسیار شکننده هستند. پانزده ساعت بعد از انفجار، رئیس جمهور آمریکا جو بایدن با کولهباری از تجربه وارد اسرائیل شد. تحرکات دیپلماتیک بایدن لحظهای مهم در معادلات ژئوپلیتیک بود. علاوه بر نشان دادن غم و حمایت از اسرائیل، سفر بایدن حاکی از اهمیت بحران جاری برای آمریکا و خاورمیانه است. تحلیلگران اکونومیست مدعیاند که در نیم قرن گذشته، تنها آمریکا برای بازگرداندن نظم به منطقه تمایل و آمادگی داشته است.
صرف نظر از شکستهای سیاستهای منطقهای آمریکا، از جمله در عراق و سوریه، بایدن و وزیرخارجه او بار دیگر این مسوولیت را برعهده گرفتهاند. مرگ و بیماری بر نوار غزه سایه افکنده و شرایط ناخوشایند در سراسر جهان عرب حکمفرماست. مخاطره فوری احتمال بازشدن جبهه جدیدی در شمال اسرائیل است. ابعاد فاجعه انفجار بیمارستان الاهلی عرب به قدری است که اگر حزبالله لبنان و دیگر مسلمانان نتوانند انتقام خون قربانیان فلسطینی را بگیرند، با خطر از دست دادن وجهه خود مواجه میشوند. حزبالله اگر اکنون حمله خود را آغاز کند، حمایت قوی دنیای عرب را نیز خواهد داشت. اگر اسرائیل به این نتیجه برسد که جنگ حتمی است، شاید تصمیم بگیرد که حمله اول را انجام دهد. آمریکا دو ناوگروه بزرگ را به منطقه فرستاده تا حزبالله لبنان را از بازکردن جبهه دوم بازدارد. اگر آنها این اعزام را نادیده بگیرند، آمریکا مجبور خواهد شد که از این ناوها برای نشان دادن قدرت خود بهره بگیرد. مخاطره دیگر این است که روابط اسرائیل و اعراب درحال پسرفت به قرنها قبل است. بمبارانهای بیسابقه اسرائیل، عربها را به یاد خاطره جنگهای گذشته و هدف قرارگرفتن مدارس و بیمارستانها میاندازد.
اسرائیل غزه را به طور کامل محاصره کرده و مقامات اسرائیلی میگویند همه ساکنان غزه مسوول اقدامات حماس هستند. اکونومیست بر این باور است که باوجود تندرویهای اسرائیل، رهبران عرب میتوانستند خواستار برقراری آرامش و انجام تحقیقات مستقل درباره انفجار بیمارستان شوند. این فاجعه انسانی باید آنها را برآن میداشت که تلاشهای خود برای حفاظت از غیرنظامیان غزه را دوچندان کرده و طرح منطقهای برای آینده بهتر فلسطینیان تدوین کنند. اما این انفجار نفرت و شکوائیهها را عمیقتر کرده است. در مواضعی غیرقابل عقبنشینی، شرکای عرب اسرائیل تمام تقصیر را متوجه این رژیم کردهاند. اردن فورا نشست بایدن و رهبران عرب را که میتوانست بهترین امید برای پیگیری دیپلماسی منطقهای باشد، لغو کرد. مصر از همیشه مصممتر است تا از «پذیرش موقت» پناهجویان در صحرای سینا اجتناب کند.
این امر تاحدی به خاطر ترس از آن است که فلسطینیان نگران از کوچ بیبازگشت، قاهره را متهم به همدستی با اسرائیل کنند. این شرایط شکستی است «اسفناک» برای رهبران کشورها، با تبعاتی گسترده برای منطقه و جهان. برخی دولتهای عربی رابطه خوبی با حماس ندارند.کشورهایی مانند امارات متحده عربی و عربستانسعودی در جستوجوی ثبات هستند و منافعی در بهبود روابط با اسرائیل دارند. اما آنها نسبت به امتحانکردن خشم شهروندان خود درباره انفجار بیمارستان محتاط بوده و مجبورند منافع بلندمدت خود را نادیده بگیرند. این شرایط برای ایران یک پیروزی به نظر میرسد. این تنشها اسرائیل را تضعیف کرده و دخالت احتمالی آمریکا در درگیریها نیز باعث تخریب روابط واشنگتن با جهان عرب خواهد شد. در این وضعیت، تهران خواهد توانست پایههای نفوذ منطقهای خود را مستحکمتر کند. روسیه و چین هم جزو برندگان خواهند بود. این دو کشور میتوانند از شرایط موجود بهرهبرداری کرده و مدعی شوند که آمریکا به حقوق مردم غزه بیاعتناست و رویکرد آن به حقوق بشر و جنایات جنگی «ریاکارانه» است. از منظر اکونومیست، تحلیل بایدن باید با شناسایی ضرورت صلح بین فلسطینیها و اسرائیلیها آغاز شود. او میتواند ادعا کند صلح در حالی که حماس بر غزه حاکم است، ممکن نیست. باتوجه به شبکه تونلهای شهر غزه، ازبین بردن توان نظامی حماس، مستلزم حمله زمینی است. همهچیز پس از جنگ زمینی آغاز خواهد شد. تراژدی بیمارستان الاهلی به این نگرش که تلفات فلسطینی با تضعیف حمایت سایر کشورها از اسرائیل به حماس کمک میکند، اعتبار میبخشد. دشوارترین پرسش کماکان باقی خواهد ماند. چگونه میتوان امنیت غزه در دوره پساحماس را تامین کرد؟ اسرائیل نمیتواند این باریکه را برای همیشه اشغال کند. این ایده به درستی در سال ۲۰۰۵ کنار گذاشته شد، بنابراین به منظور رسیدن به این هدف، «تعهد بینالمللی» موردنیاز است. بایدن باید اکنون شروع به ایجاد یک ائتلاف بینالمللی کند. البته این کار بسیار دشوار است و خیلی چیزها ممکن است درست پیش نرود. ضدیت عمیق شهروندان عادی عرب علیه صهیونیسم، میتواند اراده رهبرانشان را برای همکاری با این ائتلاف متزلزل کند.