به عقیده اکونومیست آلمان شدیدا به این شوک نیاز داشت. آلمان مغرور دیر متوجه شد که جهان پیرامونش چقدر سریع درحال تغییر است. با این‌حال، اکنون فرصتی قابل‌‌توجه در اختیارش قرار گرفته است، چراکه در آلمان اجماع گسترده‌‌ای درباره نیاز به تغییرات گسترده در اقتصاد و امنیت  وجود دارد که دموکراسی‌‌ها چیزی نادر است. آلمان به عنوان قوی‌‌ترین اقتصاد اروپا، با سیاست‌هایی باثبات و شهروندانی مسوول، دارای سابقه‌‌ای غبطه‌‌برانگیز است. اما وابستگی این کشور به سوخت ارزان روسیه با جنگ اوکراین آشکار شده است. آلمانی‌‌ها نه تنها در برابر باج‌‌گیری انرژی کرملین آسیب‌‌پذیر هستند، بلکه از جنگ اوکراین نیز حمایت مالی کرده‌‌اند. از منظر اکونومیست آن وضعیت اسفبار محصول یکی دیگر از ناکامی‌‌های آلمان بوده است، که بی‌میلی در زیر سوال بردن مفروضات نادرستی است که ریشه در تاریخ خوشبختی‌‌های اخیر آن دارد. تصوراتی مانند اینکه تجارت با روسیه میل به ایجاد تنش آن را رام می‌کند، سبب شد این کشور برای مدت طولانی نسبت به درخواست‌‌های متحدان برای سرمایه‌‌گذاری در حوزه دفاعی خود و اروپا بی‌توجه باشد.

آلمان از چالش‌‌های دیگری هم دوری کرده است. اقتصاد این کشور همچنان بیش از اندازه به صادرات محصولات مهندسی سنتی وابسته است، که فضای کمی برای رشد دارد و بیش از حد به چین به عنوان منبع تامین نهاده و بازاری برای کالاهایش متکی است. آلمان در زیرساخت‌‌ها سرمایه‌‌گذاری کمتری کرده است، که تا حدی به دلیل قوانین سختگیرانه این کشور درباره هزینه‌های عمومی است. بخش‌های دولتی و خصوصی به دلیل روند آهسته دیجیتالی شدن خدمات و همچنین کمبود کارگران ماهر از پیشرفت عقب مانده‌‌اند. اما اکنون آلمان جدیدی در حال ظهور است. سه روز پس از شروع تنش میان روسیه و اوکراین، اولاف شولتز سخنرانی مهم خود را در پارلمان آلمان ایراد کرد که نشان‌دهنده گسست این کشور از گرایش به سمت صلح‌طلبی پس از جنگ بود. او در این سخنرانی دستورکار سال‌های آینده را مشخص کرد.

از منظر اکونومیست چالش‌‌های آلمان قابل مدیریت هستند. زمانی‌‌که ولادیمیر پوتین عملیات نظامی در اوکراین را آغاز کرد، آلمان برای تامین ۵۵ درصد گاز موردنیازش به روسیه متکی بود. برخی هشدار می‌‌دادند که ذخایر تمام خواهند شد، کارخانه‌های آلمان به تعطیلی کشیده می‌شوند و خانواده‌ها در سرمای زمستان می‌لرزند. در واقع با وجود اینکه سهم روسیه از بازار گاز آلمان به نصف کاهش یافته است، ذخایر گاز زمستانی با سرعت عادی درحال ایجاد هستند. صنعت آلمان می‌گوید می‌تواند مصرف را بیش از آنچه انتظار می‌‌رود کاهش دهد و خانوارها نیز در مواجهه با افزایش قیمت‌‌ها همین کار را انجام خواهند داد. این مساله احتمالا عمر سه نیروگاه هسته‌‌ای را که برای بسته شدن آنها برنامه‌ریزی شده بود افزایش خواهد داد و ممنوعیت فرکینگ را لغو خواهد کرد که ذخایر عظیم گاز شیل را از دسترس خارج کرده است.

