بایدن باید از دیدار با بنسلمان دوری میکرد
آشفتگی در سیاست خارجی غرب
از سوی دیگر بنسلمان نشان میدهد که قدرت آمریکا نسبت به ۱۵سال قبل کمتر تحمیلکننده است. عربستان سعودی از ۱۹۴۵ روابط نزدیکی با آمریکا داشته است؛ اما مدتهاست که بنسلمان با خودداری از برقراری تماس تلفنی با جو بایدن و در عوض دوستی با روسیه و چین، رفتار سردی با او داشته است. عربستان سعودی در منطقهای که آمریکا با حمله به عراق تلاش در اصلاح آن را داشت، نقش کلیدی دارد. ولی گرچه آمریکا و متحدانش همچنان نیرومند هستند، اما این جنگ سبب شده است تمایل رایدهندگان برای دیدن نیروهایشان بهعنوان پلیس جهانی از بین برود. بیمیلی آنها نیز قابل درک است؛ نبرد صحرای غربی نشان داد که نمیتوان با اسلحه کشیدن روی مردم آنها را آزادیخواه کرد. حالا تاریخ به عقب برگشته است و مرد جوانی که عجله دارد بر این باور است که میتواند به سطوح رفاه غربی رسید بدون اینکه به مشکلات دموکراسی یا حقوق بشر برخورد کند. اما ولیعهد عربستان تنها نیست. چین بر حقوق بشر مردم محور تاکید دارد که صلح و توسعه اقتصادی را بالاتر از رای دادن و آزادی بیان قرار میدهد. زمانی که رهبران غربی از کشورهای جنوب جهان درخواست میکنند تا با محکوم کردن عملیات نظامی روسیه در اوکراین از سیستم بینالمللی دفاع کنند، بسیاری میگویند صبرشان در برابر ریاکاری غرب، تمام شده است. با اینحال اکونومیست ایمان خود را به نهادهای برخاسته از عصر روشنگری از دست نداده است؛ اما معتقد است استراتژی غرب برای ترویج جهانبینی خود پراکنده است و آمریکا و متحدانش باید با دید شفافتری برخورد کنند. آنها باید بین آنچه مطلوب است و آنچه ممکن است تعادل برقرار کنند. بهترین راه دوری از اتهامات ریاکاری برای رهبران غربی پرهیز از مواضع اخلاقی است که قادر به حفظ آن نیستند. رهبران غربی همچنین باید درباره میزان نفوذ واقعی خود صادق باشند. این فرض که بقیه بیشتر به غرب نیاز دارند تا غرب به بقیه، امروز کمتر صادق است؛ در ۱۹۹۱ حدود ۶۶درصد از تولید جهانی مربوط به گروه جی۷ بود؛ درحالیکه سهم آنها امروز ۴۴ درصد است. اصل دیگر این است که صحبت کردن اغلب خوب است. در واقع صحبت کردن میتواند بینشهایی ایجاد کند، فرصتی برای اعمال نفوذ به دست بدهد و به حل مشکلات غیرقابل حل کمک کند. صحبت رئیسجمهور آمریکا با بنسلمان صحیح بود. صحبت امانول مکرون با رئیسجمهور روسیه نیز درست بود.