نگاه دیگران-بخش صدوشصتوهفتم
استاد بازیها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانهای
پس از ملاقات، کیسینجر و سادات دوباره وارد اتاق غذاخوری شدند. به درخواست سادات، کیسینجر تفاهمات آنها را خلاصه و اعلام کرد که تصمیم گرفتهاند به سرعت حرکت کنند. گروههای کاری برای تنظیم اسناد تشکیل جلسه میدهند و کیسینجر عصر همان روز به اسرائیل بازمیگردد. کیسینجر در خلاصه خود، بهعمد محدودیتهای واقعی نیروهای داخل مناطق را نادیده گرفت و صرفا اشاره کرد که او تفکر سادات را در مورد آن مسائل میدانست. آنها در پیشنویس اسناد خالی میماندند و آن جاهای خالی را به سادات میسپردند تا اخبار ناخوشایندی را برای مشاوران ناراضی خود از آنچه او بهتازگی با کیسینجر به توافق رسیده است، اعلام کند. مبهم بودن به یک فضیلت لحظهای تبدیل شده بود. فهمی و الجمسی سیگار دود میکردند.
به نظر فهمی، سادات توصیههای دیپلمات اصلی خود را رد کرده بود و هم به مصر و هم به آرمان عرب لطمه زد. فهمی سرانجام در نوامبر ۱۹۷۷، زمانی که سادات تصمیم خود را برای سفر به بیتالمقدس اعلام کرد، استعفا داد. اما سرخوردگی او از سادات از همان روز در اسوان آغاز شد. همانطور که پیشتر ذکر شد، او پیشازاین دیدگاه بدبینانهای نسبت به کیسینجر داشت، اما این تجربه در اسوان نیز او را به «سبک و سیاق به نسبت موذیانه و فریبنده» کیسینجر متقاعد کرد؛ به گفته فهمی، او آن میانجیگر صادقی نبود که ادعا میکرد. فهمی پی برد که وقتی رهبرش تصمیم خود را گرفته باشد، کاری نمیتواند انجام دهد، بنابراین تصمیم گرفت تمام تلاش خود را بکند تا کیسینجر را از درج هرگونه زبان سیاسی از طرف اسرائیل در توافقنامه منع کند، «و بهویژه هیچچیزی که جدا از موضع اصولی اعراب در مورد صلح با اسرائیل باشد، درج نشود».
مشکل الجمسی برخاسته از احساس مسوولیت او به عنوان رئیس نیروهای مسلح مصر بود. سادات قبلتر بهصراحت گفته بود که قصد دارد از رئیس ستاد [ارتش] خود که برای سربازانش و مردم مصر قهرمان شده بود، برای مشروعیت بخشیدن به معامله جدایی استفاده کند. به گفته کیسینجر، سادات در نخستین ملاقات خود در اسوان الجمسی را فراخوانده و به او اطلاع داده بود: «دکتر کیسینجر و من در مورد چگونگی ادامه توافق به توافق رسیدهایم» و سپس دستور مستقیم صادر کرد: «تو، جمسی، آن را امضا میکنی!». الجمسی سعی کرده بود سادات را متقاعد کند تا ژنرال احمد اسماعیل را جایگزین او کند که به عنوان وزیر جنگ، موقعیت بهتری برای به عهده گرفتن مسوولیت داشت. اما سادات چیزی از آن نمیشنید. در حال حاضر، الجمسی خبردار ایستاد و آن را تحمل کرد؛ بعدها سادات پاداش وفاداری او را با ارتقای وی به مقام وزیر جنگ داد.
برای تیم آمریکایی سه ساعت طول کشید تا دو پیشنویس سند را آماده کنند. در آن زمان، کیسینجر و فهمی در تراس «هتل قدیمی کاتاراکت» - یک بنای بزرگ استعماری بریتانیایی که فرسوده شده و از بین رفته بود و زیر سایه غفلت خواهر جدید و خامدستش، شوروی، قرار گرفته بود- آفتاب گرفتند. همانطور که در آنجا در مقابل دیدگان مطبوعات نشسته بودند، طوری گپ زدند و شوخی کردند که گویی بهترین دوستان هستند. وقتی پیشنویسها برای بررسی آنها آماده شد، آنها با الجمسی و مشاورانشان در اتاق غذاخوری تودرتوی «هتل جدید کاتاراکت» با پنجرههای دوطبقهاش که از استخر هتل به سمت «الفانتین» نگاه میکردند، نشستند.
اسناد کوتاه و صریح بودند، هر کدام دو صفحه با فاصله دو سطری بود؛ اولی با عنوان «جدایی نیروهای مصری-اسرائیلی» و دومی برچسب «پیشنهاد آمریکا» را داشت. فهمی با بررسی دقیق سند اول، خواستار حذف عبارت «خودداری از... اقدامات جنگطلبانه» از پاراگراف اول شد. او مصمم بود از هر چیزی که ممکن است شبیه «پایان جنگطلبی» باشد، اجتناب کند. کیسینجر به اسرائیلیها هشدار داده بود که این پلی برای یک توافقنامه جدایی بسیار دور است، بنابراین حذف عبارات مدنظر فهمی را پذیرفت. درحالیکه این امر فهمی را آرام کرد، الجمسی بهوضوح آشفته باقی ماند. او میخواست از هر چیزی در توافق اسرائیل و مصر که نشان دهد مصر محدودیتهای تسلیحاتی خاص را پذیرفته است، اجتناب کند. فهمی بهجای آن زبانی را پیشنهاد کرد که پوششی را ارائه میداد: «مصر نیروهای خود را در سمت شرقی دوباره جمع خواهد کرد». کیسینجر خوشحال بود که با چنین واژهسازیهایی همراه شود، اگر اینها به کاهش تاثیر داروی تلخ کمک کند.
توافق بر سر سند دوم آسانتر بود؛ زیرا تمام اعداد مربوط به محدودیت نیرو را خالی گذاشت. الجمسی با فاصله موشکهای « SAM» در کرانه غربی از خط مقدم مصر مخالفت کرد، زیرا این امر توانایی آنها را برای محافظت از نیروهای مصری کاهش میداد. او پیشنهاد کرد که این مناطق باید مناطق پروازممنوع برای هر دو نیروی هوایی باشد. کیسینجر میدانست که نمیتواند آن را به اسرائیلیها بقبولاند، اما بهجای بحث با الجمسی، گفت که این موضوع را با سادات در میان خواهد گذاشت. این مفهوم که کیسینجر میتوانست بدون رعایت سلسلهمراتب نزد مقامی مافوقتر برود، باعث آزردگی این افسر مغرور شد. وقتی جلسه به پایان رسید، او با دلخوری از آنجا خارج شد و به طرز نازیبایی اشاره کرد که نمیتواند این توافق را به دلایل نظامی توجیه کند.