استاد بازی‌‌ها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانه‌‌ای

او با هدف زدن ضربه‌ای گزنده خاطرنشان کرد که مستقیما با مصریان در تماس بود. ازآنجاکه برای ایجاد آتش‌بس ناتوان یا بی‌میل بود، او پرسید: «چرا مجبوریم درباره مسائلی که به سادات بستگی دارد با شما تعامل کنیم؟ چرا به‌طور مستقیم با خود سادات تعامل نکنیم؟» و سپس به نکته‌ای بدشگون اشاره کرد: «ما آشکارا در مسیر برخورد قرار داریم.» وی افزود: «رئیس‌جمهور به‌شدت آشفته است. ما اجازه نخواهیم داد که تحت‌فشار قرار بگیریم» و تلفن را قطع کرد.

تهدیدها تاثیر مطلوب خود را داشت. به گفته دوبرینین، او و کیسینجر در اواخر آن عصر دوباره با هم صحبت کردند و پذیرفتند که به خاطر حفظ تنش‌زدایی، باید برای دستیابی به فرمول جدید ایجاد آتش‌بس که برای سادات قابل‌قبول‌تر باشد با یکدیگر همکاری کنند. کیسینجر به‌جای درخواست برای بازگشت به خطوط۱۹۶۷ که می‌دانست اسرائیل نمی‌پذیرد، پیشنهاد کرد که قطعنامه۲۴۲ شورای امنیت مورد استناد قرار گیرد که ابهام بیشتری درباره فرمول عقب‌نشینی از سرزمین‌های اشغال‌شده در سال۱۹۶۷ دارد. او خواست و میل خود برای برگزاری یک کنفرانس صلح را اعلام کرد- که برای نیکسون و برژنف جذاب خواهد بود- و او از قبل می‌دانست که این برای مصری‌ها قابل‌پذیرش‌تر است؛ زیرا اسماعیل در اولین ارتباطات دوران جنگشان آن را پیشنهاد داده بود. او اصرار داشت که این بار ابرقدرت‌ها باید حامی قطعنامه جدید آتش‌بس باشند. کیسینجر اعلام کرد که این بهترین پیشنهاد او بود. او در حضور دوبرینین قسم خورد که «ایالات‌متحده چیزی بیشتر را نمی‌پذیرد حتی اگر این به معنای درگیری با اعراب و شوروی باشد.»

روز نهم، یکشنبه۱۴اکتبر۱۹۷۳. وقتی او [کیسینجر] آن را به نیکسون و پس ‌از آن در صبح یکشنبه به اعضایWSAG توضیح داد، فرمول خود برای آتش‌بس را با شرایط جدید تطبیق داده بود: «ما در تلاش هستیم تا آتش‌بس را به یک نتیجه‌ سیاسی مرتبط کنیم بدون اینکه به‌طور خاص بگوییم که آن نتیجه‌ سیاسی چیست... اکنون استراتژی از نظر دیپلماتیک همانا حرکت به‌سوی آتش‌بس و مانور برای پیوند دادن آن به یک توافق و حل‌وفصل دائمی است. برای فشار، ما یک تلاش گسترده برای تامین و تدارک را آغاز خواهیم کرد و آن را تنها با آتش‌بس متوقف خواهیم کرد.» کیسینجر به‌طور رسمی پیشنهاد آتش‌بس جدیدی را که داشت- که شب قبل در تماس تلفنی خود با دوبرینین به اطلاع او رسانده بود- به دوبرینین ابلاغ کرد. او افزود که انتقالات هوایی آمریکا در این نقطه بیشتر تجهیزات موردنیاز بوده و فقط مقدار کمی تجهیزات سنگین بود. اما افزود: «می‌توانیم...آن را به نحو چشمگیری افزایش دهیم تا شامل تجهیزات سنگین هم بشود.»

