استاد بازی‌‌ها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانه‌‌ای

کیسینجر با این استدلال نیکسون را متوقف کرد که این امر تشکیل کنفرانس ژنو را با خطر مواجه می‌سازد. هنگامی‌که به واشنگتن بازگشت، او [کیسینجر] با هیگ همکاری کرد تا اهداف رئیس‌جمهور را خنثی کند؛ درحالی‌که به دنبال اعتبار از دینیتز برای این کار بود. او به دینیتز یک خلاصه‌ روزانه که برای نیکسون آماده کرده بود، نشان داد که رئیس‌جمهور روی آن پاراف کرده بود که اگر جنگ، صرف‌نظر از هر دلیلی، از سر گرفته شود «اسرائیلی‌ها باید این کار را به‌تنهایی انجام دهند.» سپس، وی دوباره به سفیر اسرائیل هشدار داد که نیکسون یهودستیز است و در محاصره‌ مردان نفتی است که فقط سنگ منافع عرب را به سینه می‌زنند. او [کیسینجر] به دینیتز یادآور شد که من [کیسینجر] تنها دوست واقعی اسرائیل در واشنگتن هستم و افزود که شلزینگر از ابتکار عمل ضد اسرائیلی نیکسون حمایت کرده است.

مدیریت نیکسون نیز چالش‌برانگیزتر شده بود؛ زیرا توجه مثبت رسانه‌ای که در پی موفقیت برجسته کیسینجر در ژنو نصیب او شده بود، باعث افزایش حسادت رئیس‌جمهور می‌شد. در ۲۴دسامبر، نیویورک‌تایمز یک صفحه‌ کامل را به تجزیه‌وتحلیل از سوی «لسلی گلب»، خبرنگار دیپلماتیک وقت این روزنامه اختصاص داد که تیتر آن این بود: «نقش نیکسون در سیاست خارجی تغییر یافته؛ برخی ادعا می‌کنند که کیسینجر اکنون مسوول است.» تیتر تایم هم در همان زمان این بود: «سوپراستار خودساخته».

در این مقاله آمده بود که کیسینجر مدت‌هاست به‌عنوان «دومین مرد قدرتمند در ایالات‌متحده» تلقی شده است؛ اما اکنون «او یکی از چهره‌های استوار باقی‌مانده در ویرانه‌های... دولت آسیب‌دیده‌ ریچارد نیکسون است.» نیکسون که به دنبال به‌دست آوردن و بهره بردن از شُکوه کیسینجر بود، اصرار داشت که وی [کیسینجر] را طی استراحت سال نو در کاخ سفید غربی در «سن کلمنته» همراهی کند تا نشان دهد که آنها در حال هماهنگی در دیپلماسی خاورمیانه هستند. درحالی‌که کیسینجر با گروه مطبوعات کاخ سفید همکاری و مواجهه‌ مثبتی داشت؛ اما در بازگشت به واشنگتن به هیگ به‌صورت محرمانه گفت: «من سن کلمنته را با حالتی بسیار افسرده ترک کردم. در عجبم که این مساله تا چه مدت قابل‌کنترل یا مدیریت است.» روحیه‌ کیسینجر با دیدار موشه دایان تقویت شد. او [کیسینجر] سه هفته قبل‌تر در بیت‌المقدس، زمینه را برای تعامل با این ژنرال اسرائیلی ستیزه‌جو آماده کرده بود.

در شام شان در اقامتگاه ابان، او [کیسینجر] دو اصل را بیان کرده بود که فکر می‌کرد باید نگرانی‌های امنیتی اسرائیل را برطرف کند: نیروهای مصری در ساحل شرقی کانال باید آن‌قدر کم باشند که نتوانند حمله‌ای را آغاز کنند و منطقه‌ حائل سازمان ملل باید به‌اندازه کافی مانع داشته باشد که - اگر مصر تصمیم بگیرد که از کانال با نیروهای اصلی‌اش عبور کند- به اسرائیل زمان برای بسیج بدهد. این اصول اولیه‌ نیروهای محدود و مناطق غیرنظامی شده، در تمامی ترتیبات امنیتی بعدی اعراب و اسرائیل به‌کار گرفته خواهد شد.

