استاد بازی‌‌ها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانه‌‌ای

کیسینجر از مذاکرات خود با ویتنامی‌ها و شوروی‌ها آموخته بود که چگونه پیامی سخت ارائه دهد. اعراب در مقایسه، بسیار آسان بودند. او در بدو ورود به پایگاه نیروی هوایی اندروز با فهمی و «عمر ثقاف» وزیر امور خارجه‌ عربستان دیدار کرد و وقت را با احوال‌پرسی‌ها تلف نکرد. او می‌دانست که به‌عنوان فرستاده‌های شخصی، اگر آنها بدون تسلیم مستقیم پیام خود به رئیس‌جمهور به کشورشان برگردند، وجهه‌ خود را در برابر رهبرانشان از دست خواهند داد. بنابراین او [کیسینجر] به آنها گفت که هیچ ملاقاتی با نیکسون و هیچ تلاشی از سوی ایالات‌متحده برای پیگیری مذاکرات جدایی با سوریه انجام نخواهد شد، مگر اینکه آنها ارتباط بین جدایی سوریه-اسرائیل و لغو تحریم را کنار بگذارند. نیکسون و کیسینجر بلوف می‌زدند. آنها به‌شدت به رفع تحریم اهمیت می‌دادند. همان‌طور که رئیس‌جمهور در آن زمان به کیسینجر گفت: «این تنها چیزی است که کشور به آن علاقه دارد» اما کیسینجر او را متقاعد کرد که به‌سادگی تحریم را نادیده بگیرد؛ زیرا «هرچه بیشتر به آن دامن بزنیم، کمتر می‌توانیم تحریم را کنار بزنیم.» آنها باید برای اعراب روشن کنند که حتی نمی‌خواهند درباره آن صحبت کنند.

فهمی متحد پنهان او در این روند بود؛ زیرا سادات به کیسینجر قول داده بود که در رفع تحریم کمک کند. بنابراین کیسینجر به‌طور جداگانه با ثقاف و فهمی ملاقات کرد تا یکی را در مقابل دیگری قرار دهد. هنگامی‌که هر دو در روز سه‌شنبه، ۱۹فوریه وارد دفتر بیضی‌شکل شدند، او سپس با تشریح یک توافق سه ماده‌ای به رئیس‌جمهور که ادعا می‌کرد هر دو از آن حمایت می‌کنند، مانع آنها شد: به‌جای پیوند زدن لغو تحریم نفتی به توافق، این تحریم بدون قید و شرط در نشست بعدی وزرای نفت عرب ظرف دو هفته‌ دیگر لغو خواهد شد؛ ایالات‌متحده متعهد خواهد شد که از «بیشترین نفوذ» خود برای دستیابی به توافق‌نامه‌ جدایی اسرائیل-سوریه استفاده کند و نیکسون کیسینجر را به خاورمیانه می‌فرستد تا مذاکرات آغاز شود. ثقاف مخالفت کرد.

او تاکید کرد: «برای من خیلی سخت است که این سه را به هم مرتبط نکنم.» او به نیکسون گفت: «تحریم بدون اتفاق دیگری برداشته نمی‌شود.» کیسینجر درحالی‌که صدایش بلند شد، حرفش را قطع کرد: «این آن طوری که من متوجه شدم نیست.» او اصرار کرد که تنها کاری که می‌توان از او در سفر بعدی‌اش انتظار داشت، شروع مذاکرات بود، نه به پایان رساندن آن. نیکسون سپس اظهارنظر و تاکید کرد که «ما اصلا چیزی را به هم مرتبط نخواهیم کرد.» از سوی دیگر، رئیس‌جمهور استدلال کرد که لغو تحریم به تلاش‌های آمریکا برای دستیابی به آنچه اعراب می‌خواستند کمک می‌کند: عقب‌نشینی اسرائیل از جولان.