در واقع، شلزینگر به WSAG گزارش داد که شش فروند C-۵A و بیست‌ودو فروند هواپیماهای C-۱۴۱ یا در اسرائیل فرود آمده بودند یا در مسیر بودند که حامل هزار و ششصد تُن تدارکات در روز و پنجاه تُن در ساعت بودند. در مقایسه، کلبی گزارش داد که کل حمل‌ونقل هوایی شوروی - که به مدت یک هفته ادامه داشت- بالغ بر سه هزار تُن است. هشت فروند فانتوم «اف۴» نیز به‌تازگی در اسرائیل فرود آمده بودند و شش فروند دیگر در راه بود و هشت فروند که در آزورس در وضعیت «آمادگی برای پرواز» قرار داشتند. بیست اسکای هاوکِ A-۴ نیز از یک ناو هواپیمابر به ناو هواپیمابر دیگر در سراسر اقیانوس اطلس و مدیترانه جابه‌جا شد. شلزینگر با شور و شوق تازه‌ای اعلام کرد: «این چشمگیرترین حمل‌ونقل هوایی از سال۱۹۴۸ است.» کیسینجر گفت: «ما باید برای تاثیرگذاری بزرگ در کوتاه‌ترین زمان تلاش کنیم.»

او معتقد بود که این امر اکنون این امکان را برای اسرائیلی‌ها فراهم می‌کند که جنگ را در هر دو جبهه ادامه دهند. کیسینجر به همکاران خود توضیح داد: «در حالت ایده‌آل، اسرائیل بدون هزینه‌های گزاف و به سرعت پیروز می‌شود. اما یک اسرائیل کاملا ستیزه‌جو نمی‌خواهیم.» این به عهده شلزینگر افتاد تا واقعیت جدیدی که کیسینجر به‌خوبی آن را درک کرده بود بیان کند: «نمی‌دانم اسرائیلی‌ها چگونه می‌توانند [وجود داشته] باشد. آنها وابستگی کامل به ایالات‌متحده دارند.» کیسینجر سپس اهداف دیگر این استراتژی را برای مافوق خود توضیح داد: «ما اکنون در تلاشیم شوروی را واداریم تا موضع معتدل‌تری داشته باشد... اعراب را متقاعد کند که اگر قرار است توافقی صورت گیرد، باید این توافق را با ما انجام دهند.»

استراتژی جدید باعث شد که رئیس محاصره‌شده‌ کیسینجر احساس کند که در حال ایفای نقش مهمی است. آن روز صبح، نیکسون دو بار برای کیسینجر تکرار کرده بود که [این او بود که] دستور تدارک هوایی را روز قبل به او [کیسینجر] داده بود. او [کیسینجر] در تماس تلفنی دوم اعتراف کرد که «خُب، حداقل من احساس بهتری دارم. همان‌طور که به ال گفتم، اگر من هر کمکی به این بحث کنم، این کمک کاری است که با سه هواپیما هم انجام نمی‌شود. به خدا مهم نیست که آنها چقدر بزرگ باشند، فقط مشتاق و آماده‌ همکاری باش.» هواپیمای C-۵A Galaxy یکی از بزرگ‌ترین هواپیماها در جهان است که طول بال آن بیش از ۲۲۰فوت، دم بلند و متمایز T شکل، چهار موتور جت که هر یک چهل و سه هزار پوند نیروی رانش دارد، ۲۸چرخ در هنگام فرود و ظرفیت حمل‌ونقل تا ۱۳۰تن تجهیزات و حدود ۴۸۰۰مایل.

در شب هشتمین روز جنگ، شش مورد از این نمادهای عظیم بالدارِ قدرت و تعهد آمریکا از مدیترانه خارج و در فرودگاه «لود» بر زمین نشستند. مانند خط هوایی برلین در سال‌های ۱۹۴۹-۱۹۴۸، آنها به بازیگر جنگ‌زده و ناامید اسرائیل مشوق‌ها و دلگرمی‌های فوری ارائه دادند. «یوزی عیلام» مدیر وقتِ توسعه و تحقیقاتِ ارتش اسرائیل هنگامی‌که روی آسفالت ایستاده و اولین تانک از درهای عقب این هواپیمای غول‌پیکر بیرون آمد، احساسات خود را چنین توصیف می‌کند: «این روحیه‌ ما را به‌شدت تقویت کرد. می‌دانستیم که ما از حمایت مهم‌ترین ابرقدرت برخورداریم.»

444444