اگر عزم کافی وجود داشته باشد مشکلات دیگر هم قابل حل هستند. اولاف شولتز متعهد شده است هزینه‌های دفاعی را تا یک‌سوم افزایش دهد. بودجه جدید به ارتقای تجهیزات کمک خواهد کرد. او همچنین قول داده است که رویکردی واقع‌بینانه‌‌تر به امور خارجی داشته باشد و برخلاف تابوهای قدیمی سلاح‌‌های سنگین به اوکراین ارسال کند. دولت او بازنگری کامل روابط با چین را آغاز کرده است و به زودی استراتژی امنیت ملی خود را صادر خواهد کرد. با وجود این‌، به عقیده اکونومیست روند دیجیتالی شدن و سبزشدن صنعت و افزودن خدمات سطح بالا به این ترکیب دشوارتر خواهد بود. تعداد بی‌شماری از شرکت‌‌های کوچک و متوسط در صورت پذیرش چالش دیجیتال می‌توانند به عنوان پایه‌های قدرت اقتصادی باقی بمانند. رهبران تجاری و دولت آلمان هر دو عمل‌گرا به‌‌نظر می‌‌رسند و قوانین مهاجرت با هدف جذب نیروی کار ماهر بیشتر درحال اصلاح هستند. آلمان همچنین نسبت به مخارج کسری، نه تنها در داخل بلکه در اروپا، نیز پذیراتر شده است.

روابط مستحکم این کشور با اروپا نیز مزیت دیگری است که حاصل دهه‌ها پرورش متحدان، از جمله آمریکاست. اکونومیست معتقد است با توجه به اینکه شرکت‌‌ها به دنبال راه‌هایی برای قوی‌‌تر کردن زنجیره تامین خود هستند، آلمان مکان جذابی برای سرمایه‌‌گذاری خواهد بود. با وجود این خطرات همچنان در کمین هستند. ترکیه یا دولت دوم دونالد ترامپ ممکن است از اتحاد ناتو خارج شوند. در این صورت آلمان با چالش امنیتی مواجه خواهد شد، چراکه با وجود اینکه دومین عضو بزرگ ناتوست، به لحاظ نظامی ضعیف‌‌ترین عضو این ائتلاف محسوب می‌شود. به این دلیل افزایش هزینه‌ها باید نخستین گام برای بازنگری اساسی در ارتشی باشد که به خوبی برای دفاع از کشورهای حاشیه ناتو که بیشتر در معرض خطر هستند آماده نشده است.

آلمان خردمندانه و پیوسته اروپا را در مرکز نگرانی‌‌های خود قرار داده است. اما در مواجهه با چالش‌‌های سیاسی اتحادیه اروپا از سوی لهستان، مجارستان و احتمالا یک دولت راست‌گرا در ایتالیا، این کشور نقشی حیاتی در متحد ماندن بازی می‌کند. در این مورد و مسائلی چون یک بازار واحد، صدراعظم آلمان باید ابتکار عمل را به دست گیرد. با این حال از منظر اکونومیست بزرگ‌ترین خطر این است که این فرصت از دست برود و آلمان دوباره در احتیاط‌کاری و انفعال فرورود. تغییر گسترده سال‌ها طول می‌‌کشد و اولاف شولتز نیز محبوبیت خاصی ندارد. بنابراین اوکراین آزمون اولیه توانایی آلمان است. گرچه موضع سخت شولتز در مقابل پوتین هنوز اکثر آلمانی‌‌ها را متقاعد می‌کند، ولی حمایت‌‌ها در حال کاهش است و هزینه‌های جنگ هنوز به قبض‌‌های زمستانی وارد نشده است. اگر آلمان اوکراین را رها کند، این یک تراژدی برای آلمانی‌‌ها و اوکراینی‌‌ها خواهد بود. این نبردی بر سر آینده یک قاره است؛ و همچنین فرصتی برای آلمان تا جایگاه خود را در قلب اروپا بازیابد.