استاد بازی‌‌ها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانه‌‌ای

وقتی آنها بحث خود را به پایان رساندند، کیسینجر پرسید که آیا دایان می‌‌‌تواند روز بعد برای ملاقات دیگری بازگردد یا خیر؛ او نمی‌‌‌خواست مصری‌‌‌ها فکر کنند که بدون تقلا به توافق رسیده‌‌‌اند. با در نظر گرفتن این موضوع، او از دایان خواست به مطبوعات بگوید که آنها فقط درباره‌‌‌  ایده‌‌‌ها و اصول بحث کرده‌‌‌اند، نه جزئیات. کیسینجر برای اطمینان از اینکه مصری‌‌‌ها پیام را دریافت کرده‌‌‌اند، دایان را تا طبقه‌‌‌ همکف همراهی کرد و خبرنگاران هم بیرون از ورودی خیابان C به وزارت امور خارجه حضور داشتند. دو سلبریتی که مورد توجه رسانه‌‌‌ها قرار داشتند: مرد اسرائیلی با چشم‌‌‌نمای سیاه که در کنار استاد دانشگاه هاروارد که به «اَبَر دیپلمات» تبدیل‌‌‌شده است، ایستاده بود. درحالی‌‌‌که روزنامه‌‌‌نگاران میکروفن و ضبط‌‌‌صوت خود را به صورت او چسبانده بودند، کیسینجر گفت که آنها پیشرفت خوبی داشته‌‌‌اند اما فردا دوباره برای دور دوم ملاقات خواهند کرد. دایان با پایبندی به این ترفند گفت که آمده است تا فقط «مفاهیم کلی» را موردبحث قرار دهد.

کیسینجر دلیل دیگری برای بازگرداندن دایان در روز بعد داشت. در ژنو، کارگروه نظامی مصر و اسرائیل اکنون سه بار ملاقات کرده بود، اما او [کیسینجر] نمی‌‌‌خواست مذاکرات را به نشست ژنرال‌‌‌ها در آنجا بسپارد، درست مانند بیزاری‌‌‌اش از مذاکرات کیلومتر ۱۰۱. با توجه به آنچه دایان برای او آورده بود و آنچه قبلا با سادات در میان گذاشته بود، واضح بود که شکاف‌‌‌ها به میزان قابل‌‌‌توجهی کاهش‌‌‌یافته است. همان‌طور که او به نیکسون گزارش می‌دهد، اسرائیلی‌‌‌ها «اکنون ۸۵ درصد از راه را به سمت موضع مصر در مورد جدایی آمده‌‌‌اند، و این بدون هیچ‌‌‌گونه درخواست متقابلی است.» چرا خودش این شکاف را کم نمی‌‌‌کند؟ به‌‌‌هرحال، زمانی که اختلافات بین طرفین قابل پل زدن بود و تنها چیزی که باقی می‌‌‌ماند این بود که رهبران به مصالحه‌‌‌ نهایی، هرچند دشوار، دست یابند، نقش مناسبی برای یک وزیر خارجه بود که در مذاکرات مداخله کند. او می‌‌‌دانست که برخورد مستقیم با سادات، همان‌طور که بعدا نوشت، «میل مصری به سکته ناگهانی» را به همراه خواهد داشت.