کیسینجر پس‌ازآن تصویر وسیع‌تری از ارزش استراتژیک چیزی که دنبال می‌کرد ترسیم کرده بود. توافق‌نامه‌ جدایی راهی برای برداشته شدن تحریم نفتی و اجتناب از «حرف زدن درباره آنچه دیگران می‌خواهند درباره آن صحبت کنند، یعنی مرزهای ۱۹۶۷» بود. او خاطرنشان کرد که سادات درباره آنها سخت‌گیری نمی‌کرد. او این جدایی را به یک توافق دائمی ربط نمی‌داد و تهدید به بازگشت به جنگی که در آن تمام جهان علیه اسرائیل خواهند شد، نمی‌کرد. او توضیح داد که انعطاف‌پذیری سادات از احساس اضطرار و غرور او ناشی می‌شود: «او می‌خواهد سوار ماشینی با سقف متحرک شود و به‌سوی شهر سوئز برود.» اسرائیلی‌ها باید از آن استفاده کنند. دایان احساس کرد که اولین عقب‌نشینی، مهم‌ترین [عقب‌نشینی] خواهد بود. او استدلال کرد که اسرائیل باید در ازای آن چیز ارزشمندی به‌دست آورد: «ما امتیاز بزرگی خواهیم داد و او یک مزیت بزرگ خواهد داشت.»

دایان سپس پرسیده بود که آیا کیسینجر خواهان حضور نیروهای شوروی در نیروهای سازمان ملل است یا خیر؟ کیسینجر پاسخ داد: «من فکر می‌کنم حضور نیروهای شوروی در هر شکلی که باشد فاجعه است. سپس در گفت‌وگو، «آلون» ایده‌ کمک شوروی در پاک‌سازی کانال از کشتی‌های غرق‌شده از جنگ۱۹۶۷ را مطرح کرد. کیسینجر با عصبانیت پاسخ داد، مهندسان ارتش آمریکا کانال را پاک‌سازی می‌کنند. «اگر توافقی برای جدایی وجود داشته باشد، من به‌وضوح می‌خواهم که این توافق محصول مسیر معتدل سادات و نادیده گرفتن روس‌ها باشد.» او نیازی به نگرانی نداشت. ذکر شوروی پارانویای مایر را برانگیخت. مایر شکایت کرد که سادات به آنچه می‌خواهد می‌رسد، اسرائیل به وعده‌هایی که عملی نمی‌شوند تسلیم می‌شود و سپس جهان دوباره فشار می‌آورد.

او [مایر] گفت: فقط دفعه‌ بعد، اسرائیل با یک ضرر بزرگ می‌جنگد و جهان خواهد گفت: «آفت و بلا بر خاندان اسرائیل. این اولین قدم به‌سوی سال ۱۹۶۷ است.» همه‌اش بسیار ناعادلانه بود «در این دنیا شما نقاشی می‌کنید... متجاوز و قربانی در یک موقعیت هستند به‌جز اینکه متجاوز نفت دارد.» کیسینجر به‌جای بحث با او [مایر]، اشاره‌کرده بود که اگر سناریوی وی [مایر] محقق شود، به حمایت ایالات‌متحده نیاز دارد و تنها راه برای اطمینان از آن همانا ایجاد تعهد با کمک به موفقیت دیپلماسی وی [کیسینجر] است. دایان سپس یک فرآیند تدریجی را پیشنهاد کرده بود که احتمال خیانتی را که مایر از آن می‌ترسید، به حداقل می‌رساند. ابتدا باید «فرآیند عادی‌سازی» برای بازاسکان شهرهای کانال و تبدیل آن به یک آب‌راه غیرنظامی وجود داشته باشد؛ این تضمینی برای اهداف صلح‌آمیز مصر خواهد بود. او اجازه‌ آن را داد که به نظر می‌رسید سادات این را در نظر داشته است. اما او نمی‌خواست که اسرائیل مانند سال۱۹۷۰ فریب بخورد.