فهمی همراه با کیسینجر به نیکسون گفت که اسد می‌دانست پیش از نشست وزرای نفت به توافقی برای جدایی دست نخواهد یافت. وی با تضعیف برادر سعودی خود به رئیس‌جمهور اطمینان داد: «آنچه شما گفتید کافی است و مشکلی وجود نخواهد داشت. ما از شما نمی‌خواهیم چیزی بپردازید.» نیکسون با روال سخت‌گیرانه‌ خود پاسخ داد و به آنها اطمینان داد که با مایر «صریح و محکم» خواهد بود و همین‌طور هم خواهد بود. ثقاف که از حمایت مصر برخوردار نبود، شکست خورد. او گفت: «این چیزی است که می‌خواستم بشنوم.» کیسینجر قبل از اینکه مذاکرات بطورجدی آغاز شود، موفق شده بود دو کارت اسد را برباید.

مصر به‌جای همکاری با سوریه علیه اسرائیل و آمریکا، اکنون با ایالات‌متحده همکاری می‌کرد تا اسد را به سمت اسرائیل سوق دهد و به‌جای کمک به اسد در اهرم تحریم نفتی، سعودی‌ها اکنون موافقت کرده بودند که قبل از رسیدن [اسد] به اهدافش، آن را لغو کنند. بااین‌حال، اسد همچنان زنداندیان جنگی اسرائیلی را در اختیار داشت. دینیتز در ۱۷ فوریه به کیسینجر گفت که اگر اسد خواهان مذاکره باشد، تعداد اسرا کافی نخواهد بود؛ او باید فهرست واقعی اسامی را از قبل ارائه می‌کرد. دینیتز با این ایده که کیسینجر برای شروع مذاکرات به منطقه برود کاملا راحت بود. بااین‌حال، سفیر اسرائیل هشدار داد: «اگر قبل از رفتن شما، هیچ پیشرفت ملموسی درباره زندانیان وجود نداشته باشد، در مطبوعات به نظر می‌رسد که گویی بر اسرائیل فشار وجود دارد.»

کیسینجر با قاطعیت پاسخ داد: «گلدا به خواسته‌اش خواهد رسید.» بی‌تردید یک روز پس از شکست وزیر امور خارجه‌ عربستان در مقابل نیکسون «صباح کابانی» کاردار سوریه، فهرست اسامی اسرای اسرائیلی را همراه با وعده‌ی اسد مبنی بر آغاز دیدارهای صلیب سرخ ظرف مدت ۹روز نزد کیسینجر برد. کیسینجر چطور می‌توانست این‌قدر به این نتیجه اطمینان داشته باشد؟ هشت روز بعد، زمانی که کیسینجر فهرست را به مایر تحویل داد، توضیحات ظاهر شد. کیسینجر در کمال اطمینان به او گفت که سادات اسد را متقاعد کرده که فهرست را در ازای درخواست کیسینجر از شاه ایران «برای آغاز اقدام نظامی علیه عراق برای دور کردن نیروهای عراقی از سوریه» تسلیم کند. در واقع، عراق در ۴فوریه اعلام کرد که تانک‌ها و پیاده‌نظام زرهی ایران با پشتیبانی توپخانه از مرز عراق عبور کرده و ۱۰سرباز عراقی را کشته‌اند.

این درگیری‌ها ادامه داشت تا اینکه در ۱۰فوریه فوران بزرگ درگیری رخ داد که طبق گزارش‌ها، ۲۳عراقی و ۷۰ایرانی جان خود را از دست دادند. پس‌ازاین حادثه، منابع خبری عراقی از تجمع نیروهای ایرانی در مرزها و نقض مکرر حریم هوایی عراق از سوی جنگنده‌های ایرانی شکایت کردند. درگیری‌ها تا یک‌ماه دیگر ادامه یافت. بلافاصله پس‌ازآن، صدام‌حسین لشکر تانک‌های عراقی را که در آغاز جنگ یوم کیپور در سوریه مستقر شده بود، خارج کرد؛ باقی ماندن در سوریه پس از جنگ، تهدیدی برای رژیم اسد بود. راه‌های خاورمیانه شگفت‌انگیز است. کیسینجر و سادات یک پرتاب سه‌گانه را انجام داده بودند. اسد بازی را فهمید.مدت‌ها بعد، او به تیم صلح کلینتون گفت: «اگر شما یک‌قدم به سمت ما بردارید، ما دو قدم به سمت شما برمی‌داریم.»