نگاه دیگران-بخش صد و شصت و چهارم
استاد بازیها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانهای
حساسیت او نسبت به محدودیتهای داخلی که بر محاسبات سیاسی هر دو رهبر تاثیر میگذاشت، یک عنصر اساسی در موفقیت او بود؛ اما همانطور که خواهیم دید، این امر بعدتر احتیاط ذاتی او را در زمانی که طرفین عرب و اسرائیلی او مایل به پذیرش ریسکهای بزرگتر بودند، تقویت کرد. در اوایل عصر روز ۱۳ژانویه، زمانی که کیسینجر با ابن در سوئیت وی در «کینگ دیوید» ملاقات کرد، وی پیشتر رویکرد خود را در قبال این معما فرمولبندی کرده بود. کیسینجر پیشنهاد کرد که اسرائیل ممکن است به سادات اجازه دهد که برای حفظ وجههاش تعداد کمی تانک در کرانه شرقی نگه دارد؛ شاید پنجاه تا هفتادوپنج تانک.
او گفت که در خط عقبنشینی محکم میایستد و الزامات سیاسی اسرائیل را بهعنوان مواضع آغازین معقول میدانست؛ اما کیسینجر استدلال کرد که آنها [اسرائیلیها] باید آماده انعطاف درباره ممنوعیت تمام دستههای سلاحهای سنگین باشند؛ زیرا او انتظار داشت سادات آن را رد کند. کیسینجر از ابن که متقاعدکنندهترین طرف در میان مجموعه همکاران تندروترش نیست، خواست تا توضیح دهد که پیامدهای شکست به معنای فشار بیشتر بر اسرائیل است. ابن اجازه داد که درباره تعداد نیروها انعطافپذیری وجود داشته باشد؛ اما نه درباره تانکها یا خط. ابن تاکید کرد: «میدانید که حتی کبوترهای ما میگویند که اگر تانک وجود داشته باشد آن را رد میکنند.»
کیسینجر با هلیکوپتر به محل اقامت دایان در «زاهالا»، محلهای در تلآویو که مخصوص افسران ارتش اسرائیل ساختهشده است، رفت (زاهال مخفف عبری IDF به معنای «ارتش دفاعی اسرائیل» است). حیاط خلوت دایان، جایی که او قصد داشت یک میهمانی در باغ برای کیسینجر برگزار کند، بهخاطر آثار باستانی که او در آنجا به نمایش گذاشته بود، بدنام شده بود؛ برخی از این آثار با روشهای مشکوک بهدست آمده بودند. برای این مناسبت، دایان افرادی از نخبگان تجاری، فرهنگی و مذهبی اسرائیل و همچنین برخی از شهرداران کرانه باختری و افسران ارشد ارتش را گرد هم آورده بود. باران همه آنها را مجبور کرده بود داخل بروند؛ جایی که میهمانانِ هیجانزده کیسینجر را محاصره کرده و عدهای به دنبال امضا گرفتن از او بودند. در یک نقطه، ژنرال الازار با کیف حاوی یک نقشه بزرگ وارد اتاق شد. دایان هر دوی آنها را به اتاق کار کوچک خود برد تا به کیسینجر دو نقشه از خط عقبنشینی را نشان دهد که ارتش اسرائیل برای فریب او آماده کرده بود. وقتی کیسینجر ظاهر شد، خوشحال به نظر میرسید. کیسینجر در واقع از نبوغ و غرور دایان و الازار در تهیه نقشهای که او قصد قبولاندن آن را به سادات نداشت، متحیر شده بود.
در ساعت ۸:۱۵غروب، کیسینجر دوباره در هوا بود و با نقشهها و پیشنهاد اسرائیل که برای تهیه و بستهبندی آن بسیار دقت کرده بود، به اسوان بازگشت. این مستلزم دشنامهای لفظی بیوقفه، تهدید به انزوا و پیشنهادهایی برای توطئه بود تا اسرائیلیها بپذیرند که باید از قلمرو عربها که آن را بهسختی بهدست آوردهاند، دست بکشند. اکنون کیسینجر پیشنهادی از جانب آنها [اسرائیلیها] داشت که به اعتقاد او میتوانست سادات را به پذیرش متقاعد کند.